کد سایت
fa52311
کد بایگانی
64409
نمایه
کارگزاران خلیفه دوم در ایران
طبقه بندی موضوعی
تاریخ
خلاصه پرسش
کارگزاران خلیفه دوم در ایران چه افرادی بودند؟
پرسش
استانداران و فرمانداران عمر(خلیفه دوم) در ایران چه کسانی بودند؟ ایرانی بودند یا عرب؟
پاسخ اجمالی
با تحقیق و جستوجویی که در منابع تاریخی انجام گرفت، به نام برخی از فرمانداران و کارگزاران عمر بن خطاب (خلیفه دوم) دست یافتیم. این افراد عبارتاند از:
1. «سلمان فارسی»: فرماندار مدائن.[1] مدائن؛ به مجموعه هفت شهر در کنار دجله گفته میشد که نزدیک به هم بودند. میگویند از بناهاى انوشیروان است و تا زمان عمر بن خطاب، پایتخت پادشاهان ایران قدیم بود. این هفت شهر عبارت بودند از: تیسفون، اسبانبر(اسفابور)، ده جندیو خسرو، سلوکیه، درربندان، ساباط (ولاش آباد) و ماحوزا.[2]
2. «هرم بن حیّان العبدی»: فرماندار سرزمینهای ایران؛[3] مانند ابرشهر[4] (نام باستانی نیشابور).[5]
3 و 4. «عثمان بن ابى العاص» و برادرش «حکم بن ابی العاص»: در «اخبار الطوال» چنین آمده است: «عمر بن خطاب؛ عثمان بن ابى العاص را به فرماندارى بحرین گماشت و وقتی خبر فتح اهواز به او رسید با همراهان خود حرکت کرد و وارد سرزمینهاى ایران شد، در فارس پیشروى کرد تا به منطقه توج[6] رسید و آنرا پایگاه و محل هجرت قرار داد، مسجد جامعى در آن ساخت. با مردم شهر اردشیر جنگ کرد و بر بخشى از سرزمینهاى ایشان دست یافت. بر بخشى از نواحى شاپور، استخر و ارجان پیروز شد و سالى را آنجا گذراند. سپس برادر خود حکم بن ابى العاص را بر یاران خود گماشت و خودش به مدینه برگشت».[7]
البته ممکن است افراد دیگری نیز باشند.
1. «سلمان فارسی»: فرماندار مدائن.[1] مدائن؛ به مجموعه هفت شهر در کنار دجله گفته میشد که نزدیک به هم بودند. میگویند از بناهاى انوشیروان است و تا زمان عمر بن خطاب، پایتخت پادشاهان ایران قدیم بود. این هفت شهر عبارت بودند از: تیسفون، اسبانبر(اسفابور)، ده جندیو خسرو، سلوکیه، درربندان، ساباط (ولاش آباد) و ماحوزا.[2]
2. «هرم بن حیّان العبدی»: فرماندار سرزمینهای ایران؛[3] مانند ابرشهر[4] (نام باستانی نیشابور).[5]
3 و 4. «عثمان بن ابى العاص» و برادرش «حکم بن ابی العاص»: در «اخبار الطوال» چنین آمده است: «عمر بن خطاب؛ عثمان بن ابى العاص را به فرماندارى بحرین گماشت و وقتی خبر فتح اهواز به او رسید با همراهان خود حرکت کرد و وارد سرزمینهاى ایران شد، در فارس پیشروى کرد تا به منطقه توج[6] رسید و آنرا پایگاه و محل هجرت قرار داد، مسجد جامعى در آن ساخت. با مردم شهر اردشیر جنگ کرد و بر بخشى از سرزمینهاى ایشان دست یافت. بر بخشى از نواحى شاپور، استخر و ارجان پیروز شد و سالى را آنجا گذراند. سپس برادر خود حکم بن ابى العاص را بر یاران خود گماشت و خودش به مدینه برگشت».[7]
البته ممکن است افراد دیگری نیز باشند.
[1]. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، محقق، مصحح، خرسان، محمد باقر، ج 1، ص 130، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، 1403ق؛ ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق، عطا، محمد عبد القادر، ج 7، ص 231، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1410ق.
[2]. ر. ک: قزوینى، زکریا بن محمد بن محمود، آثار البلاد و اخبار العباد، ص 526 – 527، تهران، امیر کبیر، چاپ اول، 1373ش؛ زرینکوب، عبدالحسین. تاریخ ایران بعد از اسلام، ص 327، چاپ سوم، تهران، امیرکبیر، 1362ش.
[3]. ذهبی، محمد بن أحمد، سیر اعلام النبلاء، ج 4، ص 48، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ سوم، 1405ق؛ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق، عبد الموجود، عادل احمد، معوض، علی محمد، ج 6، ص 418، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق.
[4]. ابن عبدالبر، یوسف بن عبد الله، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق، بجاوی، علی محمد، ج 4، ص 1537، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، 1412ق.
[5]. لغتنامه دهخدا، واژه «ابرشهر».
[6]. شهری است در فارس نزدیک کازرون.
[7]. دینورى، ابو حنیفه احمد بن داود، الاخبار الطوال، تحقیق، عامر، عبد المنعم، شیال، جمال الدین، ص 133، قم، منشورات الرضى، 1368ش.