کد سایت
fa52884
کد بایگانی
65080
نمایه
نظریات اندیشمندان قدیم و حقیقت
طبقه بندی موضوعی
تاریخ
خلاصه پرسش
چگونه مردم یونان و روم با آن تمدن درخشان، پیامبری نداشتند تا آنان را به حقیقت رهنمون شود؟
پرسش
سلام. تمدن غرب را از زمان یونان باستان و بعد قرون وسطا و بعد رنسانس و تا مدرنیسم و پست مدرنیسم به صورت اجمالی از منظرهای مختلف؛ مانند سیاست و دینی و علمی فلسفی بررسی کردم. اما چند سؤال ذهن مرا مشغول کرده است:
1. بنابر کدام سنت الهی است که چنین افرادی هزاران سال دور از حقیقت ماندهاند و مستمر در فضای غبارآلودِ متفکران و حاکمان جور هر عصر تنفس میکردند؟ و طبق کدام سنت خداوند برای آنها افرادی را از انبیاء و اهل معرفت مقدر نکرده است؟! لطفا کمک کنید تا با توجه به سنتهای الهی خود را در مسیر حقیقت قرار دهم و در راه ضلالت گذشته گان قدم بر ندارم.
2. آیا برای عبرت گرفتن از تاریخ گذشتگان، باید به فکر و سلوک فلسفی آن تاریخ نظر کرد، یا شاخصههای دیگر را هم باید ملاحظه نمود؟
پاسخ اجمالی
در پاسخ این سؤال چند نکته را باید در نظر داشت:
1. حق و باطل دارای ملاک و معیار است که سخن افراد با آن سنجیده میشود؛ نه اینکه سخن افراد ملاک و معیار حق و حقیقت باشد. برای اطلاع بیشتر از معیار شناخت حق و باطل رجوع شود به پاسخهای: 2720؛ 7168 و 11119.
2. تاریخ تمام پیامبران در اختیار ما نیست و چه بسا در یونان باستان نیز پیامبرانی وجود داشته و یا آنکه مردم آن دیار، تعالیم پیامبران سایر مناطق را دریافت کرده باشند. در قرون وسطی نیز مطمئناً تعالیم مسیحیت و اسلام به گوش تمام اروپاییان رسیده بود. برای اطلاع بیشتر رجوع شود به پاسخ: 546؛ 2503.
3. اینگونه نیست که تمام معارف و مباحث علمی که در یونان باستان یا در قرون وسطا بوده باطل باشد، بلکه بسیاری از اصول و کلیات فلسفه و منطق یونان باستان مورد پذیرش اندیشمندان امروزی نیز هست.
4. وجود اختلاف در مباحث فلسفی و تجربی امری طبیعی است، حتی در یونان باستان نیز این اختلاف نظر وجود داشته است و اتفاقا برخی از نظریاتی که امروز در میان اندیشمندان رواج دارد، در سابق به صورت نظریه نادر و خلاف نظر مشهور وجود داشته است. مثلا در مورد نظریه گردش زمین به دور خورشید از نظریههایی است که از زمانهای بسیار دور حتی قبل از میلاد مسیح مطرح بوده است؛ هر چند نظریه غالب و حاکم بر محیطهای علمی قبل از کپرنیک و گالیله، همان نظریه هیئت بطلمیوس- ساکن بودن زمین و حرکت افلاک بر گرد زمین- بود، ولی نظریه گردش زمین نیز از سوی دانشمندان نجومی که پیش از بطلمیوس میزیستند مطرح شده است.[1]
علاوه بر این، برخی از نظریات به عنوان فریضه ابزاری مطرح بود، چنانکه در مورد فریضه گردش افلاک به دور زمین برخی چنین احتمال میدهند که از نظر دانشمندان علم هیئت و نجوم، برای محاسبه حرکت ستارگان، اگر زمین ثابت فرض شود، محاسبه آسانتر است. یکی از این دانشمندان در این زمینه میگوید: اینکه حرکت شبانه روزی را از زمین بدانیم یا از آسمان، به محاسبات علم هیئت و نجوم زیان نمیرساند، بلکه دانشمند علم هیئت و نجوم باید در محلی که به رصد میپردازد، زمین را ساکن فرض کند، آنگاه حرکات کواکب را بر گرد زمین، با آلات رصدى به دست آورد. مثلاً آفتاب از افق مقدارى برآمده است و ما میخواهیم ارتفاع آنرا در آن هنگام بدانیم، و یا قوسى را که از محل طلوع آن، تا آن وقت پیموده است که در اصطلاح این فن، آنرا «دائر» گویند به دست آوریم تا بدانیم که بحسب ساعت زمانى چه مقدار از روز برآمده است، اسطرلاب را مثلاً در دست میگیریم و مقدار قوس ارتفاع یا دائر را از افق زمین ساکن مفروض تحصیل میکنیم، که در هنگام عمل باید زمین را ساکن فرض کنیم.
این مطلب را یکى از دانشمندان ریاضى فرانسوى نیز در مقالهاى به عنوان مقدمه بر رساله تقویمى خود آورده است که ما هر چند زمین را متحرک به حرکت وضعى و انتقالى میدانیم، ولى در اعمال رصدى باید آنرا ساکن انگاریم آنگاه حرکات و اوضاع ستارگان را نسبت به آن تحصیل کنیم.[2]
5. برای عبرت گرفتن از تاریخ گذشتگان، باید با در دست داشتن شاخصهها و معیارهای شناخت حق از باطل به بررسی افکار و اندیشهها پرداخت.[3]
1. حق و باطل دارای ملاک و معیار است که سخن افراد با آن سنجیده میشود؛ نه اینکه سخن افراد ملاک و معیار حق و حقیقت باشد. برای اطلاع بیشتر از معیار شناخت حق و باطل رجوع شود به پاسخهای: 2720؛ 7168 و 11119.
2. تاریخ تمام پیامبران در اختیار ما نیست و چه بسا در یونان باستان نیز پیامبرانی وجود داشته و یا آنکه مردم آن دیار، تعالیم پیامبران سایر مناطق را دریافت کرده باشند. در قرون وسطی نیز مطمئناً تعالیم مسیحیت و اسلام به گوش تمام اروپاییان رسیده بود. برای اطلاع بیشتر رجوع شود به پاسخ: 546؛ 2503.
3. اینگونه نیست که تمام معارف و مباحث علمی که در یونان باستان یا در قرون وسطا بوده باطل باشد، بلکه بسیاری از اصول و کلیات فلسفه و منطق یونان باستان مورد پذیرش اندیشمندان امروزی نیز هست.
4. وجود اختلاف در مباحث فلسفی و تجربی امری طبیعی است، حتی در یونان باستان نیز این اختلاف نظر وجود داشته است و اتفاقا برخی از نظریاتی که امروز در میان اندیشمندان رواج دارد، در سابق به صورت نظریه نادر و خلاف نظر مشهور وجود داشته است. مثلا در مورد نظریه گردش زمین به دور خورشید از نظریههایی است که از زمانهای بسیار دور حتی قبل از میلاد مسیح مطرح بوده است؛ هر چند نظریه غالب و حاکم بر محیطهای علمی قبل از کپرنیک و گالیله، همان نظریه هیئت بطلمیوس- ساکن بودن زمین و حرکت افلاک بر گرد زمین- بود، ولی نظریه گردش زمین نیز از سوی دانشمندان نجومی که پیش از بطلمیوس میزیستند مطرح شده است.[1]
علاوه بر این، برخی از نظریات به عنوان فریضه ابزاری مطرح بود، چنانکه در مورد فریضه گردش افلاک به دور زمین برخی چنین احتمال میدهند که از نظر دانشمندان علم هیئت و نجوم، برای محاسبه حرکت ستارگان، اگر زمین ثابت فرض شود، محاسبه آسانتر است. یکی از این دانشمندان در این زمینه میگوید: اینکه حرکت شبانه روزی را از زمین بدانیم یا از آسمان، به محاسبات علم هیئت و نجوم زیان نمیرساند، بلکه دانشمند علم هیئت و نجوم باید در محلی که به رصد میپردازد، زمین را ساکن فرض کند، آنگاه حرکات کواکب را بر گرد زمین، با آلات رصدى به دست آورد. مثلاً آفتاب از افق مقدارى برآمده است و ما میخواهیم ارتفاع آنرا در آن هنگام بدانیم، و یا قوسى را که از محل طلوع آن، تا آن وقت پیموده است که در اصطلاح این فن، آنرا «دائر» گویند به دست آوریم تا بدانیم که بحسب ساعت زمانى چه مقدار از روز برآمده است، اسطرلاب را مثلاً در دست میگیریم و مقدار قوس ارتفاع یا دائر را از افق زمین ساکن مفروض تحصیل میکنیم، که در هنگام عمل باید زمین را ساکن فرض کنیم.
این مطلب را یکى از دانشمندان ریاضى فرانسوى نیز در مقالهاى به عنوان مقدمه بر رساله تقویمى خود آورده است که ما هر چند زمین را متحرک به حرکت وضعى و انتقالى میدانیم، ولى در اعمال رصدى باید آنرا ساکن انگاریم آنگاه حرکات و اوضاع ستارگان را نسبت به آن تحصیل کنیم.[2]
5. برای عبرت گرفتن از تاریخ گذشتگان، باید با در دست داشتن شاخصهها و معیارهای شناخت حق از باطل به بررسی افکار و اندیشهها پرداخت.[3]
[1]. استاد حسن زاده آملی در این زمینه میگوید: مطلب دیگر که دانستن آن نیز در فن هیئت لازم است، حرکت و سکون ارض است. در آن اختلاف دارند که آیا پدید آمدن شب و روز بگردش وضعى زمین است؟ وضع به معناى تمام مقوله که نسبت آن با خارج که شمس و قمر و دیگر ستارگان ثابت و سیار است، بوده باشد و یا زمین ساکن است و آن اجرام برگرد او گردانند؟. برخى از پیشینیان چون ابرخس (هیپارک) قائل به حرکت وضعى زمین بود. ابرخس در قرن دوم قبل از میلاد مسیح(ع) میزیست. او است که منطقة البروج را به دوازده قسمت کرد و هر یک را برج نامیده است و در نامگذارى از هیئت اجتماعى ستارگان در هر برجى که به صورت خاص حکایت میکند استفاده کرده است و به اسامى حمل و ثور و جوازء و... نام نهاده است، و آغاز سال را از اعتدال ربیعى حساب کرده است. در دانش بشر آمده است که هیپارک فاصله خورشید از زمین را به دست آورده است و آنرا اختراع او دانسته است(ص 67 ط 1) و نیز در صفحه 97 آن آمده است که:«هیپارک، ابرخسHopparque در حدود 126 تا 161 قبل از میلاد در «رودز» به دنیا آمده است. او طول ماه قمرى را (29 روز و 12 ساعت و 44 دقیقه و 2 5 ثانیه) معین کرد. و سال نجومى را (365 روز و 6 ساعت و 10 دقیقه) محاسبه نمود. هیپارک از مثلثات استفاده میکرد، او را باید کاشف ستاره جدید یا «نووو» دانست. جمیع ستارگان آسمان را 1800 دانست، و ستارگان را از نظر روشنائى به شش قدر تقسیم کرد، و این تقسیم بندى امروزه نیز معلوم است. او حرکت تقدیم اعتدالین یا رقص محورى را شناخت».
استاد حسن زاده سپس از ابو ریحان بیرونی چنین نقل میکند: «از ابوسعید سجزى اسطرلابى بسیط دیدم که از شمالى و جنوبى مرکب نبود و آنرا زورقى نامیدى، آن عمل زیاده مرا پسند افتاد وى را بسیار تحسین کردم چه آنرا بر اصلى قرار داده بود قائم بذات. بنیاد آن عمل و مدار آن صنعت بر عقیدت مردمى بوده است که ارض را متحرک دانسته و حرکت شبانه روزى را بفلک منسوب ندانسته اند، قسم با جان خود که آن عقیدت شبهه ایست که تحلیلش در نهایت دشوارى است، و قولى است که رفع و ابطالش در کمال صعوبت است. مهندسین و علماء هیئت که اعتماد و استناد ایشان بر خطوط مساحیه است در نقض آن شبهت و رد آن عقیدت بسى ناچیز و تهى دست باشند و هرگز دفع آن شبهه را اقامت برهان و تقریر دلیلى نتوانند نمود، و این معنا مایه طعن ایشان نشود؛ زیرا که حرکت مرئیه را چه از ارض دانند و چه از سما شناسند در هر حال به صناعت ایشان زیانى نرساند، و اگر دفع آن شبهت در حیز امکان آید و در آن باب یاراى دم زدن باشد بافکار و انظار طبیعیین فلاسفه منوط است هم مگر ایشان باشراق نفوس شریفه رد آن مقال را افادات و افاضاتى بیاورند». وی پس از نقل عبارت بیرونی میگوید: نظر ما از نقل آن چند مطلب است یکى این که پیشینیان قائل بحرکت وضعى و انتقالى زمین بوده اند، و کپرنیک و گالیله بدان متفرد نبوده اند. ر. ک: حسن زاده آملى، حسن، دروس هیئت و دیگر رشتههاى ریاضى، ج 2، ص 315و 316، قم، بوستان کتاب، چاپ چهارم، 1378ش. اقتباس از پاسخ 61959
استاد حسن زاده سپس از ابو ریحان بیرونی چنین نقل میکند: «از ابوسعید سجزى اسطرلابى بسیط دیدم که از شمالى و جنوبى مرکب نبود و آنرا زورقى نامیدى، آن عمل زیاده مرا پسند افتاد وى را بسیار تحسین کردم چه آنرا بر اصلى قرار داده بود قائم بذات. بنیاد آن عمل و مدار آن صنعت بر عقیدت مردمى بوده است که ارض را متحرک دانسته و حرکت شبانه روزى را بفلک منسوب ندانسته اند، قسم با جان خود که آن عقیدت شبهه ایست که تحلیلش در نهایت دشوارى است، و قولى است که رفع و ابطالش در کمال صعوبت است. مهندسین و علماء هیئت که اعتماد و استناد ایشان بر خطوط مساحیه است در نقض آن شبهت و رد آن عقیدت بسى ناچیز و تهى دست باشند و هرگز دفع آن شبهه را اقامت برهان و تقریر دلیلى نتوانند نمود، و این معنا مایه طعن ایشان نشود؛ زیرا که حرکت مرئیه را چه از ارض دانند و چه از سما شناسند در هر حال به صناعت ایشان زیانى نرساند، و اگر دفع آن شبهت در حیز امکان آید و در آن باب یاراى دم زدن باشد بافکار و انظار طبیعیین فلاسفه منوط است هم مگر ایشان باشراق نفوس شریفه رد آن مقال را افادات و افاضاتى بیاورند». وی پس از نقل عبارت بیرونی میگوید: نظر ما از نقل آن چند مطلب است یکى این که پیشینیان قائل بحرکت وضعى و انتقالى زمین بوده اند، و کپرنیک و گالیله بدان متفرد نبوده اند. ر. ک: حسن زاده آملى، حسن، دروس هیئت و دیگر رشتههاى ریاضى، ج 2، ص 315و 316، قم، بوستان کتاب، چاپ چهارم، 1378ش. اقتباس از پاسخ 61959
[2]. ر. ک: همان، ص 316. اقتباس از پاسخ 61959.