خلاصه پرسش
مگر نهی حضرت آدم(ع) از نزدیکشدن به درخت ممنوعه، مانند نهی ما از خوردن شراب نبود؟! پس چرا او خورد و ما نخوریم؟!
پرسش
با سلام. خدا وقتی حضرت آدم را از خوردن آن درخت منع فرمود، حضرت آدم از آن درخت خورد.
در این مورد http://islamquest.net/fa/archive/question/fa1114 شما به پرسش کنندهای که در این مورد پرسیده بود، گفتید که حضرت آدم ترک اولی کرد. اما به نظر اینطور نمیرسد؛ چون خدا نفرمود بهتر است نخوری، بلکه فرمود اصلاً نخوری. و این نشان میدهد که خوردن از آن درخت حرام است؛ چون خدا همان نوع دستوری را که برای شراب داده، برای آن درخت دادند.
در سایت دیگری هم در پاسخ به پرسشگر گفته بودند که چون آن زمان شریعت و دین نبوده، لذا گناه و خطا معنا نداشت.
در این مورد هم باید گفت که چه دلیل و شریعتی بالاتر از اینکه خود خدا بگوید از این درخت نخور؟ یعنی حضرت آدم به خدا گفته هر وقت دین آوردی من از تو اطاعت میکنم، ولی الآن هر کار دوست داشتم میکنم و شما چیزی نمیتوانی بگویی، عمل حرام عصمت پیامبر را از بین میبرد.
پاسخ اجمالی
در قرآن آیاتی وجود دارد که همگان یقین دارند معنای ظاهری آن اراده نشده است مثلاً در قرآن آمده « وَ مَنْ کانَ فی هذِهِ أَعْمى فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمى وَ أَضَلُّ سَبیلاً»[1]( کسى که در این دنیا کور باشد، پس او در آخرت نیز کور و گمراهتر است) ظاهر آیه کوری نابینایی ظاهری است در حالی که یقیناً این معنای ظاهری مراد خداوند نیست. در مورد این سؤال نیز میگوییم بر اساس آموزههای دینی(آیات و روایات) و ادلۀ عقلی ثابت است که پیامبران باید معصوم باشند، بنابراین اگر به مطالبی برخوردیم که ظواهرشان ارتکاب گناه پیامبران است، باید گفت یقیناً معنای ظاهری این آیات یعنی انتساب ارتکاب گناه به پیامبران مراد نیست. اما حال که معنای ظاهری مراد نیست چه معنایی از آن اراده شده در این جا تفاسیر و تأویلهای مختلفی وجود دارد اما قبل از بیان این تأویلات متذکر میشویم اگر این تأویلات پذیرفته نشوند ضرری به اصل مطلب نمیزند زیرا در آن صورت نتیجه این میشود که یقین داریم معنای ظاهری اراده نشده است اما اگر معنای واقعی را درک نکردیم، علم آن را به خداوند واگذار میکنیم. در هر صورت به دو توجیه و تأویل این آیات اشاره میکنیم:[2]
1. برخی معتقدند که بهشت جای تکلیف نیست همین موجب تفاوت بین این دو نهی(نهی آدم(ع) از خوردن درخت ممنوعه و نهی ما از نوشیدن شراب) میشود.
2. تأویل دیگر بیانی است که از امام هشتم(ع) نقل شده که آن حضرت در پاسخ مأمون که از حضرت سؤال کرد، ای فرزند پیامبر! آیا شما نمیگویید که پیامبران معصوماند؟ حضرت فرمود: چرا، گفت: پس معناى این آیه چیست: «وَ عَصى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى».[3] حضرت فرمود: خداوند تبارک و تعالى به آدم فرمود: «خود و همسرت در بهشت ساکن شوید و از رزق و روزى فراوان آن و از هر جاى آن که خواستید بخورید و به این درخت نزدیک نشوید»[4] و به درخت گندم[5] اشاره فرمود، «که از ظالمین خواهید شد»[6] و خداوند صریحاً به آنان نفرمود: از این درخت و سایر درختهاى از این نوع، نخورید، آن دو نیز به آن درخت نزدیک نشدند و از آن نخوردند، بلکه بعد از وسوسه شیطان از درخت دیگرى از همان جنس خوردند، و شیطان به آنان چنین گفت: «پروردگار شما، شما را از این درخت نهى نکرده است»[7] و فقط شما را از نزدیک شدن به درخت دیگری از این جنس نهى کرده، و اساساً شما را از خوردن چنین درختی نهى نکرده است مگر به این خاطر که فرشته نشوید یا جاودانه و همیشگى نگردید و براى آنان قسم خورد که من خیرخواه شما هستم، و آدم و حوّاء تا قبل از آن کسى را ندیده بودند که به دروغ به خدا قسم یاد کند. «آنها را فریب داد».[8] آنها نیز با اطمینان به قسم او از درخت خوردند، و این قضیّه، قبل از نبوّت آدم اتّفاق افتاد، و این گناه هم گناه کبیره نبود که آدم مستحقّ عذاب جهنّم شود، بلکه از جمله گناهان صغیرهاى بود که خدا آنها را میبخشد و این قبیل گناهان، بر پیامبران نیز جایز است، ولى وقتى خداوند او را برگزید و پیامبر نمود، معصوم شد و هیچ گناهى، چه صغیره، و چه کبیره، مرتکب نشد، خداوند میفرماید: «آدم پروردگارش را نافرمانى کرد و به بیراهه رفت سپس خداوند او را برگزید و توبهاش را پذیرفت و او را هدایت نمود».[9] نیز میفرماید: « خداوند، آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برترى داد».[10]، [11]
نتیجه:
الف. بر اساس آیه شریفه آنان از درخت خاصی نهی شدهاند، نه از تمام درختان و آنان نیز به آن درخت نزدیک نشدند و از آن نخوردند.
ب. آنان بعد از وسوسه شیطان از درخت دیگرى خوردند، و شیطان به آنان چنین گفت: «پروردگار شما، شما را از این درخت نهى نکرده است».
ج. این گناه، گناه کبیره نبود که آدم مستحقّ عذاب جهنّم شود، بلکه از جمله گناهان صغیرهاى بود که خدا آنها را میبخشد. (البته مراد از صغیره در این روایت، آن گناهانی نیست که برای ما صغیره به شمار میآیند، بلکه مراد، گناهانی است که برای ما مباح بوده و تنها برای پیامبران صغیره به شمار میآیند).
د. پیامبران نیز میتوانند گناهانی که در بند قبل بدان اشاره شد را مرتکب شوند و این منافات با عصمت ندارد.
هـ. با این وجود، این ماجرا قبل از نبوّت حضرت آدم اتّفاق افتاد. ولى وقتى خداوند او را به پیامبری برگزید، هیچ گناهى، چه صغیره، و چه کبیره، مرتکب نشد.
در پایان مجدداً متذکر میشویم اگر این تأویلات پذیرفته نشوند ضرری به اصل مطلب نمیزند زیرا در آن صورت نتیجه این میشود که یقین داریم معنای ظاهری اراده نشده است اما چه معنایی قصد شده معلوم نیست؛ علم آن را به خداوند واگذار میکنیم.
1. برخی معتقدند که بهشت جای تکلیف نیست همین موجب تفاوت بین این دو نهی(نهی آدم(ع) از خوردن درخت ممنوعه و نهی ما از نوشیدن شراب) میشود.
2. تأویل دیگر بیانی است که از امام هشتم(ع) نقل شده که آن حضرت در پاسخ مأمون که از حضرت سؤال کرد، ای فرزند پیامبر! آیا شما نمیگویید که پیامبران معصوماند؟ حضرت فرمود: چرا، گفت: پس معناى این آیه چیست: «وَ عَصى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى».[3] حضرت فرمود: خداوند تبارک و تعالى به آدم فرمود: «خود و همسرت در بهشت ساکن شوید و از رزق و روزى فراوان آن و از هر جاى آن که خواستید بخورید و به این درخت نزدیک نشوید»[4] و به درخت گندم[5] اشاره فرمود، «که از ظالمین خواهید شد»[6] و خداوند صریحاً به آنان نفرمود: از این درخت و سایر درختهاى از این نوع، نخورید، آن دو نیز به آن درخت نزدیک نشدند و از آن نخوردند، بلکه بعد از وسوسه شیطان از درخت دیگرى از همان جنس خوردند، و شیطان به آنان چنین گفت: «پروردگار شما، شما را از این درخت نهى نکرده است»[7] و فقط شما را از نزدیک شدن به درخت دیگری از این جنس نهى کرده، و اساساً شما را از خوردن چنین درختی نهى نکرده است مگر به این خاطر که فرشته نشوید یا جاودانه و همیشگى نگردید و براى آنان قسم خورد که من خیرخواه شما هستم، و آدم و حوّاء تا قبل از آن کسى را ندیده بودند که به دروغ به خدا قسم یاد کند. «آنها را فریب داد».[8] آنها نیز با اطمینان به قسم او از درخت خوردند، و این قضیّه، قبل از نبوّت آدم اتّفاق افتاد، و این گناه هم گناه کبیره نبود که آدم مستحقّ عذاب جهنّم شود، بلکه از جمله گناهان صغیرهاى بود که خدا آنها را میبخشد و این قبیل گناهان، بر پیامبران نیز جایز است، ولى وقتى خداوند او را برگزید و پیامبر نمود، معصوم شد و هیچ گناهى، چه صغیره، و چه کبیره، مرتکب نشد، خداوند میفرماید: «آدم پروردگارش را نافرمانى کرد و به بیراهه رفت سپس خداوند او را برگزید و توبهاش را پذیرفت و او را هدایت نمود».[9] نیز میفرماید: « خداوند، آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برترى داد».[10]، [11]
نتیجه:
الف. بر اساس آیه شریفه آنان از درخت خاصی نهی شدهاند، نه از تمام درختان و آنان نیز به آن درخت نزدیک نشدند و از آن نخوردند.
ب. آنان بعد از وسوسه شیطان از درخت دیگرى خوردند، و شیطان به آنان چنین گفت: «پروردگار شما، شما را از این درخت نهى نکرده است».
ج. این گناه، گناه کبیره نبود که آدم مستحقّ عذاب جهنّم شود، بلکه از جمله گناهان صغیرهاى بود که خدا آنها را میبخشد. (البته مراد از صغیره در این روایت، آن گناهانی نیست که برای ما صغیره به شمار میآیند، بلکه مراد، گناهانی است که برای ما مباح بوده و تنها برای پیامبران صغیره به شمار میآیند).
د. پیامبران نیز میتوانند گناهانی که در بند قبل بدان اشاره شد را مرتکب شوند و این منافات با عصمت ندارد.
هـ. با این وجود، این ماجرا قبل از نبوّت حضرت آدم اتّفاق افتاد. ولى وقتى خداوند او را به پیامبری برگزید، هیچ گناهى، چه صغیره، و چه کبیره، مرتکب نشد.
در پایان مجدداً متذکر میشویم اگر این تأویلات پذیرفته نشوند ضرری به اصل مطلب نمیزند زیرا در آن صورت نتیجه این میشود که یقین داریم معنای ظاهری اراده نشده است اما چه معنایی قصد شده معلوم نیست؛ علم آن را به خداوند واگذار میکنیم.
[1] اسراء، 72.
[2] ر. ک: 203 و 26150
[3]. طه، 121.
[4]. بقره، 35.
[5]. (پاورقی) ممکن است مسامحتا در مورد گندم لفظ درخت بکار برده شده باشد، ولى به هر حال قرآن صراحتا فرموده است «درخت» و گندم هم درخت ندارد، صدوق، عیون أخبار الرضا، ترجمه، غفارى و مستفید، ج 1، ص 398، تهران، نشر صدوق، چاپ اول، 1372ش.
[6]. «فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمِینَ». بقره، 35.
[7]. «ما نَهاکُما رَبُّکُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ». اعراف 20.
[8]. «فَدَلَّاهُما بِغُرُورٍ». اعراف، 22.
[9]. طه، 121، 122.
[10]. آل عمران، 33.
[11]. صدوق، عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج 1، ص 195، 196، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق.