کد سایت
fa63812
کد بایگانی
78318
نمایه
حکمت استدلال به اجرام آسمانی و قابل مشاهده
طبقه بندی موضوعی
تفسیر
خلاصه پرسش
چرا خداوند در قرآن کریم تنها به زمین، ماه، خورشید و یکی دو ستاره و سیاره دیگر که با چشم قابل مشاهده هستند، آیاتی را اختصاص داده و از دیگر کهکشانها، ستارگان و سیارات سخنی به میان نیاورده است؟!
پرسش
مطابق قرآن خدا در عرش است.(همه جاست) که از زمین بسیار دور است. بسیار عجیب است که درباره منظومه شمسی که شامل خورشید، مریخ، اورانوس، زحل و... است هیچ پیغامی به پیامبرش نفرستاده است. این سؤال از آنجا در من ایجاد شد که خدا در قرآن فقط از چیزهایی که با چشم قابل مشاهده هستند صحبت کرده، از دیگر سیارات منظومه شمسی حرفی نزده است؟
پاسخ اجمالی
قرآن کتاب هدایت و راهنمایی به سوی معنویت و کمال است، نه دائرة المعارف عمومی. همانگونه که میدانید و دانشمندان تاکنون به آن دست یافتهاند، در نظام هستی میلیاردها کهکشان وجود دارند که در هرکدام از آنها میلیاردها ستاره و سیاره وجود دارد، و این آسمان نیز همواره در حال گسترش است، چنانکه قرآن کریم میفرماید: «وَ السَّماءَ بَنَیْناها بِأَیْدٍ وَ إِنَّا لَمُوسِعُون»؛[1] در آسمان هم آیتى است که ما با قدرت خود بنایش کردیم و روز به روز بر وسعتش میافزاییم.
لذا اگر قرار بود در قرآن سخن از یکایک این ستارگان و سیارات - حتی در سطحی که دانش بشر امروز بدان رسیده - مطرح میشد، باید کتابی به قطر کره زمین نگاشته میشد! و اگر در گامی بلندتر قرار بر آن بود که به تمام آنچه بشر هنوز هم بدان دست نیافته پرداخته میشد، آیا قطر این کتاب قابل اندازهگیری بود؟!
قرآن خود در این باره میفرماید: «قُلْ لَوْ کانَ الْبَحْرُ مِداداً لِکَلِماتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ کَلِماتُ رَبِّی وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَدا»؛[2] بگو: اگر تمام آب دریا، مرکبی براى نوشتن کلمات پروردگارم شود، دریا خشک خواهد شد و کلمات پروردگارم به پایان نخواهد رسید، حتی اگر به همان اندازه آب خشک شده بدان دریا بیفزاییم!
در حقیقت قرآن در این آیه، انسان را به این واقعیت توجه میدهد که گمان مبرید عالم هستى محدود به آن است که شما میبینید، یا میدانید، و یا احساس میکنید، بلکه آن قدر عظمت و گسترش دارد که اگر دریاها مرکب شوند و بخواهند نام آن و صفات و ویژگیهاى آنها را بنویسند دریاها پایان مییابند، پیش از آنکه موجودات جهان هستى را بتوان شمارش کرد.
توجه به این نکته لازم است که "دریا" در اینجا مفهوم جنس را دارد، و همچنین کلمه "مثل" در جمله «و لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً» نیز معناى جنس را میدهد، و اشاره به این دارد که هر قدر مانند این دریاها بر آن افزوده شود باز هم کلمات الهى پایان نمیگیرد.
و به همین دلیل آیه فوق با آیه مشابهى که در سوره لقمان آمده است، هیچ گونه منافاتى ندارد. آنجا که میفرماید: «وَ لَوْ أَنَّ ما فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ کَلِماتُ اللَّهِ»؛[3] اگر تمام درختان روى زمین قلم شوند، و دریا و هفت دریاى دیگر، مرکب آن گردند (تا کلمات خدا را بنویسند) هرگز کلمات او پایان نمیگیرد.
یعنى این قلمها میشکند و آن مرکبها تا آخرین قطره تمام میشوند و هنوز شرح مخلوقات و اسرار و حقایق جهان هستى باقى مانده است.
گفتنی است که آیه فوق در عین اینکه گسترش بیانتهاى جهان هستى را در گذشته و حال و آینده مجسم میسازد، ترسیمى از علم نامحدود خداوند نیز میباشد؛ چرا که میدانیم خدا به همه آنچه در پهنه هستى بوده و خواهد بود احاطه علمى دارد.[4]
بنابر این، قرآن برای توجه دادن مردم به عظمت پروردگار و تفکر در آیات و نشانههای الهی، بیشتر به آن دسته از اجرام زمینی و آسمانی پرداخته که برای بشر آن روز قابل درک بوده است. و استدلال بر خدایی که خود نادیدنی است از طریق چیزهایی که خود آن چیزها برای مردم نامحسوس است، قطعاً از نظر منطق و استدلال غیر موجه میباشد.
لذا اگر قرار بود در قرآن سخن از یکایک این ستارگان و سیارات - حتی در سطحی که دانش بشر امروز بدان رسیده - مطرح میشد، باید کتابی به قطر کره زمین نگاشته میشد! و اگر در گامی بلندتر قرار بر آن بود که به تمام آنچه بشر هنوز هم بدان دست نیافته پرداخته میشد، آیا قطر این کتاب قابل اندازهگیری بود؟!
قرآن خود در این باره میفرماید: «قُلْ لَوْ کانَ الْبَحْرُ مِداداً لِکَلِماتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ کَلِماتُ رَبِّی وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَدا»؛[2] بگو: اگر تمام آب دریا، مرکبی براى نوشتن کلمات پروردگارم شود، دریا خشک خواهد شد و کلمات پروردگارم به پایان نخواهد رسید، حتی اگر به همان اندازه آب خشک شده بدان دریا بیفزاییم!
در حقیقت قرآن در این آیه، انسان را به این واقعیت توجه میدهد که گمان مبرید عالم هستى محدود به آن است که شما میبینید، یا میدانید، و یا احساس میکنید، بلکه آن قدر عظمت و گسترش دارد که اگر دریاها مرکب شوند و بخواهند نام آن و صفات و ویژگیهاى آنها را بنویسند دریاها پایان مییابند، پیش از آنکه موجودات جهان هستى را بتوان شمارش کرد.
توجه به این نکته لازم است که "دریا" در اینجا مفهوم جنس را دارد، و همچنین کلمه "مثل" در جمله «و لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً» نیز معناى جنس را میدهد، و اشاره به این دارد که هر قدر مانند این دریاها بر آن افزوده شود باز هم کلمات الهى پایان نمیگیرد.
و به همین دلیل آیه فوق با آیه مشابهى که در سوره لقمان آمده است، هیچ گونه منافاتى ندارد. آنجا که میفرماید: «وَ لَوْ أَنَّ ما فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ کَلِماتُ اللَّهِ»؛[3] اگر تمام درختان روى زمین قلم شوند، و دریا و هفت دریاى دیگر، مرکب آن گردند (تا کلمات خدا را بنویسند) هرگز کلمات او پایان نمیگیرد.
یعنى این قلمها میشکند و آن مرکبها تا آخرین قطره تمام میشوند و هنوز شرح مخلوقات و اسرار و حقایق جهان هستى باقى مانده است.
گفتنی است که آیه فوق در عین اینکه گسترش بیانتهاى جهان هستى را در گذشته و حال و آینده مجسم میسازد، ترسیمى از علم نامحدود خداوند نیز میباشد؛ چرا که میدانیم خدا به همه آنچه در پهنه هستى بوده و خواهد بود احاطه علمى دارد.[4]
بنابر این، قرآن برای توجه دادن مردم به عظمت پروردگار و تفکر در آیات و نشانههای الهی، بیشتر به آن دسته از اجرام زمینی و آسمانی پرداخته که برای بشر آن روز قابل درک بوده است. و استدلال بر خدایی که خود نادیدنی است از طریق چیزهایی که خود آن چیزها برای مردم نامحسوس است، قطعاً از نظر منطق و استدلال غیر موجه میباشد.