کد سایت
fa64183
کد بایگانی
78723
نمایه
مکتب تفکیک
طبقه بندی موضوعی
عرفان اسلامی و مکاتب دیگر
خلاصه پرسش
مکتب تفکیک چیست؟
پرسش
سلام علیکم؛ مکتب تفکیک سخنانش درست است، یا مکتب عرفان اسلامی؟
پاسخ اجمالی
آنچه امروزه به نام «مکتب تفکیک» از آن یاد میشود، خاستگاهش شهر مشهد، و بنیانگذارش میرزا مهدی اصفهانی( 1303- 1365ق) است. پس از او، شاگردانش به دنبال نشر گستردهی اندیشههای استادشان افتادند. اصطلاح «مکتب تفکیک»، اولین بار از سوی آقای محمدرضا حکیمی در مقالهای با همین عنوان در نشریه کیهان فرهنگی بهکار برده شد.[1]
مهمترین بنیانها و اصول فکری این مکتب عبارت است از:
الف. خودبسایى معرفت دینى
ب. متّکى نبودن فهم و تفسیر دین بر نظریات فلسفى و عرفانى
ج. تقدم ظواهر قرآن و سنّت بر نظریّات فلسفى و عرفانى
د: رد هر گونه تأویل و پرهیز از التقاط معارف قرآنى با سایر معارف
بنیانگذاران این مکتب بر این باورند که: میبایست میان روشهای مختلف دسترسی به حقایق، جدایی انداخت. در حقیقت قائل به تفکیک روشهای مختلف معرفت شناختی هستند. به عبارت دیگر، در نظر آنان تعقّل، باید به روش قرآنى باشد تا انسان را از تعقّل صورى به تعقّل نورى برساند. به همین جهت آنان به شدت به روش معرفتی ملاصدرا شیرازی میتازند و روش او را موجب خلط روشی شناختی میدانند.
آنچه به صورت اجمال میتوان بیان کرد، این است که مطالبی که از سوی طرفداران مکتب تفکیک بیان میشود قابل پذیرش نیست و منطق حکما و عرفا بر منطق تفکیک ترجیح دارد.
البته این بدان معنا نیست که هر چه پیروان مکتب تفکیک گفتهاند نادرست است، و هرچه حکما و عرفا گفتهاند صحیح است، بلکه بحث در روش و منطق فکری است.
بحث تفصیلی این مسئله را باید در مقالات و کتابهای تخصصی پیجویی کرد.[2]
مهمترین بنیانها و اصول فکری این مکتب عبارت است از:
الف. خودبسایى معرفت دینى
ب. متّکى نبودن فهم و تفسیر دین بر نظریات فلسفى و عرفانى
ج. تقدم ظواهر قرآن و سنّت بر نظریّات فلسفى و عرفانى
د: رد هر گونه تأویل و پرهیز از التقاط معارف قرآنى با سایر معارف
بنیانگذاران این مکتب بر این باورند که: میبایست میان روشهای مختلف دسترسی به حقایق، جدایی انداخت. در حقیقت قائل به تفکیک روشهای مختلف معرفت شناختی هستند. به عبارت دیگر، در نظر آنان تعقّل، باید به روش قرآنى باشد تا انسان را از تعقّل صورى به تعقّل نورى برساند. به همین جهت آنان به شدت به روش معرفتی ملاصدرا شیرازی میتازند و روش او را موجب خلط روشی شناختی میدانند.
آنچه به صورت اجمال میتوان بیان کرد، این است که مطالبی که از سوی طرفداران مکتب تفکیک بیان میشود قابل پذیرش نیست و منطق حکما و عرفا بر منطق تفکیک ترجیح دارد.
البته این بدان معنا نیست که هر چه پیروان مکتب تفکیک گفتهاند نادرست است، و هرچه حکما و عرفا گفتهاند صحیح است، بلکه بحث در روش و منطق فکری است.
بحث تفصیلی این مسئله را باید در مقالات و کتابهای تخصصی پیجویی کرد.[2]