قرآن کریم در برابر منکران معاد و رستاخیز و حساب و کتاب در قیامت میفرماید، اگر باورتان آن است که مرگ امری تصادفى و اتفاقى است، پس باید بتوانید براى یکبار هم که شده جان یک محتضری که مرگش قطعی شده را به او برگردانید؛ چون امر تصادفى همانطور که پیش آمدنش تصادفى است، برگشت آن هم تصادفى است، و میتوان با چارهجویى آنرا بازگرداند، و از تحققش جلوگیرى نمود، و اگر نمیتوانید جلوی مرگ محتضر را بگیرید، پس بدانید که مرگ مسئلهاى حساب شده و مقدر از ناحیه خدا است، تا جانها را به وسیله آن به سوى بعث و جزا سوق دهد.
جمله «غَیْرَ مَدینینَ» در آیه «فَلَوْ لا إِنْ کُنْتُمْ غَیْرَ مَدینینَ»[1] را چه به معنای «غیر مجزیین» و چه به معنای «غیر مربوبین» و «غیر مملوکین» بگیریم، در استدلال تفاوتی ایجاد نخواهد کرد. چنانچه برخی از مفسران مدینین را از دَین به معنای جزا و پاداش گرفتهاند؛ یعنی اگر پاداش و مجازاتی ندارید، پس چرا جلوی مرگ محتضر را نمیگیرید؟[2]
برخی که غیر را به معنای غیر مربوبین دانستهاند، یعنى اگر شما تحت ربوبیت دیگرى قرار ندارید و مالک امر خویش هستید، چنانکه گفتار و رفتارتان چنین میگوید، پس چرا روح محتضر را به بدنش بر نمیگردانید![3]پس هرگاه بر این قدرت نداشتید، بدانید که آن از تقدیر مقدر حکیم و تدبیر مدبّر دانا است؛[4] لذا این خود دلیل بر این است که تحت حکومت دیگرى قرار دارید.
بر این اساس، جمله «فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ»، تفریع بر تکذیب کفار نسبت به مسئله بعث و جزا است.
گفتنی است که کلمه «لو لا» تحریک را میرساند، البته تحریک به کارى که شنونده از عهده آن بر نمیآید، تا به این وسیله او را وادار به تسلیم در برابر ادعاى خود کند، و رسیدن جان به حلقوم کنایه از مشرف شدن به مرگ است.
و جمله «فَلَوْ لا إِنْ کُنْتُمْ غَیْرَ مَدِینِینَ»، تکرار همان «لولا» اى است که در آیه 83 گذشت. و این تکرار برای تأکید است.[5]
ارتباط منطقی میان جمله «فَلَوْ لا إِنْ کُنْتُمْ غَیْرَ مَدینینَ» با باور به معاد این است که در حقیقت هدف از این آیات بیان قدرت خداوند بر مسئله مرگ و حیات است، تا از آن پلى به مسئله معاد زده شود، و انتخاب لحظه احتضار و مرگ در اینجا به خاطر ظهور ضعف و ناتوانى کامل انسان در این هنگام است، با تمام قدرتى که براى خود فکر میکند.[6]
به عبارت دیگر کسانی که خود را بیرون از ربوبیت پروردگار میدانسته و میدانند، و معتقد بودند که میتوانند جلوی مرگ را بگیرند، طبیعی است که به آنها گفته شود که شما چنین ادعای بزرگی دارید، برای یکبار هم که شده جان یک محتضری را که قطعاً به زودی خواهد مرد، به او برگردانید تا ادعای شما ثابت شود![7]
به بیان روشنتر مرگ کانال ورود به قیامت و اولین مرحلۀ آن است، و قیامت با مردن آغاز میشود و بدون مرگ قیامت بر پا نمیشود؛ بنابر این توانایی بر جلوگیری از مرگ در واقع توانایی بر جلوگیری از وقوع قیامت است و شما که نمیتوانید خود و دیگران را از مرگ برهانید، قطعاً نخواهید توانست از حسابرسی روز قیامت نیز بگریزید.
[1]. واقعه، 86.
[2]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 19، ص 139، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[3]. آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، تحقیق، عطیة، علی عبدالباری، ج 14، ص 158، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق.
[4]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 9، ص 342، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[5]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 19، ص 139.
[6]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 23، ص 276، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[7]. چنانچه از بعضی نحویها نقل شده است که این جمله متوجه گروهی است که منکر رستاخیز بوده و میگفتند که ما میتوانیم جلوی مرگ را بگیریم و تسلیم مرگ نشویم؛ لذا خداوند فرمود اگر چنین است که شما مدعی آن هستید، پس جان محتضر را به او برگردانید. ر. ک: شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، تهرانی، شیخ آقابزرگ، تحقیق، قصیر عاملی، احمد، ج 9، ص 513، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا.