کد سایت
fa70226
کد بایگانی
85984
نمایه
ابزار شناخت بودن وحی
طبقه بندی موضوعی
علوم قرآنی,معرفت شناسی
برچسب
تجربه|وحی|ابزار شناخت
خلاصه پرسش
وحی که تجربهای شخصی است، چگونه از ابزار شناخت بهشمار میآید؟
پرسش
وحی با اینکه تجربه شخصی است، چگونه به ابزار شناخت تبدیل شده است؟
پاسخ اجمالی
این تعبیر که «وحی تجربهای شخصی است»، بیشتر با تعابیر فیلسوفان غرب در مورد وحی سازگار است، و در تعابیر دینی و حکیمان اسلامی، چنین تعبیری از وحی دیده نمیشود.[1] اما در مورد اینکه وحی میتواند یکی از ابزار شناخت قرار گیرد، باید گفت؛ وحی نسبت به کسانی به آن ایمان آورندهاند، از مباحث قطعی و یقینی محسوب میشود؛ یعنی احتمال خطا و اشتباه در مورد آن نمیدهند؛ یعنی مطلبی است که مصون از اشتباه است؛[2] چنانکه بدیهیات عقلی مصون از خطا و اشتباه است؛ وحی نیز مصون از اشتباه است. بنابراین همانگونه که بدیهیات عقلی، حد وسط برهان قرار میگیرد، آوردههای وحیانی نیز حد وسط برهان قرار میگیرد. در نتیجه وحی یکی از ابزار شناخت، بلکه از قویترین ابزار شناخت است.
در نظر محققان اسلامی علاوه بر قرآن که وحیانیبودن آن مسلم است، روایات نیز میتوانند حد وسط برهان قرار گیرند؛ البته مقصود روایاتی است که در ارکان سهگانه خود(اصل صدور، جهت صدور و دلالت بر محتوا) دارای جزم و یقین است؛ یعنی از نظر سند، خبر متواتر یا خبر واحد همراه با قرینه قطعی است و از نظر جهت صدور نیز قطعاً میدانیم در صدد بیان معارف واقعی است و از روی تقیه صادر نشده است و در دلالت نیز نصّ است، نه ظاهر. اینگونه روایات اگرچه اندک است، ولی بر اثر یقینآور بودن آن، در معارف دین راهگشا و حجّت است و میتوان در اثبات مسائل اصولی از آن مدد گرفت. اگر کسی در محضر معصوم(ع) باشد و تقیهای در میان نباشد و معصوم در صدد بیان واقعیت باشد، در چنین موردی میتوان سخن معصوم را حدّ وسط برهان قرار داد و به یقین رسید. و اینگونه ادله نقلی با براهین عقلی تفاوتی جز در اجمال و تفصیل ندارد.[3]
در نظر محققان اسلامی علاوه بر قرآن که وحیانیبودن آن مسلم است، روایات نیز میتوانند حد وسط برهان قرار گیرند؛ البته مقصود روایاتی است که در ارکان سهگانه خود(اصل صدور، جهت صدور و دلالت بر محتوا) دارای جزم و یقین است؛ یعنی از نظر سند، خبر متواتر یا خبر واحد همراه با قرینه قطعی است و از نظر جهت صدور نیز قطعاً میدانیم در صدد بیان معارف واقعی است و از روی تقیه صادر نشده است و در دلالت نیز نصّ است، نه ظاهر. اینگونه روایات اگرچه اندک است، ولی بر اثر یقینآور بودن آن، در معارف دین راهگشا و حجّت است و میتوان در اثبات مسائل اصولی از آن مدد گرفت. اگر کسی در محضر معصوم(ع) باشد و تقیهای در میان نباشد و معصوم در صدد بیان واقعیت باشد، در چنین موردی میتوان سخن معصوم را حدّ وسط برهان قرار داد و به یقین رسید. و اینگونه ادله نقلی با براهین عقلی تفاوتی جز در اجمال و تفصیل ندارد.[3]