شیخ صالح بن عبدالوهاب بن عرندس حلی معروف به ابن عرندس[1] دانشمندی بود که در فقه و اصول تبحر داشته، [2] علاوه بر آن، شعرهای زیبایی نیز میسرود. ابن عرندس در سرودههایش، جناسهای بسیار به کار میبرد و در اینراه از استاد علاء الدین شفهینی پیروی میکرد. او ستایشها و سوگنامههایی برای امامان از خاندان پیامبر(ص) سرود و جانسپاری خویش در راه دوستی آنان و ناسازگاریاش با دشمنانشان را باز نموده است.[3]
شعر او در رثای امام حسین(ع) معروف است و برخی از این اشعار به جایگاه آنحضرت(ع) اشاره میکند:
«له تربة فیها الشفاء و قبة یجاب بها الداعی إذا مسه الضر»؛[4]
برای او تربتی است که داروی دردمندان است. هر کسی را آسیب رسد و به سوی آن بارگاه برود، دعای او مستجاب است.
«و ذریة دریة منه تسعة أئمة حق لا ثمان و لا عشر»؛
ذریهی او با چهرههای بس درخشان نه نفر هستند و نه کمتر و بیشتر پیشوایان راستین هستند.
«أ یقتل ظمآنا حسین بکربلا و فی کل عضو من أنامله بحر»؛
چگونه است که حسین(ع) تشنه در کربلا کشته میشود، در حالیکه در سر هر انگشت ایشان دریا است.
«فوا لهف نفسی للحسین و ما جنی علیه غداة الطف فی حربه شمر»؛
جانم بر حسین و جنایتی که بر ایشان وارد کردند دریغ میخورد! که در آنروز در جنگ کربلا، شمر چه تبهکاریها درباره او روا داشت».[5]
کتاب کشف اللآلی اثر معروف او است.[6] نسخهی کامل این کتاب امروزه در دسترس ما نیست، اما بخشهایی از این کتاب در کتابهای دیگر نقل شده است. به عنوان نمونه گفته میشود که وی در کتابش به این حدیث قدسی که خطاب به پیامبر اسلام(ص) است اشاره کرده است:
«لولاک لما خلقت الافلاک. و لولا علی لما خلقتک. و لولا فاطمه لما خلقتکما».[7]
بر اساس برخی گزارشها ابن عرندس در حدود سال 840 هجری در شهر حله درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد.[8]
[1]. امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعة، ج 7، ص 375، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، 1403ق؛ امینی، عبدالحسین، الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب، ج 7، ص 24 – 25، قم، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه، چاپ اول، 1416ق.
[2]. شبّر، جواد، ادب الطف أو شعراء الحسین (ع)، ج 4، ص 287، بیروت، دار المرتضی، چاپ اول، 1409ق.
[3]. الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب، ج 7، ص 24 – 25.
[4]. همان، ص 25.
[5]. اعیان الشیعة، ج 7، ص 375؛ الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب، ج 7، ص 24 – 25.
[6]. ادب الطف أو شعراء الحسین (ع)، ج 4، ص 287.
[7]. «معنای حدیث لولا فاطمه»، 8251.
[8]. اعیان الشیعة، ج 7، ص 375.