کد سایت
fa73786
کد بایگانی
90235
نمایه
شرح و تفسیر گفتوگوى امام علی(ع) با ارواح مردگان
طبقه بندی موضوعی
درایه الحدیث,روایات و دعاهای برجای مانده,برزخ
خلاصه پرسش
با آنکه جسم بیجان در گور، درک و احساسی نداشته و روح مردگان نیز لزوماً در قبرها و نزد جسم مادی نیست، پس چرا در سخنان برخی معصومان(ع)، اجسام مادی مردگان گورستانها مخاطب قرار میگیرند؟!
پرسش
حضرت علی(ع) خطاب به مردگان میفرماید: «ای ساکنان خانههای وحشتزا، و محلّههای خالی و گورهای تاریک، ای خفتگان در خاک، ای غریبان، ای تنها شدگان، ای وحشت زدگان ...»؛ سؤال این است که با توجّه به آنکه بعد از مرگ، روح از بدن جدا شده و به جای دیگر منتقل میشود و جسم بیجان در گور، هیچ احساسی نداشته، و برای آن تاریکی و تنهایی و وحشت معنا و مفهومی ندارد؛ چرا حضرت با مردگان چنین سخن میگوید؟
پاسخ اجمالی
چنین خطابهایی در کلام معصومان(ع) وجود دارد که به عنوان نمونه ما سخنی از امام على(ع) در بازگشت از جنگ صِفّین و هنگام نزدیک شدن به گورستان کوفه را نقل کرده و سپس با توجه به آنچه در پرسش گفته شد، به بررسی آن خواهیم پرداخت. امیرالمؤمنین(ع) خطاب به مردگان کرده و فرمود:
اى ساکنان سرزمین وحشت، و مکانهاى خالى از طعام، و گورهاى تاریک! اى خاکنشینان! اى غریبان! اى تنهایان! اى وحشتزدگان! شما بر ما پیشى گرفتید، و ما نیز به شما خواهیم پیوست. دیگران در خانههایتان سکونت گزیدند و همسرانتان ازدواج کردند و ثروتتان تقسیم شد! این، خبرى است که ما داریم! پیش شما چه خبر؟! . آنگاه به یارانش رو کرد و فرمود: «بدانید که اگر آنان اجازه سخن گفتن داشتند، به شما خبر میدادند که: بهترین توشه، پرهیزگارى است».[1]
در توضیح این سخنان تکاندهنده و بیدارگر باید گفت؛ با اصل (به در میگوییم تا دیوار بشنود) هم اطرافیان حضرتشان طرف خطاب بودند و هم خود مردگان این توانایی را داشتند که مخاطب واقع شوند:
1. در واقع، حضرتشان به اطرافیان تأکید کرد که هر انسانى سرانجام به چه سرنوشتى دچار میشود؛ امروز در میان عزیزان در خانههاى زیبا و مرفه زندگى میکند، و از باده غرور سرمست است؛ ولى فردا باید در کمال تنهایی و غربت روانه گورستان وحشتناک و تاریک شود. خوشیها پایان یافته، و دوستیها به فراموشى سپرده میشود.
2. قانون مرگ استثناپذیر نیست؛ انسانها در کاروانی بزرگ حرکت میکنند که گروهى پیشاپیش قافله، گروهى در میان و گروهى به دنبال قافلهاند. مقصد این قافله یکی است و همه سرانجام به آن میرسند و تنها تفاوت در زمانبندیها است و اگر انسان به این حقیقت توجه کند به یقین نسبت به اعمال خود مراقبت بیشترى خواهد کرد.[2]
3. امام(ع) مهمترین دغدغههای انسانها را برجسته کرده و خانههاى مرفّه، همسران زیبا و ثروت فراوان را به رخ مردم میکشد. همان چیزى که در قرآن میخوانیم: «محبّت امور مادى، از [قبیل] زنان و فرزندان و اموال فراوان از طلا و نقره و اسبهاى ممتاز و چهارپایان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است؛ [تا در پرتو آن، آزمایش و تربیت شوند؛ ولى] اینها وسائل گذران زندگى دنیا است [و هدف نهایى نمیباشد]، سرانجامِ نیک [و زندگى والا و جاویدان] نزد خدا است».[3] بنابراین، هدف این سخنان امام(ع) نرمکردن دلهاى سخت و آگاه کردن نفوس غفلتزده است تا به خود آمده و تقوا پیشه کنند.[4]
4. با این وجود نمیتوان گفت که امام تنها در صدد بیدارکردن زندگان بوده و مردن آن گورستان مخاطبش نیستند، گرچه جسمهای پوسیده قدرت درک ندارند، اما روحشان هرکجا که باشند با اذن پروردگار میتوانند صدای افرادی را بشنوند که با آنان سخن میگویند، چنانکه در برخى آیات قرآن و روایات نبوی نیز بر شنیدن اموات در عالم برزخ و آگاهی آنها از اهل دنیا تأکید شده است.[5]
بنابراین، اینگونه نیست که بعد از مرگ، ارتباط روح با جسم کلاً قطع شده و روح هیچ دلبستگی به جسم و جایگاهش نداشته باشد.
امروزه که در جسم مادی خود هستیم با ابزارهای جدید، توانایی شنیدن سخن افراد از هرکجای دنیا را داریم، آیا خدا نمیتواند این توانایی را به روح یک مرده بدهد که در هر کجایی که هست،[6] سخن افرادی که در اطراف جسم پوسیدهاش هستند را به صورت رساتر بشنود؟! و از اینرو رفتن ما به گورستان، سخنگفتن با آنها و نیز قرائت قرآن و دعا نزد مزارشان توجیهپذیر باشد؟!
اى ساکنان سرزمین وحشت، و مکانهاى خالى از طعام، و گورهاى تاریک! اى خاکنشینان! اى غریبان! اى تنهایان! اى وحشتزدگان! شما بر ما پیشى گرفتید، و ما نیز به شما خواهیم پیوست. دیگران در خانههایتان سکونت گزیدند و همسرانتان ازدواج کردند و ثروتتان تقسیم شد! این، خبرى است که ما داریم! پیش شما چه خبر؟! . آنگاه به یارانش رو کرد و فرمود: «بدانید که اگر آنان اجازه سخن گفتن داشتند، به شما خبر میدادند که: بهترین توشه، پرهیزگارى است».[1]
در توضیح این سخنان تکاندهنده و بیدارگر باید گفت؛ با اصل (به در میگوییم تا دیوار بشنود) هم اطرافیان حضرتشان طرف خطاب بودند و هم خود مردگان این توانایی را داشتند که مخاطب واقع شوند:
1. در واقع، حضرتشان به اطرافیان تأکید کرد که هر انسانى سرانجام به چه سرنوشتى دچار میشود؛ امروز در میان عزیزان در خانههاى زیبا و مرفه زندگى میکند، و از باده غرور سرمست است؛ ولى فردا باید در کمال تنهایی و غربت روانه گورستان وحشتناک و تاریک شود. خوشیها پایان یافته، و دوستیها به فراموشى سپرده میشود.
2. قانون مرگ استثناپذیر نیست؛ انسانها در کاروانی بزرگ حرکت میکنند که گروهى پیشاپیش قافله، گروهى در میان و گروهى به دنبال قافلهاند. مقصد این قافله یکی است و همه سرانجام به آن میرسند و تنها تفاوت در زمانبندیها است و اگر انسان به این حقیقت توجه کند به یقین نسبت به اعمال خود مراقبت بیشترى خواهد کرد.[2]
3. امام(ع) مهمترین دغدغههای انسانها را برجسته کرده و خانههاى مرفّه، همسران زیبا و ثروت فراوان را به رخ مردم میکشد. همان چیزى که در قرآن میخوانیم: «محبّت امور مادى، از [قبیل] زنان و فرزندان و اموال فراوان از طلا و نقره و اسبهاى ممتاز و چهارپایان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است؛ [تا در پرتو آن، آزمایش و تربیت شوند؛ ولى] اینها وسائل گذران زندگى دنیا است [و هدف نهایى نمیباشد]، سرانجامِ نیک [و زندگى والا و جاویدان] نزد خدا است».[3] بنابراین، هدف این سخنان امام(ع) نرمکردن دلهاى سخت و آگاه کردن نفوس غفلتزده است تا به خود آمده و تقوا پیشه کنند.[4]
4. با این وجود نمیتوان گفت که امام تنها در صدد بیدارکردن زندگان بوده و مردن آن گورستان مخاطبش نیستند، گرچه جسمهای پوسیده قدرت درک ندارند، اما روحشان هرکجا که باشند با اذن پروردگار میتوانند صدای افرادی را بشنوند که با آنان سخن میگویند، چنانکه در برخى آیات قرآن و روایات نبوی نیز بر شنیدن اموات در عالم برزخ و آگاهی آنها از اهل دنیا تأکید شده است.[5]
بنابراین، اینگونه نیست که بعد از مرگ، ارتباط روح با جسم کلاً قطع شده و روح هیچ دلبستگی به جسم و جایگاهش نداشته باشد.
امروزه که در جسم مادی خود هستیم با ابزارهای جدید، توانایی شنیدن سخن افراد از هرکجای دنیا را داریم، آیا خدا نمیتواند این توانایی را به روح یک مرده بدهد که در هر کجایی که هست،[6] سخن افرادی که در اطراف جسم پوسیدهاش هستند را به صورت رساتر بشنود؟! و از اینرو رفتن ما به گورستان، سخنگفتن با آنها و نیز قرائت قرآن و دعا نزد مزارشان توجیهپذیر باشد؟!
[1]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 492، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[2]. ر. ک: مکارم شیرازى، ناصر، پیام امام امیر المؤمنین(ع)، ج 13، ص 77 – 79، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ اول، 1386ش.
[3]. آل عمران، 14.
[4]. بحرانى، ابن میثم، ترجمه شرح نهج البلاغه، ترجمه: محمدى مقدم و نوایى، ج 5، ص 528، مشهد، مجمع البحوث الإسلامیة، چاپ اول، 1417ق.
[6]. در نظری که روح را مکانپذیر نمیدانند، اصل اشکال منتفی خواهد بود.