کد سایت
fa75461
کد بایگانی
92201
نمایه
معنای احتیاج مؤمن به توفیق الهی
طبقه بندی موضوعی
درایه الحدیث,قیامت
خلاصه پرسش
روایتی فعالیتهای خیر انسان را وابسته به توفیق الهی اعلام میکند. بر این اساس، آیا گنهکاران در قیامت نمیتوانند نداشتن توفیق را بهانهای برای گناهشان بیاورند؟
پرسش
با سلام؛ سخن خود را با توجه به حدیثی از امام جواد(ع) شروع میکنم: مؤمن به توفیق الهی محتاج است. تحف العقول ص 457. با توجه به این حدیثی انسانها کارهایی را که انجام میدهند بستگی به توفیق الهی دارد؟ و آیا انسانهای گناه کار در قیامت میتوانند بهانه نداشتن توفیق از سوی خداوند را بیاورند؟
پاسخ اجمالی
در برخی از روایات چنین آمده است که انسان مؤمن به سه خصلت محتاج است: «توفیق از جانب خدا، واعظ و اندرزگویی از درون خود و پذیرش نصیحت از هر فرد خیرخواه که او را نصیحت کند».[1]
معنای توفیق که در جمله اول این روایت آمده است، در لغت به معنای پشتیبانی، هماهنگ شدن و موفق شدن است.[2] و مقصود از آن فراهم آوردن اسباب و مقدمات انجام کار خیر است.[3] به بیان دیگر، توفیق و عمل همواره همدیگر را تکمیل میکنند؛ یعنی اگر انسان، عمل خالصانه کوچکی انجام دهد، شرایط برای عمل بزرگتر برای او فراهم خواهد شد و در صورت انجام آن، توفیقات بیشتری نصیب او شده و در صورت استفاده نکردن از شرایط، سلب توفیق خواهد شد.
نتیجه اینکه توفیق به معنای اجبار و وادار کردن بر کارهای خیر نیست؛ بلکه فراهم آوردن زمینههای کارهای خیر است و خداوند زمینهها و اسباب ابتدایی[4] را برای همه فراهم کرده است؛ لذا این پرسش وارد نیست که آیا انسانهای گناهکار در قیامت میتوانند نداشتن توفیق از سوی خداوند را بهانه بیاورند؟!؛ زیرا خداوند به همهی انسانها توفیق انجام کارهای خیر را عطا کرده است، اما اینکه امام(ع) در این روایت فرمود: انسان مؤمن به توفیق از جانب خدا محتاج است، ظاهراً مراد از آن، توجه دادن به این نکته است که انسان مؤمن اگر موفق به انجام کارهای خیر شده، به خود مغرور نباشد و دچار عجب و خودپسندی نگردد؛ زیرا اصل موفقیت و توفیق او بر انجام کارهای خیر از جانب خداوند بوده است، بلکه او باید دائماً از خداوند بخواهد که بر توفیقاتش بیفزاید.
معنای توفیق که در جمله اول این روایت آمده است، در لغت به معنای پشتیبانی، هماهنگ شدن و موفق شدن است.[2] و مقصود از آن فراهم آوردن اسباب و مقدمات انجام کار خیر است.[3] به بیان دیگر، توفیق و عمل همواره همدیگر را تکمیل میکنند؛ یعنی اگر انسان، عمل خالصانه کوچکی انجام دهد، شرایط برای عمل بزرگتر برای او فراهم خواهد شد و در صورت انجام آن، توفیقات بیشتری نصیب او شده و در صورت استفاده نکردن از شرایط، سلب توفیق خواهد شد.
نتیجه اینکه توفیق به معنای اجبار و وادار کردن بر کارهای خیر نیست؛ بلکه فراهم آوردن زمینههای کارهای خیر است و خداوند زمینهها و اسباب ابتدایی[4] را برای همه فراهم کرده است؛ لذا این پرسش وارد نیست که آیا انسانهای گناهکار در قیامت میتوانند نداشتن توفیق از سوی خداوند را بهانه بیاورند؟!؛ زیرا خداوند به همهی انسانها توفیق انجام کارهای خیر را عطا کرده است، اما اینکه امام(ع) در این روایت فرمود: انسان مؤمن به توفیق از جانب خدا محتاج است، ظاهراً مراد از آن، توجه دادن به این نکته است که انسان مؤمن اگر موفق به انجام کارهای خیر شده، به خود مغرور نباشد و دچار عجب و خودپسندی نگردد؛ زیرا اصل موفقیت و توفیق او بر انجام کارهای خیر از جانب خداوند بوده است، بلکه او باید دائماً از خداوند بخواهد که بر توفیقاتش بیفزاید.
[1]. این روایت از امام صادق(ع) و امام جواد(ع) نقل شده است. ر. ک: برقى، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، ج 2، ص 604، قم، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1371ق؛ ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول عن آل الرسول صلى الله علیه و آله، ص 457، قم، جامعه مدرسین، چاپ دوم، 1404ق، 1363ش.
[2]. ر. ک: جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، واژه «وفق». برخی از لغتشناسان عقیده دارند واژه «توفیق» معمولا در کارهای خیر به کار میرود. ر. ک: اصفهانی، حسین بن محمد راغب، مفردات الفاظ القرآن، ماده «وفق».
[3]. البته برخی از بر این باورند «معناى توفیق درست کردن همه وسائل و اسباب آن چیزى است که در پیدایش نیاز بدانها دارد و از این جهت کسى که دیگرى را بر کارى کمک میکند نمیگویند «به او توفیق داد»؛ زیرا او توانست تنها یک سبب(یک قسمت کار را) درست کند، اما جمع همه اسباب و مقدمات از قدرت افراد خارج و منحصر به خدا است؛ لذا توفیق فقط از او است». ر. ک: پاسخ 10417.
[4]. اسباب و مقدمات ابتدایی عمل خیر عبارت است از: داشتن عقل و قدرت بر شناسایی کارهای خوب، فرستادن انبیا و اولیا(ع) برای شناسایی کارهای خیر، توانایی جسمی بر انجام کارهای خیر و ... .