کد سایت
fa76885
کد بایگانی
94048
نمایه
نقش توحید در تهذیب اخلاق
طبقه بندی موضوعی
اصول و مبانی
خلاصه پرسش
توحید چه نقشی در تهذیب اخلاق دارد؟
پرسش
لطفاً نقش توحید را در تهذیب اخلاق تبیین کنید.
پاسخ اجمالی
شیوههای دستیابی به تهذیب اخلاق و آراستهشدن به فضیلتها و دوری جستن از پستیها (تحلّی به فضایل و تخلّی از رذایل) منحصر به بیان فواید و زیانهای دنیوی و پاداشها و کیفرهای اخروی فضایل و رذایل نیست. یکی از شیوههای تهذیب اخلاق، «مسلک توحید» است.
بهطور کلی؛ درباره نقش توحید در تهذیب اخلاق میتوان گفت:
بیشک جهانبینی انسان و نوع نگاه او به هستی، تأثیر مستقیمی بر رفتار او دارد؛ از اینرو، دین مبین اسلام با ارائه یک جهانبینی منسجم، در صدد معرفی اسباب سعادت بشر است. در میان این اسباب یک سبب پایه و اساس سایر آموزهها است و آن توحید است.
اگر انسان به صفات خداوند متعال، اعتقاد توحیدی خالص کامل نداشته باشد، به تهذیب اخلاق (تخلّی از رذّایل و تحلّی به فضایل) دست نخواهد یافت؛ زیرا اگر ذرّهای اعتقاد شرک آمیز (شرک خفی) به صفات خداوند در او وجود داشته باشد، مثلاً در ایمان به قدرت خداوند هنوز به باور کامل نرسیده باشد که همه قدرت و قوّت از آن او است و گمان کند که برای دیگران نیز بهرهای از قدرت استقلالی وجود دارد، در دورکردن صفت ناپسند ترس از خود - به عنوان مثال - به طور کامل موفّق نخواهد بود.
البته مؤمنان بسته به شدّت و ضعف ایمان خود در درک این اعتقاد توحیدی که همه قوّت و قدرت از آن خدا است متفاوتاند؛ زیرا گاهی با نگاه استقلالی به موجودات، وسایط و انسانهای دیگر را در کسب عزّت، قدرت و... دخیل میدانند. لذا برخی از مؤمنان، پس از طی این مرحله (شرک خفی)، کم کم به توحید خالص و کامل دست مییابند و ریشه تمام رذایل از وجود آنان زدوده خواهد شد و به صفات اضّداد آن متصّف خواهند گردید.[1]
بهطور کلی؛ درباره نقش توحید در تهذیب اخلاق میتوان گفت:
بیشک جهانبینی انسان و نوع نگاه او به هستی، تأثیر مستقیمی بر رفتار او دارد؛ از اینرو، دین مبین اسلام با ارائه یک جهانبینی منسجم، در صدد معرفی اسباب سعادت بشر است. در میان این اسباب یک سبب پایه و اساس سایر آموزهها است و آن توحید است.
اگر انسان به صفات خداوند متعال، اعتقاد توحیدی خالص کامل نداشته باشد، به تهذیب اخلاق (تخلّی از رذّایل و تحلّی به فضایل) دست نخواهد یافت؛ زیرا اگر ذرّهای اعتقاد شرک آمیز (شرک خفی) به صفات خداوند در او وجود داشته باشد، مثلاً در ایمان به قدرت خداوند هنوز به باور کامل نرسیده باشد که همه قدرت و قوّت از آن او است و گمان کند که برای دیگران نیز بهرهای از قدرت استقلالی وجود دارد، در دورکردن صفت ناپسند ترس از خود - به عنوان مثال - به طور کامل موفّق نخواهد بود.
البته مؤمنان بسته به شدّت و ضعف ایمان خود در درک این اعتقاد توحیدی که همه قوّت و قدرت از آن خدا است متفاوتاند؛ زیرا گاهی با نگاه استقلالی به موجودات، وسایط و انسانهای دیگر را در کسب عزّت، قدرت و... دخیل میدانند. لذا برخی از مؤمنان، پس از طی این مرحله (شرک خفی)، کم کم به توحید خالص و کامل دست مییابند و ریشه تمام رذایل از وجود آنان زدوده خواهد شد و به صفات اضّداد آن متصّف خواهند گردید.[1]
[1]. برای آگاهی بیشتر به این مقالات مراجعه شود: همامی، عباس، یونسی، حمیدرضا، اصل توحید محوری و تأثیر آن بر اخلاق فردی و اجتماعی در المیزان، مجله پژوهشنامه قرآن و حدیث، بهار و تابستان 1390، شماره 8، 9 – 26؛ هادی، اصغر، نقش توحید در تهذیب اخلاق، مجله اخلاق، تابستان 1387، شماره 12، ص 22 – 67؛ محمدی، مسلم، محمدی، مرضیه، تأثیر دو باور اعتقادی توحید و معاد بر اخلاق در نهج البلاغه، مجله پژوهشنامه اخلاق، بهار 1390، شماره 11، ص 85 – 104.