کد سایت
fa76889
کد بایگانی
94054
نمایه
جایگاه حدیث در تفسیر ملاصدرا
طبقه بندی موضوعی
تفسیر,علوم قرآنی
برچسب
شأن نزول|حدیث|تفسیر قرآن|ملاصدرا|معنای لغوی
خلاصه پرسش
با توجه به اینکه برجستگی ملاصدرا بیشتر در فیلسوف بودن ایشان بود، آیا حدیث و روایت در تفسیر قرآن وی جایگاهی داشت؟
پرسش
آیا در تفسیر قرآن ملاصدرا شیرازی، حدیث جایگاهی دارد؟ با توجه به اینکه او فلسفه خوانده بود!
پاسخ اجمالی
لازمه شناخت معارف الهى، رجوع به منابع اصلى دین؛ مانند قرآن و حدیث است. در همین راستا، از دیدگاه صدرالمتألهین، نور و علم و حکمت از چیزى جز چراغ نبوت، اقتباس نمیشود،[1] و با همین عقیده است که او اعلام میکند:
«اى دانشمند! تا وقتى آموختههایت را از نور چراغ نبوت نگیری، عالم حقیقى نیستى؛ بلکه تنها در نام و به صورت مجازى مانند دانشمندانی».[2]
وى بر این باور است که راههاى دیگر، آدمى را به این مقامات نمیرساند: «من در گذشته، زیاد به بحث و تکرار و مراجعه و مطالعه کتب حکما و اهل نظر مشغول بودم، تا اینکه گمان کردم چیزى هستم؛ اما وقتى کمى چشم بصیرت یافتم و به خود نگریستم، خود را از علوم حقیقى و حقایق ایمانى که فقط با ذوق وجدان حاصل میشود، خالى دیدم؛ در حالی که راه رسیدن به آن، امورى است که در کتاب و سنت وارد شده؛ مثل شناخت خداوند و صفات او، نامهایش، کتابهاى خدا و پیامبرانش و شناخت نفس و حالات آن، چگونگى برانگیخته شدن از قبر، حساب، میزان، صراط، بهشت، آتش و امثال آن و امورى که فقط با تعلیم الهى شناخته میشود و فقط با نور نبوت و ولایت آشکار میگردد؛ و تفاوت بین علوم دانشمندان و علوم صاحبان بصیرت، مثل این است که کسى تعریف شیرینى را بداند و دیگرى شیرینى را چشیده باشد».[3]
توجه او به قرآن در تألیف کتابهایی؛ مانند «اسرار الآیات» و «مفاتیح الغیب» و استنادش به آیات الهی در دیگر کتب و در مباحث فلسفی و عرفانی کاملاً مشهود است، اما از نشانههای توجه ویژه ایشان به حدیث، شرحی است که بر اصول کافی نگاشتهاند و نیز استنادات فراوانی که به روایات در بسیاری از موضوعات تفسیری و فلسفی کردهاند.
به طور کلى، موارد کاربرد احادیث در تفسیر ملاصدرا را میتوان چنین برشمرد:
1. استناد به روایات براى تفسیر آیات قرآنى.
2. مواردى که ملاصدرا، روایات داراى توضیح و اسرار معنایى را ذکر مینماید.
3. روایاتى که با بیان آنها درباره محتوا و معانیشان میپردازند.[4]
که در این نوشتار به برخی از آنها اشاره خواهیم کرد:
الف) بررسى لغوى
ملاصدرا گاه با استشهاد به روایات، معناى لغوى برخى واژهها را بیان کرده است. به عنوان نمونه، براى بیان معنای واژگان «صلاة» به این روایت نبوی اشاره کرده که: «إذا دُعِىَ أحدُکم إلى طعامٍ فلیُجِبْ، ... ، و إن کَان صائماً فلیصلّ»[5] (هرگاه یکى از شما را برای صرف غذا دعوت کردند، پاسخ مثبت دهد ... و اگر روزه بود، دعوت کننده را دعا کند).[6]
ب) بیان شأن نزول
به عنوان نمونه، ایشان در ذیل آیه شریفه «وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِیَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمیمٌ»،[7] میگوید: روایت شده است که برخی کافران درباره جهان پس از مرگ، سخن میگفتند. یکى میگفت: «آیا نمیبینید که محمد(ص) میگوید مردگان دوباره برانگیخته میشوند؟ سوگند به لات و عزى که به سوى او خواهم رفت و او را به چالش خواهم کشید»! سپس استخوان پوسیدهاى به دست گرفته و نزد پیامبر رفت و گفت: «اى محمد! آیا گمان داری که خدا این استخوان را بعد از پوسیدگى برمیگرداند»؟ حضرت فرمود: «بله، و تو را هم بر میگرداند و داخل جهنم میکند». سپس این آیه نازل شد.[8]
ج) فضیلت سورهها
یکى از موارد تمسک ملاصدرا به روایات، بیان فضائل سورهها است.
ملاصدرا، پس از ذکر چنین روایاتی میگوید:
«در این اخبار، اشارههاى علمى، تعریفهاى سرى، رمزهاى معنوى و آگاهیهاى عرفانى، علاوه بر معارف عقلى و معنوى این سورهها وجود دارد که فقط راسخان در علم و دین و سالکان راه کشف و یقین، قدر آنرا میشناسند و حقیقت معانى آنرا در مییابند، نه کسانى که به عبارات تمسک میجویند و همچون خفاش در تاریکیهاى این استعارات در رفت و آمد هستند».[9]
او از روایات مربوط به فضائل سورهها همچنین نتیجه میگیرد که آیات قرآن، از نظر محتوا نسبت به یکدیگر، مراتب و فضیلت مخصوص به خود دارند.[10]
د) تفسیر و تأویل آیات
در اینجا به ذکر دو نمونه از روایاتى میپردازیم که ملاصدرا آنها را درصدد تفسیر و یا تأویل آیات الهى آورده است:
1. امام صادق(ع) در مورد چرایی مثال زدن به پشه میفرماید که پشه با وجود حجم کوچکش، همه اعضاى بدن فیل را به اضافه دو عضو دیگر، دارا میباشد و خداوند به این وسیله، مؤمنان را از لطیف و عجیب بودن آفریدههایش آگاه میکند.[11]
2. در تفسیر ملاصدرا و ذیل آیه «إِنَّا أَنْشَأْناهُنَّ إِنْشاءً» (ما آنها را آفرینش نوینى بخشیدیم) به روایتى استناد شده است که مراد از این آیه را پیر زنانى میداند که خداوند آنها را به خلقت دیگرى در میآورد و هنگامى که شوهرانشان به سراغشان میآیند، آنها را بکر میبینند.[12]
«اى دانشمند! تا وقتى آموختههایت را از نور چراغ نبوت نگیری، عالم حقیقى نیستى؛ بلکه تنها در نام و به صورت مجازى مانند دانشمندانی».[2]
وى بر این باور است که راههاى دیگر، آدمى را به این مقامات نمیرساند: «من در گذشته، زیاد به بحث و تکرار و مراجعه و مطالعه کتب حکما و اهل نظر مشغول بودم، تا اینکه گمان کردم چیزى هستم؛ اما وقتى کمى چشم بصیرت یافتم و به خود نگریستم، خود را از علوم حقیقى و حقایق ایمانى که فقط با ذوق وجدان حاصل میشود، خالى دیدم؛ در حالی که راه رسیدن به آن، امورى است که در کتاب و سنت وارد شده؛ مثل شناخت خداوند و صفات او، نامهایش، کتابهاى خدا و پیامبرانش و شناخت نفس و حالات آن، چگونگى برانگیخته شدن از قبر، حساب، میزان، صراط، بهشت، آتش و امثال آن و امورى که فقط با تعلیم الهى شناخته میشود و فقط با نور نبوت و ولایت آشکار میگردد؛ و تفاوت بین علوم دانشمندان و علوم صاحبان بصیرت، مثل این است که کسى تعریف شیرینى را بداند و دیگرى شیرینى را چشیده باشد».[3]
توجه او به قرآن در تألیف کتابهایی؛ مانند «اسرار الآیات» و «مفاتیح الغیب» و استنادش به آیات الهی در دیگر کتب و در مباحث فلسفی و عرفانی کاملاً مشهود است، اما از نشانههای توجه ویژه ایشان به حدیث، شرحی است که بر اصول کافی نگاشتهاند و نیز استنادات فراوانی که به روایات در بسیاری از موضوعات تفسیری و فلسفی کردهاند.
به طور کلى، موارد کاربرد احادیث در تفسیر ملاصدرا را میتوان چنین برشمرد:
1. استناد به روایات براى تفسیر آیات قرآنى.
2. مواردى که ملاصدرا، روایات داراى توضیح و اسرار معنایى را ذکر مینماید.
3. روایاتى که با بیان آنها درباره محتوا و معانیشان میپردازند.[4]
که در این نوشتار به برخی از آنها اشاره خواهیم کرد:
الف) بررسى لغوى
ملاصدرا گاه با استشهاد به روایات، معناى لغوى برخى واژهها را بیان کرده است. به عنوان نمونه، براى بیان معنای واژگان «صلاة» به این روایت نبوی اشاره کرده که: «إذا دُعِىَ أحدُکم إلى طعامٍ فلیُجِبْ، ... ، و إن کَان صائماً فلیصلّ»[5] (هرگاه یکى از شما را برای صرف غذا دعوت کردند، پاسخ مثبت دهد ... و اگر روزه بود، دعوت کننده را دعا کند).[6]
ب) بیان شأن نزول
به عنوان نمونه، ایشان در ذیل آیه شریفه «وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِیَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمیمٌ»،[7] میگوید: روایت شده است که برخی کافران درباره جهان پس از مرگ، سخن میگفتند. یکى میگفت: «آیا نمیبینید که محمد(ص) میگوید مردگان دوباره برانگیخته میشوند؟ سوگند به لات و عزى که به سوى او خواهم رفت و او را به چالش خواهم کشید»! سپس استخوان پوسیدهاى به دست گرفته و نزد پیامبر رفت و گفت: «اى محمد! آیا گمان داری که خدا این استخوان را بعد از پوسیدگى برمیگرداند»؟ حضرت فرمود: «بله، و تو را هم بر میگرداند و داخل جهنم میکند». سپس این آیه نازل شد.[8]
ج) فضیلت سورهها
یکى از موارد تمسک ملاصدرا به روایات، بیان فضائل سورهها است.
ملاصدرا، پس از ذکر چنین روایاتی میگوید:
«در این اخبار، اشارههاى علمى، تعریفهاى سرى، رمزهاى معنوى و آگاهیهاى عرفانى، علاوه بر معارف عقلى و معنوى این سورهها وجود دارد که فقط راسخان در علم و دین و سالکان راه کشف و یقین، قدر آنرا میشناسند و حقیقت معانى آنرا در مییابند، نه کسانى که به عبارات تمسک میجویند و همچون خفاش در تاریکیهاى این استعارات در رفت و آمد هستند».[9]
او از روایات مربوط به فضائل سورهها همچنین نتیجه میگیرد که آیات قرآن، از نظر محتوا نسبت به یکدیگر، مراتب و فضیلت مخصوص به خود دارند.[10]
د) تفسیر و تأویل آیات
در اینجا به ذکر دو نمونه از روایاتى میپردازیم که ملاصدرا آنها را درصدد تفسیر و یا تأویل آیات الهى آورده است:
1. امام صادق(ع) در مورد چرایی مثال زدن به پشه میفرماید که پشه با وجود حجم کوچکش، همه اعضاى بدن فیل را به اضافه دو عضو دیگر، دارا میباشد و خداوند به این وسیله، مؤمنان را از لطیف و عجیب بودن آفریدههایش آگاه میکند.[11]
2. در تفسیر ملاصدرا و ذیل آیه «إِنَّا أَنْشَأْناهُنَّ إِنْشاءً» (ما آنها را آفرینش نوینى بخشیدیم) به روایتى استناد شده است که مراد از این آیه را پیر زنانى میداند که خداوند آنها را به خلقت دیگرى در میآورد و هنگامى که شوهرانشان به سراغشان میآیند، آنها را بکر میبینند.[12]
[1]. صدرالمتألهین، محمد بن ابراهیم، تفسیر القرآن الکریم، ج 7، ص 176، قم، بیدار، چاپ دوم، 1366ش.
[2]. همان، ص 155.
[3]. همان، ص 10.
[4]. ر. ک: سلطانی رنانی، مهدی، جایگاه و کاربرد حدیث در تفسیر ملاصدرا، مجله پژوهشهای قرآنی، تابستان و پاییز 1385، شماره 46 و 47، ص 248 – 261.
[5]. ابن فارس، أحمد بن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج 3، ص 300، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ اول، 1404ق؛ نیشابوری، محمود بن ابو الحسن، ایجاز البیان عن معانی القرآن، ج 1، ص 29، بیروت، دار الغرب الاسلامی، چاپ اول، 1415ق.
[6]. تفسیر القرآن الکریم، ج 1، ص 271.
[7]. «و براى ما مثالى زد و آفرینش خود را فراموش کرد و گفت: چه کسى این استخوانها را زنده میکند در حالی که پوسیده است؟!»؛ یس، 78.
[8]. تفسیر القرآن الکریم، ج 5، ص 344 – 345.
[9]. همان، ج 1، ص 169.
[10]. همان، ج 4، ص 19.
[11]. همان، ج 2، ص 208.
[12]. همان، ج 7، ص 54.