کد سایت
fa76901
کد بایگانی
94066
نمایه
اخبات در فرهنگ قرآن
طبقه بندی موضوعی
تفسیر
خلاصه پرسش
واژه اخبات در فرهنگ قرآن به چه معنا است؟
پرسش
واژه «اخبات» که در آیاتی از قرآن آمده به چه معنا است؟
پاسخ اجمالی
واژه «اخبات» از ریشه «خبت» به معناى زمین مطمئن و محکم است، و به تدریج در معناى نرمى و تواضع استعمال شده است.[1]
ابن عباس اما میگوید؛ «اخبات» به معنای انابه و تضرع است: «وَ أَخْبَتُوا إِلى رَبِّهِمْ» یعنى به درگاه پروردگارشان انابه و تضرع نمودند. مجاهد گفته: یعنى به ذکر و یاد خدا آرامش و اطمینان یافتند. و قتاده می گوید؛ یعنى به درگاهش خضوع و خشوع نمودند. البته این سه معنا به هم نزدیک است و منافاتی با هم ندارند.[2]
لذا آنچه در آیه «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَخْبَتُوا إِلى رَبِّهِمْ أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فیها خالِدُون»،[3] همچنین جمله «وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتِینَ»،[4] نیز در جمله «فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ»[5] آمده، به معناى تواضع و خشوع است؛ یعنی افراد متواضعی را که دلهایشان براى خدا نرم و خاشع گردیده و خود را برتر از آن نمیدانند که در برابر خدا به بندگی برخیزند را به بهشت ابدی بشارت ده.
بنابر این جمله «أَخْبَتُوا إِلى رَبِّهِمْ»، ممکن است به یکى از سه معناى زیر باشد:
1. مؤمنان راستینی که در برابر خداوند خاضعاند.
2. آنهایی در برابر فرمان پروردگارشان تسلیماند.
3. آنهایی که به وعدههاى خداوند اطمینان دارند.[6]
خلاصه اینکه منظور از «اخبات مؤمنان به سوى خدا»، اطمینان و آرامش یافتنشان به یاد خدا و تمایل دلهایشان به سوى او است، به گونهای که ایمان درون دلشان متزلزل نگشته، به این سو و آن سو منحرف نشده و دچار تردید نگردند، همانطور که زمین محکم این چنین است، و اشیایى را که بر گرده خود دارد نمیلغزاند.[7]
و این اشاره به یکى از عالیترین صفات مؤمنان است که اثرش در تمام زندگى آنان منعکس است.
گفتنی است در حدیثى از امام صادق(ع) «اخبات» به معنای تسلیم آمده است: «یکى از یاران امام صادق(ع) به آنحضرت گفت: در میان ما مردى است که نام او «کلیب» است، هیچ سخنی از ناحیه شما را نمیشنود مگر اینکه فوراً میگوید من در برابر آن تسلیم هستم؛ لذا ما اسم او را «کلیب تسلیم» گذاشتیم. امام فرمود: رحمت خدا بر او باد، سپس اضافه کرد: آیا میدانى تسلیم چیست؟ ما ساکت شدیم، امام فرمود: به خدا سوگند این همان «اخبات» است که در کلام خدای متعال آمده است: «الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَخْبَتُوا إِلى رَبِّهِمْ».[8]
ابن عباس اما میگوید؛ «اخبات» به معنای انابه و تضرع است: «وَ أَخْبَتُوا إِلى رَبِّهِمْ» یعنى به درگاه پروردگارشان انابه و تضرع نمودند. مجاهد گفته: یعنى به ذکر و یاد خدا آرامش و اطمینان یافتند. و قتاده می گوید؛ یعنى به درگاهش خضوع و خشوع نمودند. البته این سه معنا به هم نزدیک است و منافاتی با هم ندارند.[2]
لذا آنچه در آیه «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَخْبَتُوا إِلى رَبِّهِمْ أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فیها خالِدُون»،[3] همچنین جمله «وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتِینَ»،[4] نیز در جمله «فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ»[5] آمده، به معناى تواضع و خشوع است؛ یعنی افراد متواضعی را که دلهایشان براى خدا نرم و خاشع گردیده و خود را برتر از آن نمیدانند که در برابر خدا به بندگی برخیزند را به بهشت ابدی بشارت ده.
بنابر این جمله «أَخْبَتُوا إِلى رَبِّهِمْ»، ممکن است به یکى از سه معناى زیر باشد:
1. مؤمنان راستینی که در برابر خداوند خاضعاند.
2. آنهایی در برابر فرمان پروردگارشان تسلیماند.
3. آنهایی که به وعدههاى خداوند اطمینان دارند.[6]
خلاصه اینکه منظور از «اخبات مؤمنان به سوى خدا»، اطمینان و آرامش یافتنشان به یاد خدا و تمایل دلهایشان به سوى او است، به گونهای که ایمان درون دلشان متزلزل نگشته، به این سو و آن سو منحرف نشده و دچار تردید نگردند، همانطور که زمین محکم این چنین است، و اشیایى را که بر گرده خود دارد نمیلغزاند.[7]
و این اشاره به یکى از عالیترین صفات مؤمنان است که اثرش در تمام زندگى آنان منعکس است.
گفتنی است در حدیثى از امام صادق(ع) «اخبات» به معنای تسلیم آمده است: «یکى از یاران امام صادق(ع) به آنحضرت گفت: در میان ما مردى است که نام او «کلیب» است، هیچ سخنی از ناحیه شما را نمیشنود مگر اینکه فوراً میگوید من در برابر آن تسلیم هستم؛ لذا ما اسم او را «کلیب تسلیم» گذاشتیم. امام فرمود: رحمت خدا بر او باد، سپس اضافه کرد: آیا میدانى تسلیم چیست؟ ما ساکت شدیم، امام فرمود: به خدا سوگند این همان «اخبات» است که در کلام خدای متعال آمده است: «الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَخْبَتُوا إِلى رَبِّهِمْ».[8]
[1]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 272، دمشق، بیروت، دارالقلم، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.
[2]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 5، ص 230، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[3]. هود، 23.
[4]. حج، 34.
[5]. حج، 54.
[6]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 9، ص 66، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[7]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 10، ص 193، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[8]. عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، محقق، مصحح، رسولی محلاتی، سید هاشم، ج 2، ص 143، تهران، المطبعة العلمیة، چاپ اول، 1380ق.