کد سایت
fa77801
کد بایگانی
95181
نمایه
توسل به کودک شش ماهه-علی اصغر(ع)
طبقه بندی موضوعی
توسل، شفاعت، تبرک و ...
خلاصه پرسش
از لحاظ عقلی و نقلی، آیا کودک شش ماههای مانند علی اصغر(ع) میتواند به آن درجه از معنویت برسد که به او توسل جست؟
پرسش
با سلام. در لینک زیر به سوالی پاسخ دادید درباره توسل به علی اصغر:
http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa38415
به جواب شما چند اشکال وارد است:
1. درباره حضرت عیسی و یحیی(ع) نص و اخبار الهی داریم که پیامبر بودند. درباره علی اصغر و رقیه چه نصی داریم که اینها را با عیسی و یحیی مقایسه میکنید؟
2. ملاک قرب الهی فقط ایمان و عمل صالح است. این کودکان کدامیک را دارند که اینگونه به آنها متوسل میشوید؟
3. نوشتید: از نظر قرآن برخورداری کودک شش ماهه از مقامات معنوی امتناعی ندارد و نیاز به تکامل برزخی ندارد؛ در نتیجه توسل به او نیز معقول و مورد پذیرش است؛ پس با این حساب بنده میتوانم به فرزند یکساله خودم، یا کودک شیرخواره همسایه متوسل شوم!!!؟
پاسخ اجمالی
در ارتباط با پاسخ شماره 46744 مجدداً این پرسش مطرح شد که: چگونه توسل به کودک شش ماهه ممکن است؟ در حالیکه رشد روحی در برزخ که مورد تأیید همه اندیشمندان نیست.
برداشت میشود که گویا در مورد توسل به افرادی چون علی اصغر(ع)، ابهامی در ذهن پرسشگران وجود دارد که ریشهاش میتواند این باشد که در این دنیا، یک طفل شش ماهه نمیتواند از مقامات معنوی برخوردار شود؛ بنابراین کودکی که در شش ماهگی از دنیا رفت، تنها از راه تکامل برزخی میتواند به مقامات معنوی رسیده تا قابلیتی در او به وجود آید که دیگران به او متوسل شوند و از آنجا که تکامل برزخی مورد پذیرش همهی اندیشمندان نیست، توسل به کودک شش ماهه وجهی نداشته و معقول نیست!
همانگونه که ملاحظه میشود، پرسش بر سر معقول نبودن این نوع از توسل است که این معقول نبودن وابسته به مقدماتی است.
به همین دلیل پاسخ را منطبق با همان مقدمات ارائه میدهیم:
1 . ابتدا باید گفت که امکان دارد یک کودک در سن شش ماهگی و در همین دنیا به مقامات معنوی برسد و بهترین دلیل برای امکان عقلی و محال نبودن، واقع شدن آن است. حضرت یحیی(ع)، حضرت عیسی(ع) و امام جواد(ع) نمونههای خوبی هستند که نشانگر تکامل معنوی یک کودک را در همین دنیا هستند.
2 . تکامل برزخی نیز دارای دلایل محکم و مورد تأیید اندیشمندان بزرگ اسلامی است، هر چند ممکن است اندک مخالفانی نیز داشته باشد.
3 . حتی اگر تکامل برزخی را نپذیریم، رها شدن روح انسان از کالبد جسم، توانایی افزونتری به او میبخشد؛ زیرا بدن و جسم به دلیل مادی بودن، قید و بندی برای روح به شمار آمده و محدودیتهایی را ایجاب میکند. رها شدن روح از جسم در حقیقت رها شدن از قید و بند و برداشته شدن برخی از محدودیتها است.
4 . با آنکه مقامات معنوی برای کودک و تکامل برزخی او امکانپذیر است، اما دلایل عقلی به تنهایی نمیتوانند مصادیق کودکانی که از مقامات معنوی والایی برخوردار شدهاند را مشخص کنند. پس همانگونه که مقامات معنوی برای کودکانی مانند حضرات عیسی و یحیی(ع) و نیز امام جواد(ع) با استفاده از قرآن و روایات اثبات شده، در موارد دیگر نیز باید با همین روش به اثبات چنین مقامی پرداخت.
5 . در مورد توسل به حضرت علی اصغر(ع) ابتدا باید گفت که این موضوع نه از امور اعتقادی است که اعتقاد به آن لازم باشد؛ و نه از واجبات تکلیفی است که انجام آن واجب باشد؛ بنابراین اگر کسی اعتقادی به آن نداشت، از دین یا مذهب خارج نشده و اگر فردی متوسل به آن کودک مظلوم نشد، واجبی را ترک و یا حرامی را انجام نداده است. بر این اساس، در اینگونه موارد که نه از امور اعتقادی است و نه از واجبات تکلیفی، نباید به دنبال ادلهی قطعی باشیم؛ بلکه همین مقدار که دلیلی عقلی بر امتناع و دلیلی نقلی بر حرمت نداشته، بلکه در مقابل قراین و نشانههایی از صحت داشته باشیم، کافی است.
امام حسین(ع) پس از شهادت علی اصغر(ع)دستان خود را پر از خون فرزندش کرده و آنرا به سمت آسمان پاشیده و فرمود: چون در برابر چشمان خدا هستم، تحمل تمام این مشکلات برایم آسان است! امام باقر (ع) فرمودند که از خون پاشیده شده به طرف آسمان، قطرهای به زمین برنگشت.[1]
برخی صاحبان ذوق، برنگشتن خون این طفل شیرخوار را نشانۀ تسلیت پروردگار به امام حسین(ع) ارزیابی کردهاند؛ به نظر میرسد چنین برداشت ذوقی، مناسب و زیبا است.
این روایت نشانگر آن است که این کودک مظلوم نزد خداوند و نیز امام معصوم(ع) جایگاهی ویژه داشت و به همین دلیل اگر توسلی به ایشان انجام شود، به دلیل همان جایگاهی است که در روایت بدان اشاره شده است و توسل به ایشان در حقیقت، بزرگداشت حماسههایی است که دین خدا تنها با آن حماسهها حفظ شد و جز با این شهادتها و این مظلومیتها چنین حماسههایی شکل نمیگرفت.
تجربههای شخصی افرادی که با توسل به آنحضرت به خواستههای مادی و معنوی رسیدهاند؛ گرچه دلیلی مستقل به شمار نمیآید، اما میتواند برای افراد دیگری که به راستگویی این توسلجستگان اعتماد دارند، نشانی از درستی این توسل باشد.
برداشت میشود که گویا در مورد توسل به افرادی چون علی اصغر(ع)، ابهامی در ذهن پرسشگران وجود دارد که ریشهاش میتواند این باشد که در این دنیا، یک طفل شش ماهه نمیتواند از مقامات معنوی برخوردار شود؛ بنابراین کودکی که در شش ماهگی از دنیا رفت، تنها از راه تکامل برزخی میتواند به مقامات معنوی رسیده تا قابلیتی در او به وجود آید که دیگران به او متوسل شوند و از آنجا که تکامل برزخی مورد پذیرش همهی اندیشمندان نیست، توسل به کودک شش ماهه وجهی نداشته و معقول نیست!
همانگونه که ملاحظه میشود، پرسش بر سر معقول نبودن این نوع از توسل است که این معقول نبودن وابسته به مقدماتی است.
به همین دلیل پاسخ را منطبق با همان مقدمات ارائه میدهیم:
1 . ابتدا باید گفت که امکان دارد یک کودک در سن شش ماهگی و در همین دنیا به مقامات معنوی برسد و بهترین دلیل برای امکان عقلی و محال نبودن، واقع شدن آن است. حضرت یحیی(ع)، حضرت عیسی(ع) و امام جواد(ع) نمونههای خوبی هستند که نشانگر تکامل معنوی یک کودک را در همین دنیا هستند.
2 . تکامل برزخی نیز دارای دلایل محکم و مورد تأیید اندیشمندان بزرگ اسلامی است، هر چند ممکن است اندک مخالفانی نیز داشته باشد.
3 . حتی اگر تکامل برزخی را نپذیریم، رها شدن روح انسان از کالبد جسم، توانایی افزونتری به او میبخشد؛ زیرا بدن و جسم به دلیل مادی بودن، قید و بندی برای روح به شمار آمده و محدودیتهایی را ایجاب میکند. رها شدن روح از جسم در حقیقت رها شدن از قید و بند و برداشته شدن برخی از محدودیتها است.
4 . با آنکه مقامات معنوی برای کودک و تکامل برزخی او امکانپذیر است، اما دلایل عقلی به تنهایی نمیتوانند مصادیق کودکانی که از مقامات معنوی والایی برخوردار شدهاند را مشخص کنند. پس همانگونه که مقامات معنوی برای کودکانی مانند حضرات عیسی و یحیی(ع) و نیز امام جواد(ع) با استفاده از قرآن و روایات اثبات شده، در موارد دیگر نیز باید با همین روش به اثبات چنین مقامی پرداخت.
5 . در مورد توسل به حضرت علی اصغر(ع) ابتدا باید گفت که این موضوع نه از امور اعتقادی است که اعتقاد به آن لازم باشد؛ و نه از واجبات تکلیفی است که انجام آن واجب باشد؛ بنابراین اگر کسی اعتقادی به آن نداشت، از دین یا مذهب خارج نشده و اگر فردی متوسل به آن کودک مظلوم نشد، واجبی را ترک و یا حرامی را انجام نداده است. بر این اساس، در اینگونه موارد که نه از امور اعتقادی است و نه از واجبات تکلیفی، نباید به دنبال ادلهی قطعی باشیم؛ بلکه همین مقدار که دلیلی عقلی بر امتناع و دلیلی نقلی بر حرمت نداشته، بلکه در مقابل قراین و نشانههایی از صحت داشته باشیم، کافی است.
امام حسین(ع) پس از شهادت علی اصغر(ع)دستان خود را پر از خون فرزندش کرده و آنرا به سمت آسمان پاشیده و فرمود: چون در برابر چشمان خدا هستم، تحمل تمام این مشکلات برایم آسان است! امام باقر (ع) فرمودند که از خون پاشیده شده به طرف آسمان، قطرهای به زمین برنگشت.[1]
برخی صاحبان ذوق، برنگشتن خون این طفل شیرخوار را نشانۀ تسلیت پروردگار به امام حسین(ع) ارزیابی کردهاند؛ به نظر میرسد چنین برداشت ذوقی، مناسب و زیبا است.
این روایت نشانگر آن است که این کودک مظلوم نزد خداوند و نیز امام معصوم(ع) جایگاهی ویژه داشت و به همین دلیل اگر توسلی به ایشان انجام شود، به دلیل همان جایگاهی است که در روایت بدان اشاره شده است و توسل به ایشان در حقیقت، بزرگداشت حماسههایی است که دین خدا تنها با آن حماسهها حفظ شد و جز با این شهادتها و این مظلومیتها چنین حماسههایی شکل نمیگرفت.
تجربههای شخصی افرادی که با توسل به آنحضرت به خواستههای مادی و معنوی رسیدهاند؛ گرچه دلیلی مستقل به شمار نمیآید، اما میتواند برای افراد دیگری که به راستگویی این توسلجستگان اعتماد دارند، نشانی از درستی این توسل باشد.