گرچه پرسش از درستی سند حدیث است، ولی برای پاسخی دقیق باید حدیث را از دو منظر مورد بررسی قرار داد.
1. از جهت سند
2. از جهت دلالت
اما از جهت سند لازم به توضیح است که این حدیث در هیچ یک از منابع روایی دست اول شیعه از جمله کتب اربعه نقل نشده است، تنها در دو مورد علامه مجلسی در بحار الانوار از پدرش بدون ذکر سلسله سند این روایت را نقل نموده است.[1]
البته برخی نیز این حدیث را خبر واحد می دانند که گفته اند در مسائل عقیدتى خبر واحد کارساز نیست.[2]
همان طور که گفتیم ما اسناد این حدیث را نیافتیم، از این رو حدیث مرسل است، نهایت این که گفته اند حدیث صحیح نیست.[3]
اما از حیث دلالت ظاهراًٌ اشکالی متوجه این حدیث نیست، به طوری که دانشمندان اسلامی به ویژه در بحث عرفان به طور گسترده از این حدیث استفاده نمودند، بنابر این اگر چه از جهت سند مورد پذیرش نیست، ولی با توجه به معانی بلند آن تعداد زیادی از دانشمندان آن را پذیرفتند.
[1] مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج 84، ص 199 و 344، موسسه الوفاء، بیروت، 1404 هـ ق.
[2] مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 22، ص 394، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374 ش.
[3] زحیلى، وهبة بن مصطفى، التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة و المنهج، ج 20، ص 248، دار الفکر المعاصر، بیروت دمشق، 1418 ق.