کد سایت
fa84061
کد بایگانی
101768
نمایه
اشباع هاء ضمیر
طبقه بندی موضوعی
علوم قرآنی
خلاصه پرسش
چرا بر خلاف قواعد تجویدی، «فیه» در آیه 69 سوره فرقان را با اشباع و «یرضه» در آیه 7 سوره زمر را بدون اشباع میخوانیم؟
پرسش
در آیه 69سوره فرقان چرا کلمه «فیه» را «فیهی» باید خواند؟
پاسخ اجمالی
یکی از احکام تجویدی قرآن، اشباع و عدم اشباع حرکت ضمیر متصل مفرد مذکر غائب(هاء) در شرایط مختلف است که از هاء به «صله» نیز یاد شده و اشباعش را نیز «مد صله» میگویند.[1] هاء ضمیر که به آن هاء کنایه نیز گفته میشود، چند حالت دارد:
1. بین دو حرف ساکن قرار بگیرد؛ مانند «وَ آتَیْناهُ الْإِنْجِیل».
2. بعد از آن، حرف ساکن و قبل آن، یک حرف متحرک باشد؛ مانند «وَ لَهُ الْحُکْم».
در دو وضعیت بالا، صله اتفاق نمیافتد و به عبارت دیگر، مد صله صورت نمیگیرد و اشباع نمیشود.
3. هاء بین دو حرف متحرک قرار بگیرد؛ مثل «لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا».
4. بعد از آن، یک حرف متحرک و قبل از آن، ساکن باشد؛ مانند «مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ یَعْلَمُون».
در صورت سوم، همه قاریان قرآن، قائل به «صله» و اشباع هستند و در صورت چهارم نیز همه قاریان -به جز ابن کثیر- قائل به عدم اشباع شدهاند.
البته بر اساس قرائت قاریان معروف، قاعده بالا در مواردی دارای استثنا نیز میباشد:
1 . یکی از این استثناها، عبارت «وَ یَخْلُدْ فِیهِ مُهاناً»[2] است. ابن کثیر و حفص(کسی که قرائت مشهور را روایت کرده)[3] در این آیه، که طبق قاعده باید «فیه» بدون اشباع خوانده شود، حرف «هاء» را با اشباع «فیهی» خواندهاند.[4]
2 . همچنین در «یَرْضَهُ لَکُم»[5] با اینکه حرف «هاء» طبق قاعده باید اشباع شود«یرضهو»، اما قراء آن را بدون اشباع خواندهاند.
گفتنی است که در شیوه قرائت قرآن، ما تابع قاریان و راویان مشهور هستیم و طبق آنچه که آنها نقل و قرائت کردهاند قرائت میکنیم. و در همین راستا برای برخی استثناهایی که در قرائت وجود دارد، دلیل خاصی غیر از پیروی از این قاریان و راویان وجود ندارد.
1. بین دو حرف ساکن قرار بگیرد؛ مانند «وَ آتَیْناهُ الْإِنْجِیل».
2. بعد از آن، حرف ساکن و قبل آن، یک حرف متحرک باشد؛ مانند «وَ لَهُ الْحُکْم».
در دو وضعیت بالا، صله اتفاق نمیافتد و به عبارت دیگر، مد صله صورت نمیگیرد و اشباع نمیشود.
3. هاء بین دو حرف متحرک قرار بگیرد؛ مثل «لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا».
4. بعد از آن، یک حرف متحرک و قبل از آن، ساکن باشد؛ مانند «مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ یَعْلَمُون».
در صورت سوم، همه قاریان قرآن، قائل به «صله» و اشباع هستند و در صورت چهارم نیز همه قاریان -به جز ابن کثیر- قائل به عدم اشباع شدهاند.
البته بر اساس قرائت قاریان معروف، قاعده بالا در مواردی دارای استثنا نیز میباشد:
1 . یکی از این استثناها، عبارت «وَ یَخْلُدْ فِیهِ مُهاناً»[2] است. ابن کثیر و حفص(کسی که قرائت مشهور را روایت کرده)[3] در این آیه، که طبق قاعده باید «فیه» بدون اشباع خوانده شود، حرف «هاء» را با اشباع «فیهی» خواندهاند.[4]
2 . همچنین در «یَرْضَهُ لَکُم»[5] با اینکه حرف «هاء» طبق قاعده باید اشباع شود«یرضهو»، اما قراء آن را بدون اشباع خواندهاند.
گفتنی است که در شیوه قرائت قرآن، ما تابع قاریان و راویان مشهور هستیم و طبق آنچه که آنها نقل و قرائت کردهاند قرائت میکنیم. و در همین راستا برای برخی استثناهایی که در قرائت وجود دارد، دلیل خاصی غیر از پیروی از این قاریان و راویان وجود ندارد.
[1]. ابن جزری، محمد بن محمد، النشر فی القراءات العشر، ج 1، ص 305، بیروت، دارالکتب العلمیه.
[2]. فرقان، 69.
[3]. مصری انصاری، عمر بن قاسم، المکرر فی ما تواتر من القراءات السبع، ص 285، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1422ق.
[4]. محمد سالم محسین، الهادی شرح طیبة النشر فی القراءات العشر، ج 1، ص 159 – 161، بیروت، دار الجمیل، چاپ اول، 1417ق.
[5]. زمر، 7.