جوهر از دیدگاه واژهشناسی ترجمه(معرب) گوهر است.
و عرض به معنای: عارض شدن، عارضهای پیش آمدن، عرضه کردن، و ... آمده است.[1]
فلاسفه در تعریف جوهر گفتهاند: "الجوهر ماهیة اذ وجدت فی الخارج وجدت لا فی موضوع مستغن عنها".[2]
و در تعریف عرض گفتهاند: "ان العرض ماهیة اذا وجدت فی الأعیان وجدت فی موضوع مستغن عنه".[3]
در فرهنگهای فلسفی نیز جوهر و عرض چنین تعریف شده است:
اشیا و موجودات خارجی را هر گاه بررسی کنیم درمییابیم که بعضی موجود مستقل بوده و بعضی دیگر مستقل نبوده و قائم به غیرند، بعضی وجود استقلالی دارند و بعضی تبعی و به طور کلی وجود بعضی موجودات انتزاعی است؛ مانند مفهومات و اضافات و بعضی در محلاند و بعضی بینیاز از محل.
موجوداتی که مستقل بوده و در تقرر وجودی نیازی به محل نداشته باشند، جوهرند و حق وجود عینی آنها آن است که در موضوعی از موضوعات نباشد. اما موجوداتی که تبعی بوده و حق وجود عینی آنها این است که در موضوعی از موضوعات و محلی از محلها باشند، عرض هستند.[4]
به بیانی دیگر، عرض چیزی است که در چیزی موجود است که آن چیز متقوم به عرض نیست؛ مانند سیاهی و سفیدی که وجود آنها فی نفسه عین موجود معروضشان است و بدون معروضشان قوام ندارند و هرگاه در خارج یافت شوند ناچاراً در موضوعی از موضوعات خواهند بود.
مثال: عقل جوهری است که در پیدایش خود وابسته به آن نیست که در موضوعی یافت شود، ولی رنگها و قیام و قعود و امثال آنها در تحقق نیاز به جسم دارند، اگر چه آن جسم که موضوع آنها میشود در تحقق خود وابسته به هیچیک از آن اعراض نیست.
مشترکات و تمایزها:
آنچه را که جوهر و عرض در آن مشترکاند: الف) ممکن بودن، ب) ماهیت داشتن هر دوی آنها است.
اما فرقها: 1. عرض در تحقق خود وابسته به موضوع است؛ یعنی هرگاه بخواهد در خارج تحقق پیدا کند، باید در موضوعی از موضوعات یافت شود و قائم بالذات نیست و وجوداستقلالی ندارد. بر خلاف جوهر که در وجودش مستقل است و هیچ نیازی به غیر ندارد.
- عرض فی حد نفسه عرض است، امکان ندارد که جوهر شود؛ چرا که عرض موجودی است که خارج از ذات شیء است و شیء خارجی نمیتواند داخل در ذات چیزی دیگر باشد.
- اگرچه جوهر و عرض مفهوم انتزاعی از نحوۀ وجوداند، ولی جوهر اعلی رتبۀ وجودهای متسلسله است، به طوری که اگر همۀ موجودات ممکن عرض باشند، لازم میآید موجودهای ممکن و محدود، نامحدود شوند در صورتی که بدیهی است که ممکنات محدودند، پس جوهر موجب محدود کردن تسلسل موجودات است بر خلاف عرض.
[1]. المنجد، واژۀ "الجوهر".
[2]. شرح نهایة الحکمة، ج 1، ص 412.
[3]. همان، ص 477.
[4]. سجادی، سید جعفر، فرهنگ علوم فلسفی و کلامی، ص 249؛ «انواع جوهر و عرض»، 41922؛ «تأثیر جوهر بر عرض»، 72610؛ «شناخت عرض و جوهر»، 54274.