کد سایت
fa86539
کد بایگانی
104044
نمایه
معنای خیر بودن شمشیر
طبقه بندی موضوعی
درایه الحدیث,گوناگون
خلاصه پرسش
این سخن پیامبر اسلام(ص) که تمام خوبیها در سایه شمشیر است، آیا نشانگر آن نیست که تنها منطق زور در اسلام حاکم است؟
پرسش
پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «اَلْخَیْرُ کُلُّهُ فِی اَلسَّیْفِ وَ تَحْتَ ظِلِّ اَلسَّیْفِ وَ لاَ یُقِیمُ اَلنَّاسَ إِلاَّ اَلسَّیْفُ وَ اَلسُّیُوفُ مَقَالِیدُ اَلْجَنَّةِ وَ اَلنَّارِ»؛ آیا این حدیث از نظر سند ضعیف است یا صحیح؟
پاسخ اجمالی
پیامبر اکرم(ص) در یکی از سخنان خویش در مورد فضیلت جهاد در راه خدا چنین فرمودند:
«الْخَیْرُ کُلُّهُ فِی السَّیْفِ وَ تَحْتَ ظِلِّ السَّیْفِ وَ لَا یُقِیمُ النَّاسَ إِلَّا السَّیْفُ وَ السُّیُوفُ مَقَالِیدُ الْجَنَّةِ وَ النَّار»؛[1] همه خوبیها در شمشیر و در زیر سایه شمشیر است و مردم جز به وسیله شمشیر استوار نشوند و شمشیرها کلید بهشت و جهنم است.
این حدیث در منابع متعددی نقل شده،[2] و از لحاظ سند هم صحیح است،[3] اما متن و محتوای آنرا باید با ملاحظه دیگر آموزههای قرآن و سنت ارزیابی کرد، و گرنه ممکن است چنین برداشت شود که در اسلام منطقی جز منطق زور حاکم نیست!
در همین راستا باید گفت؛ این حدیث به معنای آن نیست که جز با شمشیر نمیتوان هیچ اصلاحی را انجام داد؛ زیرا این معنا، مخالف آموزههای قرآنی مانند «وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها»[4] (و اگر آنها صلح کردند، تو نیز با آنها صلح کن).
پیامبر اسلام(ص) در مدت اقامت سیزده ساله خویش در مکه، امام علی(ع) در مدت 25 سال خانهنشینی خود، و تمام دیگر امامان – جز امام حسین ع در روز عاشورا – دست به شمشیر نبرده و با این وجود بهترین خوبیها را برای امت اسلامی به ارمغان آوردند.
روایت موجود در پرسش تنها در مقام بیان فضیلت جهاد مقدس و مجاهدان در راه خدا و مقایسه آنان با فراریان از نبرد و قاعدان است در شرایطی که نیاز به جهاد بوده و زمینه آن نیز فراهم باشد. و منظور از اینکه تمام خیر در شمشیر است، این است که کفار به وسیله آن تسلیم میشوند و ستمکاران به راه راست میروند و امور مردم سامان مییابد و به وسیله آن بر دشمنان غلبه پیدا میشود.[5]
درباره بخش پایانی این حدیث که «شمشیر کلید بهشت و جهنم است»، نیز توضیحاتی ارائه شده است:
1. شمشیر برای مؤمنان کلیدهای بهشت است و برای کافران و مخالفان کلیدهای جهنم.[6]
2. زمانی که به اذن خدا باشد، کلید بهشت است؛ اما زمانی که بدون اذن خدا باشد، کلید جهنم است.[7]
3. شمشیرها در آن صورت که براى برپاداشتن حق به کار گرفته شود، کلیدهاى بهشت است، و در صورتى که براى گسترش ستمگرى و باطل به کار برود، کلیدهاى دوزخ است.[8]
«الْخَیْرُ کُلُّهُ فِی السَّیْفِ وَ تَحْتَ ظِلِّ السَّیْفِ وَ لَا یُقِیمُ النَّاسَ إِلَّا السَّیْفُ وَ السُّیُوفُ مَقَالِیدُ الْجَنَّةِ وَ النَّار»؛[1] همه خوبیها در شمشیر و در زیر سایه شمشیر است و مردم جز به وسیله شمشیر استوار نشوند و شمشیرها کلید بهشت و جهنم است.
این حدیث در منابع متعددی نقل شده،[2] و از لحاظ سند هم صحیح است،[3] اما متن و محتوای آنرا باید با ملاحظه دیگر آموزههای قرآن و سنت ارزیابی کرد، و گرنه ممکن است چنین برداشت شود که در اسلام منطقی جز منطق زور حاکم نیست!
در همین راستا باید گفت؛ این حدیث به معنای آن نیست که جز با شمشیر نمیتوان هیچ اصلاحی را انجام داد؛ زیرا این معنا، مخالف آموزههای قرآنی مانند «وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها»[4] (و اگر آنها صلح کردند، تو نیز با آنها صلح کن).
پیامبر اسلام(ص) در مدت اقامت سیزده ساله خویش در مکه، امام علی(ع) در مدت 25 سال خانهنشینی خود، و تمام دیگر امامان – جز امام حسین ع در روز عاشورا – دست به شمشیر نبرده و با این وجود بهترین خوبیها را برای امت اسلامی به ارمغان آوردند.
روایت موجود در پرسش تنها در مقام بیان فضیلت جهاد مقدس و مجاهدان در راه خدا و مقایسه آنان با فراریان از نبرد و قاعدان است در شرایطی که نیاز به جهاد بوده و زمینه آن نیز فراهم باشد. و منظور از اینکه تمام خیر در شمشیر است، این است که کفار به وسیله آن تسلیم میشوند و ستمکاران به راه راست میروند و امور مردم سامان مییابد و به وسیله آن بر دشمنان غلبه پیدا میشود.[5]
درباره بخش پایانی این حدیث که «شمشیر کلید بهشت و جهنم است»، نیز توضیحاتی ارائه شده است:
1. شمشیر برای مؤمنان کلیدهای بهشت است و برای کافران و مخالفان کلیدهای جهنم.[6]
2. زمانی که به اذن خدا باشد، کلید بهشت است؛ اما زمانی که بدون اذن خدا باشد، کلید جهنم است.[7]
3. شمشیرها در آن صورت که براى برپاداشتن حق به کار گرفته شود، کلیدهاى بهشت است، و در صورتى که براى گسترش ستمگرى و باطل به کار برود، کلیدهاى دوزخ است.[8]
[1]. کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، ج 5، ص 2، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[2]. صدوق، محمد بن على، أمالی، ص 578، بیروت، اعلمى، چاپ پنجم، 1400ق؛ همو، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 190، قم، دار الشریف الرضی للنشر، چاپ دوم، 1406ق.
[3]. مجلسى، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، محقق، رسولى محلاتى، هاشم، ج 18، ص 320، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1404ق.
[4]. انفال، 61.
[5]. فیض کاشانى، محمد محسن، الوافی، ج 15، ص 43، اصفهان، کتابخانه امام أمیرالمؤمنین على(ع)، چاپ اول، 1406ق.
[6]. مجلسى، محمد باقر، ملاذ الأخیار فی فهم تهذیب الأخبار، محقق، رجائى، مهدى، ج 9، ص 322، قم، کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی، چاپ اول، 1406ق.
[7]. مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج 18، ص 320.
[8]. حکیمى، محمدرضا، الحیاة، ترجمه، آرام، احمد، ج 6، ص 594، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ اول، 1380ش.