کد سایت
fa86763
کد بایگانی
104266
نمایه
مسجد جنّ در مکه
طبقه بندی موضوعی
تاریخ اماکن,پیامبر ص در مکه
خلاصه پرسش
در شهر مقدس مکه مسجدی به نام «مسجد الجن» وجود دارد. دلیل این نامگذاری چیست؟
پرسش
«مسجد الجن» در شهر مکه محل نزول جنّیان در مکه است و مستحب است حاجیان در آن مسجد رفته و دو رکعت نماز به جا آورند. این حقیقت دارد از نظر شیعه؟
پاسخ اجمالی
یکی از مکانهای مقدس در اطراف مکه که در نزدیکی مقبره ابیطالب[1] قرار دارد، مسجد جنّ است که به آن «مسجد الحرس»[2] و «مسجد البیعه»[3] نیز گفته میشود.
در علت نامیده شدن این مکان به مسجد جن گزارشهایی در کتب فریقین وجود دارد:
1. پیامبر اکرم(ص) به سوى بازار «عکاظ» که در نزدیکی «طائف» بود حرکت کرد تا مردم را در آن مرکز اجتماع بزرگ به سوى اسلام دعوت کند، اما کسى به دعوت او پاسخ مثبت نگفت. در بازگشت به محلى رسید که آنرا سرزمین جن میگفتند. شب را در آنجا ماند و آیات قرآن تلاوت میکرد. گروهى از جنیان صدای آنحضرت را شنیدند و به او ایمان آوردند و براى تبلیغ به سوى قوم خود بازگشتند.[4]
2. ابن عباس میگوید: پیامبر(ص) مشغول نماز صبح بود، و در آن تلاوت قرآن میکرد. گروهى از جنّ در صدد تحقیق از علت قطع اخبار آسمانها از خود بودند که صداى تلاوت قرآن آنحضرت را شنیدند و گفتند: علت قطع اخبار آسمان از ما همین است. سپس به سوى قوم خود بازگشته و آنها را به سوى دین اسلام دعوت کردند.[5]
3. بعد از وفات ابوطالب، کار بر رسول خدا(ص) سخت شد. لذا به سوى طائف حرکت کرد تا یارانى پیدا کند؛ اما ثروتمندان طائف به شدت او را تکذیب کردند، و آنقدر سنگ به آنحضرت زدند که خون از پاهاى مبارکش جارى شد. خسته و ناراحت به کنار باغى آمد. سرانجام غلام صاحبان آن باغ، که نام او عَدّاس بود، به حضرت ایمان آورد. پیامبر(ص) به سوى مکه باز میگشت، شبانه به نزدیکى درخت نخلى رسید، مشغول نماز شد. در اینجا بود که گروهى از جنّ که از شهر «نصیبین» یا «یمن» بودند، از آنجا میگذشتند، صداى تلاوت قرآن حضرت را در نماز صبح شنیدند و ایمان آوردند.[6]
4. از عبدالله بن مسعود پرسیدند: آیا کسى از شما در حوادث شب جنّ خدمت پیامبر(ص) بود. گفتند کسى از ما همراه آنحضرت نبود. ما شبى در مکه پیامبر(ص) را نیافتیم، و هر چه جستجو کردیم اثرى از او ندیدیم، از این ترسیدیم که پیامبر(ص) را کشته باشند. به دنبال آنحضرت در درّههاى مکه رفتیم. ناگهان دیدیم از سوى کوه حرا میآید. عرض کردیم کجا بودید؟ ما نگران شدیم و دیشب بدترین شب زندگى ما بود. فرمود: «یکی از جنیان مرا دعوت کرد، و من رفتم تا براى آنها قرآن بخوانم».[7]
جمعبندی تمام این گزارشها آن است که «مسجد الجن»، مکانی بوده است که جنها با پیامبر(ص) ملاقاتی داشته و به آنحضرت ایمان آوردند.
در علت نامیده شدن این مکان به مسجد جن گزارشهایی در کتب فریقین وجود دارد:
1. پیامبر اکرم(ص) به سوى بازار «عکاظ» که در نزدیکی «طائف» بود حرکت کرد تا مردم را در آن مرکز اجتماع بزرگ به سوى اسلام دعوت کند، اما کسى به دعوت او پاسخ مثبت نگفت. در بازگشت به محلى رسید که آنرا سرزمین جن میگفتند. شب را در آنجا ماند و آیات قرآن تلاوت میکرد. گروهى از جنیان صدای آنحضرت را شنیدند و به او ایمان آوردند و براى تبلیغ به سوى قوم خود بازگشتند.[4]
2. ابن عباس میگوید: پیامبر(ص) مشغول نماز صبح بود، و در آن تلاوت قرآن میکرد. گروهى از جنّ در صدد تحقیق از علت قطع اخبار آسمانها از خود بودند که صداى تلاوت قرآن آنحضرت را شنیدند و گفتند: علت قطع اخبار آسمان از ما همین است. سپس به سوى قوم خود بازگشته و آنها را به سوى دین اسلام دعوت کردند.[5]
3. بعد از وفات ابوطالب، کار بر رسول خدا(ص) سخت شد. لذا به سوى طائف حرکت کرد تا یارانى پیدا کند؛ اما ثروتمندان طائف به شدت او را تکذیب کردند، و آنقدر سنگ به آنحضرت زدند که خون از پاهاى مبارکش جارى شد. خسته و ناراحت به کنار باغى آمد. سرانجام غلام صاحبان آن باغ، که نام او عَدّاس بود، به حضرت ایمان آورد. پیامبر(ص) به سوى مکه باز میگشت، شبانه به نزدیکى درخت نخلى رسید، مشغول نماز شد. در اینجا بود که گروهى از جنّ که از شهر «نصیبین» یا «یمن» بودند، از آنجا میگذشتند، صداى تلاوت قرآن حضرت را در نماز صبح شنیدند و ایمان آوردند.[6]
4. از عبدالله بن مسعود پرسیدند: آیا کسى از شما در حوادث شب جنّ خدمت پیامبر(ص) بود. گفتند کسى از ما همراه آنحضرت نبود. ما شبى در مکه پیامبر(ص) را نیافتیم، و هر چه جستجو کردیم اثرى از او ندیدیم، از این ترسیدیم که پیامبر(ص) را کشته باشند. به دنبال آنحضرت در درّههاى مکه رفتیم. ناگهان دیدیم از سوى کوه حرا میآید. عرض کردیم کجا بودید؟ ما نگران شدیم و دیشب بدترین شب زندگى ما بود. فرمود: «یکی از جنیان مرا دعوت کرد، و من رفتم تا براى آنها قرآن بخوانم».[7]
جمعبندی تمام این گزارشها آن است که «مسجد الجن»، مکانی بوده است که جنها با پیامبر(ص) ملاقاتی داشته و به آنحضرت ایمان آوردند.
[1]. نام دیگر «مقبره أبیطالب»، مقبرة قریش، مقبرة بنی هاشم، و حَجون است. فاضل لنکرانى، محمد، مناسک الحج، ص 264، قم، مرکز فقهی ائمه اطهار(ع)، چاپ اول، 1426ق.
[2]. ازرقى، ابو الولید محمد بن عبدالله، اخبار مکة و ما جاء فیها من الآثار، ج 2، ص 200، بیروت، دار الاندلس، 1416ق.
[3]. ابو عبید بکری، عبدالله بن عبدالعزیز، المسالک و الممالک، ج 1، ص 402، بیروت، دار الغرب الاسلامى، 1992م.
[4]. قمى، على بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج 2، ص 299، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق.
[5]. طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 10، ص 554، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش؛ بخاری، محمد بن إسماعیل، صحیح البخاری، «باب الجهر بقراءة صلاة الفجر»، ج 1، ص 154، و ج 6، ص 160، بیروت، دار طوق النجاة، چاپ اول، 1422ق.
[6]. مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج 9، ص 139 – 140؛ ابن هشام حمیری، عبدالملک بن هشام، السیرة النبویة، ج 1، ص 421 – 422، مصر، شرکة مکتبة و مطبعة مصطفى البابی الحلبی، چاپ دوم، 1375ق.
[7]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 10، ص 554؛ طیالسی، أبو داود سلیمان بن داود، مسند أبی داود، ج 1، ص 225، مصر، دار هجر، چاپ اول، 1419ق؛ واحدی نیشابوری، أبو الحسن علی بن أحمد، الوسیط فی تفسیر القرآن المجید، ج 4، ص 362، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق.