کد سایت
fa88739
کد بایگانی
105876
نمایه
تفاوت معنایی «خاب»، «یأس» و «قنوط»
طبقه بندی موضوعی
لغت شناسی
خلاصه پرسش
با توجه به آیه «وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها»، فرق «خاب» و «یأس» چیست؟
پرسش
با توجه به آیه «وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها»، فرق «خاب» و «یأس» چیست؟
پاسخ اجمالی
«یأس» در لغت عرب، به معنای «قُنوط»،[1] و قنوط؛ یعنی: ناامید شدن و ناامیدی.[2]
«خاب» از ماده «خیب» به معناى نرسیدن به مطلوب و آرزو،[3] محروم شدن،[4] و زیانکار شدن[5] است. «خاب» در آیه شریفه «وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها» به همین معانی آمده است.[6] در زبان فارسی، «خاب، خیب» به معنای ناامیدی آمده است.[7]
در فرق میان خاب و یأس باید گفت:
اگر چه هر سه واژه «یأس»، «قنوط» و «خیب» در فارسی به معنای ناامیدی است، اما در لغتنامههای عربی، تفاوتهایی را میان این واژهها، بیان کردهاند:
«قنوط» مبالغه در «یأس» است و در جایی بهکار برده میشود که شخص به طور کامل امید خود را از دست داده باشد، بنابراین، تفاوت این دو واژه تنها در شدّت و ضعف آن است. اما «خیب» -که خاب نیز از آن گرفته شده- اطلاق ندارد، بلکه این واژه در جایی استعمال میشود که شخص، مطلوب و آرزویی داشته و آن آرزو محقق نشده است؛ لذا به شخصی که به آرزویش نرسیده میگویند: «خاب».
با این بیان، روشن میشود که یأس، مطلق ناامیدی است که گاهی ممکن است قبل از آرزو اتفاق افتد و گاهی بعد از آن. بر خلاف «خیب» که در ناامیدی بعد از آرزو کاربرد دارد.
رجاء (امید) و یأس از نظر منطقی نقیض یکدیگرند، چنانچه خیب (شکست) با ظفر (پیروزی) نیز نقیض هم هستند.[8]
«خاب» از ماده «خیب» به معناى نرسیدن به مطلوب و آرزو،[3] محروم شدن،[4] و زیانکار شدن[5] است. «خاب» در آیه شریفه «وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها» به همین معانی آمده است.[6] در زبان فارسی، «خاب، خیب» به معنای ناامیدی آمده است.[7]
در فرق میان خاب و یأس باید گفت:
اگر چه هر سه واژه «یأس»، «قنوط» و «خیب» در فارسی به معنای ناامیدی است، اما در لغتنامههای عربی، تفاوتهایی را میان این واژهها، بیان کردهاند:
«قنوط» مبالغه در «یأس» است و در جایی بهکار برده میشود که شخص به طور کامل امید خود را از دست داده باشد، بنابراین، تفاوت این دو واژه تنها در شدّت و ضعف آن است. اما «خیب» -که خاب نیز از آن گرفته شده- اطلاق ندارد، بلکه این واژه در جایی استعمال میشود که شخص، مطلوب و آرزویی داشته و آن آرزو محقق نشده است؛ لذا به شخصی که به آرزویش نرسیده میگویند: «خاب».
با این بیان، روشن میشود که یأس، مطلق ناامیدی است که گاهی ممکن است قبل از آرزو اتفاق افتد و گاهی بعد از آن. بر خلاف «خیب» که در ناامیدی بعد از آرزو کاربرد دارد.
رجاء (امید) و یأس از نظر منطقی نقیض یکدیگرند، چنانچه خیب (شکست) با ظفر (پیروزی) نیز نقیض هم هستند.[8]
[1]. جوهرى، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج 3، ص 992، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ اول، 1376ق؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 6، ص 259، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.
[2]. فرهنگ فارسی عمید، واژه «قنوط».
[3]. راغب اصفهانى، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، ص 300، بیروت، دار القلم، چاپ اول، 1412ق؛ لسان العرب، ج 1، ص 368.
[4]. ابن سیده، على بن اسماعیل، المحکم و المحیط الأعظم، ج 5، ص 271، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1421ق؛ ابن اثیر، مبارک بن محمد، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج 2، ص 90، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، چاپ چهارم، 1367ش.
[5]. لسان العرب، ج 1، ص 368؛ طریحى، فخر الدین بن محمد، مجمع البحرین، ج 2، ص 53، تهران، مرتضوی، چاپ سوم، 1375ش.
[6]. «قد خاب أی خسر» (طوسى، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج 10، ص 359، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا)؛ «أی خاب کخیبة ثمود. و الفلاح: النجاح بحصول المطلوب، و الخیبة ضده، أی أن یحرم الطالب مما طلبه» (ابن عاشور، محمد بن طاهر، التحریر و التنویر، ج 30، ص 327، بیروت، مؤسسه التاریخ، چاپ اول، بیتا). بیشتر مفسران و مترجمان قرآن، «خاب» در این آیه شریفه را به معنای خسران و هلاکت معنا کردهاند.
[7]. لغتنامه دهخدا، واژه «خیب».
[8] عسکرى، حسن بن عبدالله، الفروق فی اللغة، ص 240، بیروت، دار الافاق الجدیدة، چاپ اول، 1400ق.