در منابع قابل دسترس، این گزارش برای اولین بار در کتاب الخرائج و الجرائح[1] راوندی(573 ق) به صورت مرسل از امام صادق(ع) نقل شده و منابع بعدی نیز از این کتاب نقل کردهاند.
کتاب یاد شده را میتوان منبعی قابل استناد دانست، اما همانطور که گفته شد، روایت به صورت مرسل نقل شده و از آنجا که در منابع دیگر نیز گزارش نشده است، به نوعی خبر واحد است.
به هر حال ترجمه صحیح روایت این است:
هنگامی که امام علی(ع) عمرو بن عبدود را به هلاکت رساند، شمشیرش(ذوالفقار) را به دست فرزندش حسن(ع) سپرد و به او فرمود: به مادرت بگو که آنرا بشوید. حسن(ع) شمشیر را برد و هنگامی که علی(ع) نزد پیامبر(ع) بود، آنرا برگرداند، اما هنوز در وسط شمشیر قطره خونی بود که پاک نشده بود!
علی(ع) فرمود: مگر زهرا(س) آنرا نشسته بود؟! حسن(ع) پاسخ مثبت داد. علی(ع) فرمود: پس این قطره خون چیست؟!
پیامبر(ص) رو به علی(ع) کرد و فرمود: از شمشیرت بپرس و او پاسخ خواهد داد. علی(ع) شمشیر را بلند کرد و از او پرسید: مگر همسر پاکیزهام تو را از خون آن انسان پلید و نجس پاک نکرده بود؟! خداوند شمشیر را به زبان آورد و او گفت: بله! اما تو تا کنون فردی که فرشتگان نسبت به او کینهای بیش از کینه به عمرو بن عبدود داشته باشند را با من نکشتهای و از اینرو خدایم به من فرمان داد تا این قطره خون سهمیه من باشد و آنرا در خودم جذب کنم و هیچگاه تو مرا از غلاف در نمیآوری، مگر آنکه فرشتگان آن قطره خون را دیده و بر تو درود میفرستند.
[1]. قطب الدین راوندی، سعید بن عبد اللّٰه، الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 215- 216، قم، مؤسسه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه، چاپ اول، 1409ق.