از نشانههای مفعول مطلق نوعی آن است که بیانکننده نوع و کیفیت و یا حالت فعل خود باشد. در عبارت «وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا»،[1] به بیان نوع و کیفیت احسانکردن اشارهای نشده است، زیرا معمولا بیان نوع به صورت نعت یا مضافالیه ای برای مفعول مطلق میآید مانند «احسن احسانَ الکریم» یا «احسن احساناً جمیلا». بنابر این باید گفت که احسانا، مفعول مطلق تأکیدی است، اما جمله مابعد آن، در بیان یکی از مصادیق احسان به والدین است نه بیان نوع احسان.
با این مقدمه به بیان وضعیت ادبی کلمات موجود در آیه میپردازیم:
«و»: استیناف.
«قضی»: فعل ماضی.
«ربک»: مضاف و مضافالیه و رب، فاعل برای فعل قضی.
«ألّا تعبدوا»: أن ناصبه مصدریه و لا ناهیه و تعبدوا فعل و فاعل. این فعل توسط «أن» تأویل به مصدر رفته و در حکم مفعول فعل «قضی» میباشد. البته از آن جهت که «قضی» فعلی لازم است، گفته میشود که این مصدر، مجرور به حرف جر مقدر است.
«إلا إیّاه»: الّا حرف و ادات استثنا بوده و إیاه ضمیری منصوب و مستثنا است و به این دلیل که استثنای مفرغ است، باید «إیاه» را مفعول به برای «لا تعبدوا» در نظر گرفت.
«و»: حرف عطف است که جمله ما بعد خود را به جمله «ألّا تعبدوا» عطف میکند.
«بالوالدین»: جار و مجرور متعلق به فعل محذوف «أحسنوا» میباشد.
«احسانا»: مفعول مطلق تأکیدی برای فعل محذوف یاد شده است.
«إمّا»: اما مرکب از دو حرف إن شرطیه و ما زائده است.
«یبلغنّ»: فعل شرط مؤکّد.
«عندک»: مضاف و مضافالیه و عند ظرف برای یبلغنّ.
«الکبر»: مفعول به برای فعل یبلغنّ.
«أحدهما»: مضاف و مضافالیه و «أحد» فاعل یبلغنّ میباشد.
«أو»: حرف عطف.
«کلاهما»: مضاف و مضافالیه و «کلا» عطف به «أحد» شده است.
«فلا تقل»: فاء، فاء تفریع است که بر سر جواب شرط شده است و «لا» نیز ناهیه بوده و «تقل» فعل مجزوم و «أنت» مقدر در آن، فاعل این فعل میباشد.
«لهما»: جار و مجرور متعلق به لا تقل.
«أفّ»: اسم فعل مضارع است به معنای (از تو بدم میآید) و به عنوان یک جمله، مفعول برای فعل لا تقل به شمار میرود (زیرا افعالی که از ریشه قول ساخته میشوند، میتوانند جملهای را به عنوان مفعول به خود انتخاب کنند).
«و»: عاطفه که جمله مابعد خود را به «لا تقل» عطف کرده است.
«لا تنهر»: لا ناهیه و تنهر فعل و فاعل و مجزوم به حرف ناهیه.
«هما»: مفعول لا تنهر.
«و»: عاطفه که ما بعد خود را به لا تقل عطف کرده است.
«قل»: فعل و فاعل. فعل امر است و مجزوم.
«لهما»: جار و مجرور متعلق به فعل قل.
«قولا»: مفعول برای فعل قل.
«کریما»: نعت برای قولا.
[1]. اسرا، 23.