«ابوحنیفه»[1] یکی از بزرگان اهلسنت است که حنفیها(یکی از مکاتب چهارگانه مهم اهلسنت) پیرو او هستند. وی علاوه بر آنکه پیشوای مذهبی حنفیها است، مورد احترام پیروان دیگر مکاتب اهلسنت هم میباشد.
با این وجود، میدانیم که بسیاری از شخصیتهای تأثیرگذار در اهلسنت از گذشته تا کنون به تکفیر و تفسیق یکدیگر میپرداختند.(البته در میان شیعیان نیز گاهی چنین تنشهایی رخ میداد).
در همین راستا گزارشهایی وجود دارد که «ابوحنیفه»[2] نیز از سوی برخی همکیشان خود مورد نقد و نکوهش قرار گرفته است که پارهای از این نقدها در راستای رقابتهای داخلی شخصیتهای مؤثر اهلسنت ارزیابی شده، و ما بدون آنکه به تأیید و یا ردّ آنچه گفته خواهد شد بپردازیم، به نقل برخی از آنها میپردازیم:
1. سفیان بن هشام بن عروه میگوید: «کار بنیاسرائیل پیوسته در حد اعتدال بود تا اینکه افرادی که قائل به رأی(قیاس) بودند، در میان آنها رشد کردند. (اسلام) نیز پیوسته در حد اعتدال بود تا اینکه افرادی مثل ابوحنیفه در کوفه آنرا تغییر دادند(از حد اعتدال خارج کردند)».[3]
2. محمد بن مسلمه در جواب شخصی که پرسید؛ چرا نظریات ابوحنیفه در تمام شهرها گسترش یافت، اما وارد شهر مدینه نشد؟ پاسخ داد: زیرا پیامبر(ص) فرمود: دجال و طاعون وارد شهر مدینه نمیشود.(کنایه از این که ابوحنیفه مانند دجال است)».[4]
3. افراد متعددی؛ مانند مالک،[5] سفیان بن عیینه،[6] اوزاعی،[7] و حماد[8] گفتهاند: «هیچ نوزادی که بیشتر از ابوحنیفه به اسلام ضرر زده باشد، در اسلام به دنیا نیامده است».
4. سعید(بن عبدالعزیز) درباره فتوای ابوحنیفه در مورد جواز تمسک به نعل اسب برای تقرب به خدا، گفت: «این(فتوا) کفر صریح است».[9]
5. عمار بن رزیق(از علمای کوفه) گفت: «اگر از چیزی پرسیدید و در مورد آن به نتیجه نرسیدید، نگاه کنید که ابوحنیفه در آن مورد چه میگوید و برخلاف آن عمل کنید که به نتیجه صحیح میرسید».[10]
6. عبدالرحمن گفت: «بین ابوحنیفه و حق حجابی قرار دارد».[11]
7. شریک بن عبداللّه گفت: «اگر در چهار گوشهی شهر کوفه شراب فروشی وجود داشته باشد که شراب بفروشند، بهتر از آن است که نظریات ابوحنیفه در آنجا بیان شود».[12]
8. سلیمان بن حرب گفت: «ابوحنیفه و یاران او از کسانی هستند که از (رفتن به سمت) سبیلالله جلوگیری میکردند».[13]
9. افرادی مانند سفیان ثوری،[14] ابن عون[15] گفتند: «در اسلام نوزادی شومتر از ابوحنیفه متولد نشده است».
10. مالک بن انس به ولید بن مسلم گفت: آیا به نظر ابوحنیفه عمل میکنید؟! او در جواب گفت: بله! مالک به او گفت: پس دیگر شهر شما سزاوار آرامش نیست![16]
11. مالک بن انس میگفت: «ابوحنیفه در دین فریبکاری میکند و هر کس در دین فریبکاری کند، دین ندارد».[17]
12. مالک بن انس هنگامی که از ابوحنیفه سخن به میان میآمد، میگفت: او در دین فتنه کرد! او در دین فتنه کرد![18]
13. نضر بن محمد گفت: ابوحنیفه و شخصی از اهالی شام نزد من آمدند. هنگام خداحافظی به مرد شامی گفتم که آیا این کلام را به شام انتقال میدهی؟ او گفت بله. نضر به او گفت که شر زیادی را منتقل میکنی![19]
14. خود ابوحنیفه نیز به یعقوب گفت: تمام آن چیزی که از من میشنوی را ننویس؛ زیرا من امروز سخنی میگویم که فردا آنرا ترک میکنم و فردا سخنی را میگویم که روز بعد آنرا ترک میکنم».[20] همچنین به او گفت: «به خدا قسم نمیدانم که سخن من اشتباه است یا صحیح».[21]
[1]. «گرایش کلامی فرقه حنفیه»، 28013؛ «شاگردی ابوحنیفه از امام صادق(ع)»، 95342؛ «ائمه اربعه اهل سنت»، 83007؛ «مذاهب چهارگانه اهل سنت»، سؤال 12338
[2]. «گرایش کلامی فرقه حنفیه»، 28013؛ «شاگردی ابوحنیفه از امام صادق(ع)»، 95342؛ «ائمه اربعه اهل سنت»، 83007؛ «مذاهب چهارگانه اهل سنت»، سؤال 12338
[3]. خطیب بغدادی، ابو بکر احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج 13، ص 395، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، 1417ق.
[4]. همان، ص 396.
[5]. همان.
[6]. فسوی، أبو یوسف یعقوب بن سفیان، المعرفة و التاریخ، تحقیق، اکرم العمری، ضیاء، ج 2، ص 783، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ دوم، 1401ق.
[7]. تاریخ بغداد، ج13، ص: 399
[8]. همان.
[9]. المعرفة و التاریخ، ج 2، ص 784.
[10]. همان، ج 2، ص 277.
[11]. همان، ج 2، ص 784.
[12]. تاریخ بغداد، ج 13، ص 397.
[13]. همان، ج 13، ص 400.
[14]. همان، ج 13، ص 398.
[15]. همان، ج 13، ص 400.
[16]. همان.
[17]. همان، ج 13، ص 401.
[18]. همان.
[19]. همان، ج 13، ص 402.
[20]. همان، ج 13، ص 403.
[21]. همان.