عبارت و اصطلاح «روح الاواح»، در قرآن کریم و یا در روایتی از پیامبر اسلام(ص) و یا معصومان(ع) نیامده است، اما در کتابهای عرفانی این اصطلاح استفاده شده است. مقصود از «روح الارواح» موجودی است که فیض اوّل و منشأ و واسطهی وجود موجودات دیگر است؛ از اینرو گاهی آنرا بر «انسان کامل» تطبیق میکنند؛ چنانکه ابن عربی در برخی از آثار خود این اصطلاح را برای دلالت بر «انسان کامل» به کار برده است؛ در تفسیر اینکه چرا ابن عربی از «انسان کامل»، تعبیر به «روح الارواح» آورده است، میتوان گفت از نظر ابن عربی حیات در تمام موجودات جریان دارد، و از طرفی حیات بدون روح ممکن نیست؛[1] بنابراین همهی موجودات دارای روح هستند؛ از سوی دیگر انسان کامل واسطهی فیض خداوند است؛ در واقع حیات و روح همهی عالم وابسته به انسان کامل است؛ پس انسان کامل «روح الارواح» است؛ به همین جهت در نظر اهل عرفان عالم به منزله جسم انسان کامل است و انسان کامل روح عالم است.[2]
گاهی روح الارواح را بر «روح القدس» تطبیق میکنند؛ چون خداوند به واسطهی روح القدس موجودات را خلق میکند، آنرا روح الارواح مینامند، چنانکه در مورد خلقت انسان میفرماید من از روح خود در او دمیدم؛ بنابراین روح القدس برتر از مرتبه خلق است.[3]
گاهی نیز مقصود از روح الارواح، «عقل اول»، «روح کلی»، «عرش»، «قلم» و ...است.[4]
[1]. البته روح در هر موجودی، متناسب با حیات او است؛ یعنی همانگونه که حیات نباتی و حیوانی با هم تفاوت دارند، روح نباتی و حیوانی نیز تفاوت دارند.
[2]. ر. ک: حکیم، سعاد، المعجم الصوفى، الحکمه فى حدود الکلمه، ص542، بیروت، دندره للطباعة و النشر، چاپ اول.
[3]. ر. ک: عجم، رفیق، موسوعة مصطلحات التصوف الإسلامی، ص 423، بیروت، مکتبة لبنان ناشرون، چاپ اول، 1999م.
[4]. ر. ک: المعجم الصوفى، ص 814.