آیات 135 سورهی نساء و 8 سورهی مائده هر دو خطاب به مؤمنان است که در آنها به یکی از کلیدیترین مسائل فردى و اجتماعى، یعنی رعایت عدالت و قسط امر کرده است، با این تفاوت که در یکجا فرمود:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ،...»؛ اى مؤمنان، به دادگرى بپاخیزید و براى خداوند گواهى دهید هر چند به زیان خود یا پدر و مادر و یا نزدیکان شما باشد.
و در جایی دیگر فرمود: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ،...»؛ اى مؤمنان، همواره براى خدا قیام کنید، و از روى عدالت، گواهى دهید. دشمنى با جمعیّتى، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند.
برخی از مفسران در بیان تفاوت این دو تعبیر فرمودهاند:
آیه 135 سورهی نساء، انحراف از راه حق و عدالت در خصوص گواهیدادن را نکوهش کرده و میفرماید: هواى نفس، شما را به انحراف نکشاند، مثلا به نفع کسى - تنها به دلیل آنکه از خویشاوندان شما است - بر خلاف حق شهادت ندهید، (و یا به نفع فقیری به جهت دلسوزی و به نفع توانگرى به طمع پول او شهادت ناحق ندهید).
اما آیهی 8 سورهی مائده، گواهی ناحق دادن علیه دیگران با چنین انگیزهای را نکوهش میکند که شاهد نسبت به مشهود علیه از گذشته کینهای به دل داشته و اکنون که فرصتی پیش آمده، به وسیله گواهی ناحق و از بینبردن حقش میخواهد از او انتقام گرفته باشد.
تفاوت در تعبیر آیات نیز به دلیل همین تفاوتى است که این دو آیه در مقام بیان آنها بودهاند.
در آیهی 8 سورهی مائده، غرض آن بود که مؤمنان را از ظلم در گواهی به انگیزهی سابقهی دشمنى نهى کند؛ لذا شهادت را مقید به قسط کرد، و فرمود: باید که شهادت شما به قسط و به حق باشد و در شهادتدادن، دشمنی و غرضهاى شخصى را دخالت ندهید، بر خلاف آیهی 135 سورهی نساء که سخن از گواهیدادن به نفع کسى است که به او محبت میورزد، و گواهیدادن به نفع دوست و محبوب، ظلم به او نیست (اگرچه ظلم به طرف مقابلی است که حقش با این گواهی ضایع میشود). به هر حال از آن جهت که گواهی به نفع محبوب است، ظلم شمرده نمیشود؛ از اینرو در آیه 8 سورهی مائده، امر نمود تا گواهی به قسط و عادلانه باشد و آنگاه این گواهی عادلانه را زیر مجموعه عنوان کلی «قیام للَّه» قرار داد. اما در آیه 135سورهی نساء، ابتدا توصیه به گواهیدادن براى خدا و دخالتندادن دوستىها نموده، و سپس چنین رفتاری را زیر مجموعه «قیام به قسط» اعلام نمود.
و به همین جهت در آیهی 8 سوره مائده، جملهی: «اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى وَ اتَّقُوا اللَّهَ» را فرع بر شهادت دادن به قسط کرد، و در این جمله که نتیجهی شهادت بر قسط است، مؤمنان را به عدالت امر کرد، و این عدالت را وسیلهاى براى حصول تقوا شمرد، ولى در آیه 135 سورهی نساء قضیه را بر عکس کرد؛ یعنى جملهی: «فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى أَنْ تَعْدِلُوا» را متفرع بر امر به شهادت براى خدا نمود؛ یعنی نخست امر کرد که براى خدا شهادت دهید، و سپس از پیروى هوا و ترک تقوا نهى نمود، و این پیروى هوا و ترک تقوا را بدترین وسیله براى ترک عدالت شمرد.
آنگاه در هر دو آیه به یک گونه به مردم هشدار داد تا تقوا را ترک نکنند:
«وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیراً»؛ اگر روبرگردانید و تقوا پیشه نکنید خدا بدانچه میکنید آگاه است.
«وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ»؛ تقوا پیشه کنید که خداوند به کارهایتان آگاه است.[1]
[1]. ر. ک: طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 236- 237، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق؛ طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج 5، ص 176- 177، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1374ش؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 4، ص 300- 301، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.