کد سایت
id21780
کد بایگانی
29035
نمایه
معانی اسم خدا، مبین و مبیّن
طبقه بندی موضوعی
اسمای الهی,لغت شناسی
خلاصه پرسش
معنای اسم «خداوند»، «مبین» و «مبیّن» چیست؟
پرسش
معنای اسم «خداوند»، «مبین» و «مبیّن» چیست؟
پاسخ اجمالی
معانی کلمات مورد پرسش به شرح زیر است:
1. خداوند: واژه «خدا» از عبارت «خود آغاز کننده» یا «خود زنده» گرفته شده است و در قاموس کتاب مقدس به معنای «از خود به وجود آمده»[1] تفسیر شده است. این کلمه به معانی صاحب، مالک و خواجه[2] نیز به کار میرود.
2. مُبین: این کلمه؛ اسم فاعل(باب افعال) و از ریشه «ب ی ن» است،[3] که به معنای واضح و روشن، آمده.[4] اطلاق این اسم بر خداوند، به این معنا است؛ او واقعیتی است که به هیچ وجه حجاب و پوششی ندارد[5] و از بدیهیترین چیزهایی است که مجهول واقع نمیشود. فقط ممکن است که مورد غفلت قرار بگیرد. این حقیقت در روز قیامت برای انسانها آشکار میشود که او از بدیهیترین بدیهیات بوده است.[6]
3. مُبیِّن: این واژه، اسم فاعل (باب تفعیل) از ریشه «ب ی ن»، به معنای بیان کننده، آشکار کننده و توضیح دهنده به کار میرود. استعمال این اسم برای خداوند، یعنی اینکه او، توحید و خداوندیش را با برهان و دلایل قاطع، برای بندگانش بیان میکند.[7] در آیات متعددی از قرآن کریم نیز آمده که خداوند آیاتش را برای مردم تبیین میکند.[8]
1. خداوند: واژه «خدا» از عبارت «خود آغاز کننده» یا «خود زنده» گرفته شده است و در قاموس کتاب مقدس به معنای «از خود به وجود آمده»[1] تفسیر شده است. این کلمه به معانی صاحب، مالک و خواجه[2] نیز به کار میرود.
2. مُبین: این کلمه؛ اسم فاعل(باب افعال) و از ریشه «ب ی ن» است،[3] که به معنای واضح و روشن، آمده.[4] اطلاق این اسم بر خداوند، به این معنا است؛ او واقعیتی است که به هیچ وجه حجاب و پوششی ندارد[5] و از بدیهیترین چیزهایی است که مجهول واقع نمیشود. فقط ممکن است که مورد غفلت قرار بگیرد. این حقیقت در روز قیامت برای انسانها آشکار میشود که او از بدیهیترین بدیهیات بوده است.[6]
3. مُبیِّن: این واژه، اسم فاعل (باب تفعیل) از ریشه «ب ی ن»، به معنای بیان کننده، آشکار کننده و توضیح دهنده به کار میرود. استعمال این اسم برای خداوند، یعنی اینکه او، توحید و خداوندیش را با برهان و دلایل قاطع، برای بندگانش بیان میکند.[7] در آیات متعددی از قرآن کریم نیز آمده که خداوند آیاتش را برای مردم تبیین میکند.[8]
[1]. به نقل از: لغتنامه دهخدا، واژه «خدا».
[2]. عمید، حسن، فرهنگ عمید، ج 1، ص 839، چاپ هفدهم، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1379 ش.
[3]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب،میر دامادى، جمال الدین، ج13، ص 68، چاپ سوم، دارالفکر، بیروت، 1414 ق.
[4]. بستانی، فؤاد افرام، مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی-فارسی، ص 776، انتشارات اسلامی، تهران، چاپ دوم، 1375ش.
[5] . و اگر حجابی هم باشد از ناحیه خود بندگان است و نه از جانب او.
[6]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 15، ص 95، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
[7]. قشیرى، ابو القاسم، شرح الأسماء الحسنى، محقق: سعید، عبد الروف، محمد على، سعد حسن، ص 303، دار الحرم للتراث، قاهره، چاپ اول، 1422ق.
[8]. بقره، 187؛ 219؛ 221.