کد سایت 
				id22604		
				
				کد بایگانی 
				43388		
				
				نمایه
				معنای «خیط الابیض» و «خیط الاسود» در مسئله روزه		
			
			
				
				طبقه بندی موضوعی
				تفسیر,روزه و رمضان,بیشتر بدانیم		
			
				   
	
		
				برچسب
				روزه|خیط الابیض|خیط الاسود|نخ سفید|سیاه		
	
			خلاصه پرسش
			مراد از «خیط أبیض» و «خیط أسود»(نخ سفید و سیاه) در مسئله روزه چیست؟
        
				پرسش
		در مسئله روزه، مراد از نخ سفید و نخ سیاه چیست؟
		 پاسخ اجمالی
			
	خداوند در قرآن کریم در مورد زمان شروع و پایان روزه میفرماید: «کُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الْأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّیَامَ إِلَى اللَّیْلِ»؛[1] بخورید و بیاشامید، تا رشته سپید صبح، از رشته سیاه (شب) براى شما آشکار گردد! سپس روزه را تا شب، تکمیل کنید.
طبق آیه شریفه؛ ملاک در حرمت افطار و وجوب روزه پخش شدن سفیدى نیست، بلکه ملاک پیدا شدن خط روشنایى است به اندازه نخ از میان سیاهى شب که همین کافى است در حرمت غذا خوردن و آشامیدن و...، بنابراین، اول روزه، طلوع فجر دوم است که آن روشنایى است که به شکل مستطیل در افق پیدا میشود و آنرا فجر صادق میگویند و نماز صبح از این موقع واجب میشود و پایان روزه و موقع افطار به آمدن شب است و آن هم بعد از غروب میباشد و علامت آن این است که مقدارى سرخى که با پنهان شدن خورشید در سمت مشرق به وجود میآید کم کم از بین میرود و بجاى آن سیاهى پیدا میشود، این علامت فقط مخصوص مکانهایى است که کوه و تپّه دارد، اما در افقهاى باز و بدون کوه و بلندى تنها پنهان شدن خورشید کافى است.[2]
طبق آیه شریفه؛ ملاک در حرمت افطار و وجوب روزه پخش شدن سفیدى نیست، بلکه ملاک پیدا شدن خط روشنایى است به اندازه نخ از میان سیاهى شب که همین کافى است در حرمت غذا خوردن و آشامیدن و...، بنابراین، اول روزه، طلوع فجر دوم است که آن روشنایى است که به شکل مستطیل در افق پیدا میشود و آنرا فجر صادق میگویند و نماز صبح از این موقع واجب میشود و پایان روزه و موقع افطار به آمدن شب است و آن هم بعد از غروب میباشد و علامت آن این است که مقدارى سرخى که با پنهان شدن خورشید در سمت مشرق به وجود میآید کم کم از بین میرود و بجاى آن سیاهى پیدا میشود، این علامت فقط مخصوص مکانهایى است که کوه و تپّه دارد، اما در افقهاى باز و بدون کوه و بلندى تنها پنهان شدن خورشید کافى است.[2]
