کد سایت
id24189
کد بایگانی
64731
نمایه
ایمان به خدا از طریق اسما
طبقه بندی موضوعی
کلیات,کلیات,اسمای الهی
خلاصه پرسش
مراد از ایمان به خدا از طریق اسما چیست؟
پرسش
مراد از ایمان به خدا از طریق اسما خداوند چیست؟ لطفا آنرا توضیح دهید.
پاسخ اجمالی
براساس مبانی فلسفی و عرفانی و منابع دینی، کنه و حقیقت ذات متعالی خداوند به دلیل نامحدود و بینهایت بودن در حیطه علمی کسی قرار نمیگیرد.[1] عارفان- مانند فیلسوفان و دیگر اندیشمندان الهی - همنظرند که ذات متعالی خداوند آنگاه که به صورت اطلاقی و بدون هرگونه قید و صفت در نظر گرفتهشود، دانش هیچ فردی به آن ذات مقدس نخواهد رسید؛ زیرا ذات حق، به عنوان وجود مطلق و نامتناهی هیچ نسبتی با وجود محدود و متناهی (مخلوقات) ندارد. از همینرو؛ اولیا و انبیا و عارفان در شناخت کُنه الهی همگی سرگردانند و اعتراف به ناتوانی خود دارند. این سخن از رسول گرامی اسلام(ص) معروف و مشهور است که فرمود: «خدایا! تو را آنگونه که شایسته تو بود، نشناختیم و آنگونه که شایسته عبادت تو بود عبادت نکردیم».[2]
همچنین امام علی(ع) در توصیف خداوند میفرماید: «خدایى که اندیشههاى بلند او را درک ننمایند، و هوشهاى ژرف به حقیقتش دست نیابند».[3]
بنابراین شناخت کنه و حقیقت ذات خداوند امکان ندارد؛ لذا برای شناخت و ایمان به خدا باید از طریق اسما و مظاهر اسما خداوند را شناخت.[4] در مورد معنای شناخت خداوند از راه اسما به چند نکته باید توجه داشت. 1. منظور از اسما در اصطلاح فلسفی و عرفانی اسم لفظی نیست، بلکه «اسم» در اصطلاح عرفانی عبارت است از ذات به اضافه یک صفت خاص. حقیقت اسم از نظر عرفانی، همانا افزوده شدن یک صفت(اعتبار یا اضافه) به ذات و ایجاد یک تعیّن خاص است. برای مثال؛ اسم «رحمان» در واقع بر ذات دلالت دارد، به اضافه صفت «رحمت». با این تحلیل در واقع بحث اسما هنگامی مطرح میشود که عارف، ذات متعالی را اینگونه در نظر گیرد که؛ از مقامِ ذاتِ عاری از هر اعتبار یا وصف، نزول یافته و در مقام تعیّن خاص قرار گرفته است.[5]
2. مقصود از شناخت خداوند از راه اسما شناخت ذات حق در پرتو تجلّیات و در ضمن ظهورات تعیّنی اوست که از آن به «مقام اسما و صفات» یاد میشود.[6] [7]
همچنین امام علی(ع) در توصیف خداوند میفرماید: «خدایى که اندیشههاى بلند او را درک ننمایند، و هوشهاى ژرف به حقیقتش دست نیابند».[3]
بنابراین شناخت کنه و حقیقت ذات خداوند امکان ندارد؛ لذا برای شناخت و ایمان به خدا باید از طریق اسما و مظاهر اسما خداوند را شناخت.[4] در مورد معنای شناخت خداوند از راه اسما به چند نکته باید توجه داشت. 1. منظور از اسما در اصطلاح فلسفی و عرفانی اسم لفظی نیست، بلکه «اسم» در اصطلاح عرفانی عبارت است از ذات به اضافه یک صفت خاص. حقیقت اسم از نظر عرفانی، همانا افزوده شدن یک صفت(اعتبار یا اضافه) به ذات و ایجاد یک تعیّن خاص است. برای مثال؛ اسم «رحمان» در واقع بر ذات دلالت دارد، به اضافه صفت «رحمت». با این تحلیل در واقع بحث اسما هنگامی مطرح میشود که عارف، ذات متعالی را اینگونه در نظر گیرد که؛ از مقامِ ذاتِ عاری از هر اعتبار یا وصف، نزول یافته و در مقام تعیّن خاص قرار گرفته است.[5]
2. مقصود از شناخت خداوند از راه اسما شناخت ذات حق در پرتو تجلّیات و در ضمن ظهورات تعیّنی اوست که از آن به «مقام اسما و صفات» یاد میشود.[6] [7]
[1]. برای اطلاع بیشتر رجوع شود به پاسخ های: 1944(بی نهایت بودن وجود خدا)؛ 2944(دلایل نامحدود بودن خداوند).
.[2] «ما عرفناک حق معرفتک و ما عبدناک حق عبادتک»؛ مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار، ج 66، ص 292، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
.[3] «الَّذِی لَا یُدْرِکُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ وَ لَا یَنَالُهُ غَوْصُ الْفِطَن»؛ سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، خطبه 1، ص 39، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق؛ ترجمه نهج البلاغه، مترجم: انصاریان، حسین، ص 43، تهران، پیام آزادى، چاپ دوم، 1386ش.
[4]. برای اطلاع بیشتر رجوع شود به پاسخ های: 479 ( شناخت خدا )؛ 13864 (شناخت خدا به دور از تشبیه و تعطیل).
[5]. همان، ص 308 - 309.
[6]. ر. ک: یزدان پناه، سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، ص 312 - 318، قم، مؤسسه امام خمینی، 1388ش.