کد سایت
tr22006
کد بایگانی
34265
نمایه
معنای «حبر» و «حبس» در قرآن
خلاصه پرسش
ریشه های «حبر» و «حبس» چند بار در قرآن ذکر شده است و معنای آنها چیست؟
پرسش
کلمات حبر و حبس در چند جای قرآن ذکر شده است و به چند معانی مورد استفاده قرار گرفته است؟
پاسخ اجمالی
عین دو واژه «حبر» و «حبس» به صورت سه حرفی در قرآن ذکر نشده، ولی مشتقات آن دو به اشکال مختلف آمده است، که به ذکر چند مورد بسنده میشود.
الف. حبر: مشتقات این کلمه به دو صورت جمع مکسر آن؛ یعنی «أحبار»[1] و به صورت فعل مضارع؛ یعنی «یُحْبَرُون»[2] و «تُحْبَرُون»[3] استفاده شده که چهار مرتبه به شکل جمع مکسر و دو مرتبه به شکل فعل مضارع و جمعاً شش مرتبه در قرآن به کار رفته است. ریشه اصلی این کلمه به معنای برخورداری از نعمت و گستردگی زندگی است و معنای دیگری مانند خوشحالی، اکرام، زیبایی و ... از لوازم آن معنای اصلی محسوب میشود. اما لغت «حبر» که جمع آن «أحبار» است و به معنای عالِم میباشد، ظاهراً از کلمه «حابر» که عبری است گرفته شده.[4] لازم به ذکر است آن دو موردی که به صورت فعل مضارع و به معنای شادمانی به کار رفته، صرفاً برای اشاره به نعمتهای بهشتی به کار رفته است.
ب. حبس: مشتقات این واژه نیز دو مرتبه در قرآن و به شکل «تَحْبِسُونَهُما»[5] و «یَحْبِسُه»[6] ذکر شده است. معنای اصلی این کلمه، متوقّف کردن کسی یا چیزی در مکانی معیّن برای قصد خاص یا برنامه معیّنی است. مورد اول درباره گواهی دادن دو شاهد است که در صدق گفتارشان تردید وجود دارد؛ باید آن دو را بعد از اقامه نماز، نگه داشت و از آن دو بخواهند قسم یاد کنند، که حق را به باطل نفروشند.[7] و مورد دوم درباره سخن کافران است که خدا میفرماید اگر در عذاب کردن آنان تأخیر بیاندازیم، خواهند گفت که چه چیزی موجب محبوس شدن و مانع نازل شدن عذاب شده است.[8]
الف. حبر: مشتقات این کلمه به دو صورت جمع مکسر آن؛ یعنی «أحبار»[1] و به صورت فعل مضارع؛ یعنی «یُحْبَرُون»[2] و «تُحْبَرُون»[3] استفاده شده که چهار مرتبه به شکل جمع مکسر و دو مرتبه به شکل فعل مضارع و جمعاً شش مرتبه در قرآن به کار رفته است. ریشه اصلی این کلمه به معنای برخورداری از نعمت و گستردگی زندگی است و معنای دیگری مانند خوشحالی، اکرام، زیبایی و ... از لوازم آن معنای اصلی محسوب میشود. اما لغت «حبر» که جمع آن «أحبار» است و به معنای عالِم میباشد، ظاهراً از کلمه «حابر» که عبری است گرفته شده.[4] لازم به ذکر است آن دو موردی که به صورت فعل مضارع و به معنای شادمانی به کار رفته، صرفاً برای اشاره به نعمتهای بهشتی به کار رفته است.
ب. حبس: مشتقات این واژه نیز دو مرتبه در قرآن و به شکل «تَحْبِسُونَهُما»[5] و «یَحْبِسُه»[6] ذکر شده است. معنای اصلی این کلمه، متوقّف کردن کسی یا چیزی در مکانی معیّن برای قصد خاص یا برنامه معیّنی است. مورد اول درباره گواهی دادن دو شاهد است که در صدق گفتارشان تردید وجود دارد؛ باید آن دو را بعد از اقامه نماز، نگه داشت و از آن دو بخواهند قسم یاد کنند، که حق را به باطل نفروشند.[7] و مورد دوم درباره سخن کافران است که خدا میفرماید اگر در عذاب کردن آنان تأخیر بیاندازیم، خواهند گفت که چه چیزی موجب محبوس شدن و مانع نازل شدن عذاب شده است.[8]
[1]. مائده، 36 و 44؛ توبه، 31 و 34.
[2]. روم، 15.
[3]. زخرف، 70.
[4]. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 2، ص 155، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1360ش.
[5]. مائده، 106.
[6]. هود، 8.
[7]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 5، ص 115 - 116، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش.
[8]. همان، ج 9، ص 30.