حضرت ابوطالب(ع)، عموی پیامبر(ص) و پدر امام علی(ع) است. تمام مسلمانان در فداکاری و تلاش وی در
دفاع از پیامبر و حفاظت از جان ایشان، اتفاق نظر دارند. با این حال در این موضوع، اختلاف نظر وجود دارد که آیا او مسلمان شد و یا در حال کفر از دنیا رفت؟
شیعه معتقد است، از کردار وی و نیز گفتاری که از او - چه نثر و چه شعر - برجای مانده، به دست میآید که ابوطالب قلباً اسلام آورده بود، هر چند به دلایلی مجبور به پنهان کردن ایمان خود بوده است.
[1]
بسیاری از اهل سنت چنین اعتقادی نداشته و بر این باورند که بر اساس برخی روایات، ابوطالب در حال کفر از دنیا رفت، ولی به جهت خدمات و ایثارهایی که در حق پیامبر(ص) و مسلمانان داشت، در عذابش تخفیف داده شده و کمترین عذاب - که همان گودال کوچکی از آتش است - برای او در نظر گرفته شده است.
از جمله آن اخبار، به موارد زیر میتوان اشاره کرد:
1. ابوسعید خدری: «نزد پیامبر(ص) سخن از عموی ایشان(ابوطالب) به میان آمد. ایشان فرمودند: شاید شفاعت من شامل او شود. او را در حوضچهای کوچک از آتش قرار میدهند که تا مچ پای او است و مغز او را میجوشاند».
[2]
2. عباس بن عبدالمطلب نقل میکند که به پیامبر(ص) گفتم: تو به داد عمویت نمیرسی؟! او نگهبانت بود و برای تو بر دیگران خشمگین میشد! پیامبر(ص) فرمودند: او در گودال کوچکی از آتش است و اگر من نبودم، او در پایینترین قسمت جهنم بود(و عذاب بیشتری داشت)».
[3]
3.
عباس بن عبدالمطلب: «به پیامبر گفتم: ابوطالب از تو پشتیبانی میکرد و تو را یاری میرساند. آیا این نفعی برای او خواهد داشت: پیامبر(ص): آری؛ او را در آتش سختی دیدم (که عذاب میکشید) و او را از آنجا خارج کرده و در گودال کوچکی از آتش قرار دادم».
[4]
در برخی منابع شیعی نیز اخباری دیده میشود که بدون ذکر نام ابوطالب، چنین عذابی را برای عموی پیامبر(ص) نقل کردهاند.
[5]
در هر حال، با وجود قرائن فراوانی که ایمان ابوطالب از آنها برداشت میشود، نمیتوان اعتمادی بر روایات ناظر به عذاب ایشان داشت، ضمن اینکه محتوای اینگونه روایات به امامان شیعه، عرضه شده و آن بزرگواران چنین روایاتی را دروغ پنداشته و از ابوطالب و ایمانش دفاع کردهاند:
1. امام صادق(ع) به یونس بن نباته فرمود: «مردم درباره ایمان ابوطالب چه میگویند؟ یونس: مردم میگویند در حوضچه کوچکی از آتش است که تا مغز سرش به جوش میآید. امام فرمود: دشمنان خدا دروغ میگویند! ابوطالب از همنشینان پیامبران، صدّیقان، شهیدان و صالحان است، و آنان همنشینان خوبی برای او هستند».
[6]
2. عبدالعظیم حسنی در حالیکه مریض بود به
امام رضا(ع) نامهای نوشته و نظر ایشان را پیرامون صحت روایتی با این مضمون که ابوطالب در حوضچه کوچکی از آتش است جویا شد. امام رضا(ع) در پاسخ نگاشت: «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اما بعد؛ اگر تو در ایمان ابوطالب شک داری؛ جایگاهت در دوزخ خواهد بود».
[7]
3. راوی: به امام صادق(ع) گفتم: مردم در مورد ابوطالب گمان میبرند که در حوضچهای از آتش است. امام(ع) فرمود: دروغ میگویند. جبرئیل چنین چیزی را به پیامبر(ص) نگفت! راوی: پس جبرئیل چه گفت؟ امام: جبرئیل بر پیامبر نازل شده و گفت: پروردگار بر تو سلام فرستاد و فرمود: اصحاب کهف ایمان خود را مخفى کرده و اظهار کفر کردند پس خدا به آنها دو پاداش داد، ابوطالب نیز ایمانش را مخفى و اظهار شرک کرد پس خداوند به او نیز دو پاداش داد (پاداش ایمان و پاداش تقیّه). ابوطالب قبل از آنکه بشارت بهشت از سوی پروردگارش را دریافت نکرد، از دنیا نرفت».
[8]
علاوه بر روایات موجود در منابع شیعی، اهل سنت نیز در منابع کهن خود نقلهایی دارند که اشاره به اطمینان و ایمان قلبی ابوطالب دارد که با وجود آنها نمیتوان کافربودن ابوطالب را پذیرفت. در همین راستا گزارشی از ابن سعد (یکی از بزرگترین مورخان اهل سنت و متوفای قرن سوم) را که ناظر به چگونگی برداشتهشدن حصر مسلمانان در شعب ابیطالب است را به استحضار میرسانیم:
«خداوند متعال پیامبر را آگاه کرد که موریانه تمام مواد عهدنامه ظالمانه مشرکان را از میان برده و تنها نامهای خداوند که در آن عهدنامه بوده باقى گذاشته است. پیامبر(ص) این موضوع را به اطلاع ابوطالب رساند. ... ابوطالب همراه بنى هاشم وارد مسجد الحرام شد و به مشرکان گفت: برادرزادهام - که هرگز به من دروغ نگفته است! - خبر داده که خداوند بر پیماننامه شما موریانه انداخته و موریانه آنچه از ظلم و ستم در آن بوده را زدوده و از میان برده است و امورى هم که منجر به قطع پیوند خویشاوندى بوده از میان رفته و تنها آنچه که نام خدا در آن است، باقى مانده است.
حال اگر برادرزادهام راست گفته باشد شما از این بداندیشى دست بردارید و اگر دروغ گفته باشد او را به شما تسلیم خواهم کرد، میخواهید بکشیدش و میخواهید زندهاش نگه دارید! مشرکان گفتند: پیشنهاد منصفانهاى دادی! و فرستادند که پیماننامه را بیاوردند و چون آوردند، ابوطالب گفت اکنون آنرا بخوانید! مشرکان چون عهدنامه را گشودند دیدند همان طورى است که پیامبر(ص) فرموده و تمام آن جز نامهای خداوند از بین رفته است.
... ابوطالب و یارانش میان پرده کعبه و دیوار کعبه رفته و عرضه داشتند: پروردگارا! ما را در برابر کسانی که بر ما ستم نموده و با ما قطع رحم کردند و امور حلال را براى ما حرام ساختند، یارى ده و پیروز فرما».
[9]
هر فرد منصفی تصدیق خواهد کرد که چنین رفتار و گفتاری نمیتواند از یک فرد بیایمان صادر شود.
[2]. أبو حاتم دارمی بُستی، محمد بن حبان، صحیح ابن حبان، محقق، شعیب الأرنؤوط، ج 14، ص 168، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ دوم، 1414ق.
[3]. بخاری، محمد بن إسماعیل، الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله و سننه و أیامه(صحیح البخاری)، محقق، محمد زهیر بن ناصر الناصر، شرح، تعلیق، دیب البغا، مصطفى، ج 5، ص 52، بیروت، دار طوق النجاة، چاپ اول، 1422ق؛ أبو بکر بن أبی شیبة، عبد الله بن محمد، الکتاب المصنف فی الأحادیث و الآثار، محقق، کمال یوسف الحوت، ج 7، ص 53، ریاض، مکتبة الرشد، چاپ اول، 1409ق.
[4]. قشیری، مسلم بن الحجاج، المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلى رسول الله(ص)(صحیح مسلم)، محقق، عبد الباق، محمد فؤاد، ج 1، ص 195، بیروت، دار إحیاء التراث العرب، بیتا؛ قرشی أسدی، عبد الله بن الزبیر، مسند الحمیدی، محقق، حسن سلیم أسد الدَّارَانیّ، ج 1، ص 422، دمشق، دار السقا، چاپ اول، 1996م.
[5]. کوفی، محمد بن محمد اشعث، الجعفریات(الأشعثیات)، ص 191، تهران، مکتبة نینوی الحدیثة، چاپ اول، بیتا؛ راوندی کاشانی، فضل الله بن علی، ص 10، النوادر، محقق، مصحح، صادقی اردستانی، احمد، قم، دار الکتاب، چاپ اول، بی تا.
[6]. کراجکی، محمد بن علی، کنز الفوائد، محقق، مصحح، نعمة، عبد الله، ج 1، ص 183، قم، دارالذخائر، چاپ اول، 1410ق.
[7]. موسوى، فخار بن معد، إیمان أبی طالب( الحجة على الذاهب إلى کفر أبی طالب)، محقق، بحرالعلوم، محمد، ص 82، قم، دار سید الشهداء للنشر، چاپ اول، 1410ق؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، دار إحیاء التراث العربی، ج 35، ص 111، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[8]. إیمان أبی طالب (الحجة على الذاهب إلى کفر أبی طالب)، ص 84.
[9]. ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج 1، ص 148- 149، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، 1418ق.