محمد بن ادریس معروف به امام شافعی، پیشوای مذهب شافعی است. او در غزه فلسطین زاده شد و در مصر درگذشت. او در دوران زندگی خویش تألیفات زیادی داشته که یکی از آنان دیوان اشعار وی می باشد. شافعی ارادت ویژه ای به اهل بیت (ع) داشت. این ارادت در سروده هایش که از شهرت خاصی نیز برخوردار است، مشهود می باشد. او به صراحت هدایت و رستگاری را در پیروی از پیامبر اسلام و خاندان او می داند و حتی ایشان را شفیعان خود در روز محشر می داند. شافعی نه تنها شفاعت در روز قیامت، بلکه صحت اعمال عبادی را نیز مشروط به اقتدای به ایشان می داند، به گونه ای كه معتقد است، اگر كسي در نماز خود بر پيامبر و خاندانش درود و صلوات نفرستد، نمازش صحيح نیست.
«ابوعبدالله محمد بن ادریس بن العباس»، معروف به «الامام الشافعی» (150 - 204ق) پیشوای مذهب شافعی است. مذهب شافعی یکی از مذاهب چهارگانه اهل سنت است.[1] محمد بن ادریس شافعی در غزه، واقع در فلسطین دیده به جهان گشود. او از طرف پدر و مادر قریشی است. وی از دو سالگی پدر خویش را از دست داد. سپس مادرش او را به مکه برد و به تعلیم وی توسط علمای زمان خود همت گماشت. پس از آموختن مقدمات علوم زمان خود و ادبیات عرب، نزد «مسلم بن خالد»، فقیه مكه، به فرا گرفتن فقه پرداخت.
شافعی، در سن سیزده سالگی در مدینه نزد مالك، پیشوای مالکی ها تحصیل را آغاز كرد. وی در جوانی حافظ قرآن شد و به دانش های گوناگون دست یافت. شافعی در ادبیات عرب مهارت به سزایی داشت و برای یافتن ریشه های دقیق کلمات مدتی را در میان قبایل هذیل، ربیعه، مضر به سر برد. او فقه را از شاگردان ابن عباس که خود شاگرد امیرالمؤمنین (ع) بود و برخی دیگر از شاگردان اهل بیت (ع) فرا گرفت. و در عراق و مصر به تدریس و فتوا پرداخت.[2] شافعی که در زمان خلافت عباسیان می زیست. در سال 204 هجری در یكی از سفرهایش که به مصر داشت، درگذشت و در شهر قاهره به خاك سپرده شد.[3]
شافعی در عصر خود و در میان فقیهان آن عهد، پر تألیف ترین و پر اثرترین آنها بود. او در نوشتن آثار متعدد خود از مایه علمی و ادبی خود سود می جست. زیرا او در فنون ادب و لغت و در فقه و حدیث شناسی، بسیار زبردست بوده و با اصول فصاحت و بلاغت عربی كاملا آشنا بود. نوشته اند كه او در فقه، حدیث، علوم قرآنی، شعر و لغت به درجه بلندی رسید. از او آثار و رسالات فراوانی بر جا مانده تا آن جا كه در حدود 110 مجلد كتاب و رساله را به او نسبت داده اند. بیشتر این كتاب ها در زمینه فقه می باشد. شافعی دارای دو كتاب بزرگ و علمی تحت عنوان «الام» و «الرساله» است.[4]
شافعی برای كسب علم به سرزمین های مختلفی سفر كرد. از مكه و مدینه گرفته، تا كوفه و بغداد و مصر و یمن. امام شافعی در این سفرها با اندیشه ها، آراء و مكاتب مختلف فقهی و كلامی آشنا شد. از تجربیات و اندوخته های آنها بهره می جست و هر جا لازم بود، آنها را نقد می كرد، و گاهی با بزرگان این مكاتب به مناظره می پرداخت.
«شافعی به علی بی ابی طالب (ع) بیش از ائمه سنت و جماعت ارادت داشت و به آن حضرت عشق می ورزید وی در باره علی (ع) می گوید در علی چهار خصلت بود که اگر یکی از آنها در شخصی پیدا شود مستحق تکریم و احترام است، و آن زهد، علم، شجاعت و شرافت است. شافعی همچنین می گوید که پیغمبر علی را به علم قرآن اختصاص داد؛ زیرا پیامبر او را بخواند و به وی امر داد تا بین مردم قضاوت کند و فتواهای او را پیغمبر امضا می کرد و نیز می گفت علی بر حق بود و معاویه ناحق و باطل».[5]
یکی از موضوعاتی که در آثار شافعی بسیار دیده می شود و شهرت زیادی دارد، و تأکید زیادی بر آن دارد، برتري اهل بيت (ص) و محبّت آنان است.
او در یکی از مناسک عظیم حج و در برابر جمعي از حجاج در منی در حالی که دشمنان اهل بیت نیز حضور داشتند و بیم خطر نیز برای ایشان بود، این گونه محبت خود را نسبت به اهل بيت اعلام كرده و مي گويد:
يا راكِباً قِف بالمُحَصَّبِ مِن منيً
وَاهتِف بِقاعِدِ خَيفِها وَالنَّاهِضِ
سَحَراً إذا فاضَ الحَجيجُ إلي مِنيً
فَيضاً كَمُلتَطِمِ الفُراتِ الفائِضِ إن كانَ رَفضاً حُبُّ آلِ مُحمَّدٍ
فَليَشهَدِ الثَّقَلانِ أنّي رَافضِي[6]
ترجمه:
اي سوارگان بر شنزارهاي منی، سواره بمانيد و به نشستگان درّه ها و بلندي ها خبر دهيد. به زائراني كه سپيده دمان بمانند رود خروشان فرات بسوي منی سرازير مي شوند، بگوييد :اگر محبت اهل بيت رفض و كفر است، جنّ و انس بدانند كه من رافضي هستم.
از نکات برجسته ای که در اشعار ایشان یافت می شود؛ این است که او عشق و محبت خاندان پیامبر(ص) را از واجبات و فرائض مي داند. شافعی معتقد است اگر کسی در نماز به خاندان نبوت درود نفرستد، نمازش صحیح نمی باشد:
يَا آلَ بَيتِ رَسولِ الله حُبُّكُمُ
فَرضٌ مِنَ الله في القُرآنِ أنزَلَهُ
كَفاكُم مِن عظيمِ القَدرِ أنّكُم
مَن لَم يُصلِّ عَلَيكُم لَا صَلَاةَ لَهُ[7]
ترجمه:
-اي خاندان نبوّت، محبّت شما فرضي است كه از جانب خداوند در قرآن آمده است. همين در عظمت شأن شما كافي است، آن كس شما را در نماز درود نگفت، نمازي ندارد، (نمازش درست نيست).
از جمله اشعار دیگر شافعی شعری است که درباره علی (ع) سروده است. از شافعي هنگامی که در مورد امام علي(ع) سؤال شد، ايشان دردمندانه چنین گفت:
إنّا عَبــيدٌ لِفتيً أنزلَ فِيـــهِ هَل أتَي
إلي مَتــي أكتُمُهُ؟ إلي مَتي؟ إلي مَتي؟ [8]
ترجمه: ما چاكران آن جوانمرد هستيم كه درباره او سوره (هل أتي – سوره انسان ) نازل شده- تاكي آن را پنهان كنم؟ تا كي؟ تا كي؟
در فضای تبلیغات سنگین بنی العباس بر علیه دوستداران علی(ع)، او آشکارا ارادت خود را به وصی پیامبر نشان می دهد و مي گويد:
قَالُوا: تَرَفَّضتَ قُلتُ: كَلَّا
مَا الَّرفضُ ديني وَ لا إعتِقادي
لكِن تَوَلَّيتُ غَيرَ شَكٍّ
خَيرَ إمَامٍ وَ خَيرَ هَادي
إن كَانَ حُبُّ الوَلِيِّ رَفضاً
فإنَّني أرفَضُ العِبادَ[9]
ترجمه:
گويند: تو رافضي و مرتد شدي، گويم: هرگز رفض و ارتداد آيين من نيست. اما بي شك من بهترين امام و بهترين راهنما را دوست دارم. اگر محبت علي (كه دوست خداست) دليل بر رفض و بي ديني است، دنيا بدانند كه من بي دين ترين مردمانم.
در اشعاری دیگر، او به وضوح به شفاعت اهل بیت پیامبر(ص) اشاره می کند و امیدوار است که او را در صحرای محشر شفاعت نمایند.
لَئِن كانَ ذَنبِي حُبُّ آلِ محمَّدٍ
فذلِكَ ذَنبٌ لَستُ عَنهُ أتوبُ
هُمُ شُفَعائي يومَ حَشري و مَوقِفي إذا
كثرتني يوم ذاك ذنوب [10]
ترجمه:
اگر گناه من محبت آل محمد (ص) است، از آن گناه توبه نمي كنم. ايشان روز حشر و به هنگام توقف در صحراي محشر شفيعان من اند، اگر آن روز گناهانم فراوان باشد.
شافعی در مجلسي که سخن از علي(ع) و دو فرزندش و همسر پاكش ياد می شود، شخصی که از دشمنان اهل بیت بوده است، مي گويد: سخن گفتن از آنان درست نيست، اين را رها كنيد؛ زيرا اين سخن رافضيان است، در این هنگام شافعي چنین مي سرايد:
بَرِئتُ إلَي المُهيمِنِ مِن أُناسٍ
يَرَونَ الرَّفضَ حُبَّ الفاطِميّه
إذا ذكروا عَليّا أو بَنيه
أفاضوا بالرّوايات الويّه
عَلي آل الرّسُول صلاة رَبي
وَ لَعنتُه لتلكَ الجَاهليّه[11]
ترجمه:
من از دست مردمي كه حب فرزندان فاطمه را كفر مي دانند به خدا پناه مي برم .چون كساني كه از علي يا فرزندان او ياد كنند، سخناني مي گويند تا پرده و پوشش ياد آنان باشد رحمت پروردگار بر خاندان رسول و لعنت خدا بر آن جاهلان باد.
شافعی محبت اهل بیت را در گوشت و خون خود آمیخته می داند و این خاندان را وسیله رشد و هدایت و همه چیز خود می داند و می گوید:
و سائلي عن حُب أهل البيت هل؟
أُقرّ إعلاناً به أم أجحدُ
هَيهاتَ ممزوجٌ بلحمي و دَمي
حُبُّهم و هو الهُدي و الرشدُ
يا أهل بيتِ المصطفي يا عدتي
وَ مَن علي حبّهُم أعتَمدُ
أنتم إلي اللهِ غَداً وَسيلَتي
و كيف أخشي؟ و بكم اعتضدُ
وليّكم في الخُلدِ حَيّ خَالدٌ
و الضدُ في نارٍ لَظيً مُخلّدُ [12]
ترجمه:
اي پرسشگران از من درباره محبت اهل بيت، آيا آشكارا به محبت ايشان اقرار كنم، يا آن را انكار نمايم. هرگز منكر محبت و عشق آنان نخواهم شد، چون به خون و گوشت من درآميخته است و عشق ايشان وسيله هدايت و رشد من است. اي خاندان محمد، اي همه چيز من، اي كساني كه من متكي به حب شما هستم. شما در روز قيامت پيش خدا شفيع من هستيد پس چگونه بترسم، در حالي كه به شما اعتماد و اطمينان دارم. آن كه شما را دوست دارد، جاودانه در بهشت مي ماند و دشمنان شما جاودانه در آتش پر سوز دوزخ خواهند بود.
او در جايي ديگر در شعري اهل بیت نبوت و طهارت را كشتي نجات و محبت و دوستی آنان را ریسمان الاهی می نامد و مي گويد:
وَ لَمَّا رَأيتُ النَّاسَ قَد ذَهَبَت بِهِم
مَذَاهِبُهُم فِي أبحُرِ الغَيِّ وَ الجَهلِ
رَكِبتُ عَلَي اسمِ الله فِي سُفُنِ النَّجَا
وَ هُم آل بَيتِ المُصطفَي خَاتَمِ الرُّسُلِ
وَ أمسَكتُ حَبلَ اللهِ وَ هُوَ وَلاءوهُم
كَما قَد أُمِرنَا بالتَمسُّكِ بالحَبلِ[13]
ترجمه:
چون ديدم كه مذاهب و اختلافات فقهي، مردم را در درياي جهل و گمراهي كشانده، به نام خدا بر كشتي نجات كه همان خاندان پيامبر خاتم است، سوار شدم و ريسمان الاهي را كه همان دوستي و محبت آنان است گرفتم، همان گونه كه خداوند ما را به تمسك به حبل الاهي فرمان داده است.
بنابر آنچه که در اشعار شافعی خواندیم، مشخص می گردد که او به اهل بیت پیامبر اسلام (ص) ارادت خاصی داشته است. به نحوی که از ابراز صریح آن خوفی نداشت. او به صراحت هدایت و رستگاری را در پیروی از پیامبر و خاندان او می داند و حتی شفاعت آنها را در روز محشر آرزو می نماید، نه فقط شفاعت در روز قیامت، بلکه صحت اعمال عبادی را نیز مشروط به اقتدای به ایشان می داند، به گونه اي كه معتقد است، اگر كسي در نماز خود بر پيامبر و خاندانش درود و صلوات نفرستد نمازش صحيح نمي باشد.
در پایان شایان توجه است که یکی دیگر از دلایل و شواهد ارادت و علاقه امام شافعی به اهل بیت (ع) بیان و استناد به احادیث امام صادق (ع) در کتاب "الام" است.
[1] مذاهب چهارگانه که غالباً مسلمانان پیرو یکی از این مذاهب هستند، به ترتیب عبارتند از: مالکی، حنفی، شافعی و حنبلی.
[2]. ر.ک: بديع يعقوب، اميل، ديوان الإمام الشافعي، بيروت - لبنان، دارالكتاب العربي، ۱۴۳۰هـ
[3]. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج 3، ص 437، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، 1374 ش.
[4]. ر.ک: توكلي، محمد رئوف، چهار امام اهل سنت و جماعت، تهران، توكلي، ۱۳۷۷ش.
[5]. محمد ابوزهره، ص 3، 252؛ گلذیهر، العقیدة و الشریعة الاسلام، ص200، به نقل از تاریخ شیعه و فرقه های اسلام تا قرن چهارم، محمد جواد مشکور، چاپ سوم، ص 103، 104، نشر کتابفروشی اشراقی، 1362ش.
[6]. ديوان الإمام الشافعي، ص۹۳، دار الکتب العربی، بیروت، 1414 ق.
[7]. همان، ص 115.
[8]. همان، ص 59.
[9] .همان، ص ۷۲.
[10]. همان، ص ۴۸.
[11]. همان، ص۱۵۲.
[12]. همان، ص ۲۲۲- ۲۲۳.
[13]. همان، ص ۲۷۸. برای مطالعه بیشتر، ر. ک: مقاله، مدح اهل بيت(ع) در اشعار محمد بن ادريس شافعي (امام شافعي)، ایوب شافعی پور خبرگزاری تقریب؛ برفی، محمد، مقاله، بررسي علل همگرايي و ناهمگرايي دو مذهب شافعي و حنفي با شيعه اماميه، روزنامه رسالت، شماره 6942 به تاريخ 20/12/88، ص 17 (فرهنگي)؛ سیوطی شافعی، جلالالدین عبدالرحمان، فضایل علی(ع)، (متوفی 911 ق).