مهمترین پیام این سوره را میتوان اینگونه بیان کرد که مال، مقام و نسبت خانوادگی با پیامبران، نمیتواند مانعی در مقابل خشم خداوند باشد. مانند ابولهب؛ او یکی از سران قریش، عموی پیامبر اسلام(ص) و صاحب مال و ثروت بود. اما هیچکدام از اینها برای او کارساز نبود و هیچ قربی در پیشگاه خداوند برایش ایجاد نکرد؛ و این است وعده الهی: «گرامىترین شما نزد خداوند با تقواترین شما است».
سورهی مسد دارای پنج آیه و از جمله سورههای مکی است.[1] آیات این سوره تنها آیاتی هستند که به صراحت نام شخصی (ابولهب) از افراد مکه را ذکر کرده و او را مورد مذمت قرار داده و جهنم را بر او مسلم دانسته است. یکی از غیبگوییهای قرآن کریم نیز در این سوره وجود دارد؛ وعده جهنمی که به آنها داده[2] شده، نشان از ایمان نیاوردن آنها تا پایان زندگیشان دارد، در غیر این صورت وعدهی جهنم مناسب اینان نبود. گذشت زمان این امر را ثابت کرد که ابولهب و همسرش نه تنها به اسلام نگرویدند، بلکه در دشمنی و اذیت و آزار پیامبر اسلام(ص) نیز کم نگذاشتند.
مفسران نزول این سوره را در همان سالهای ابتدایی رسالت دانستهاند. زمانی پیامبر اکرم(ص) -به حسب دستور خداوند- برای دعوت به اسلام تلاش میکرد، به بالای کوه صفا رفته و مردم را فراخواند و «گفت: اگر به شما خبر دهم که دشمنى صبح و یا شام به شما حمله میکند آیا مرا تصدیق میکنید؟ گفتند: آرى! فرمود: بدانید که من شما را از عذاب سختى که در پیش دارید میترسانم، پس ابو لهب گفت: «تبا لک»؛ هلاکت باد بر تو، براى این کلام تمام ما را فرا خواندى. پس خداوند این سوره را نازل فرمود».[3] همچنین استفاده از کلمهی «تبّت» در این سوره[4] نیز در جواب همین گفتار ابولهب بوده که با این کلمه ایشان را خطاب کرده است. همسر ابولهب نیز که همراه و همفکر شوهر خود بوده و در دشمنی با اسلام کوتاهی نمیکرد، مورد مذمت قرار گرفته و عذاب الهی نیز بر او وعده داده شد.[5]
از تعبیرات موجود در این سوره میتوان تعبیر به نفرین کردن نیز داشت. خداوند در این آیات به صراحت ابولهب را مورد نفرین و غضب خود قرار میدهد. علاوه بر این سوره، در آیات دیگری نیز نفرین وجود دارد که مخاطبان دیگری دارد.[6]
مهمترین پیامهای این سوره را میتوان این گونه بیان کرد:
1. کسی که تنها بر وسائل مادی این جهان اعتماد کند و بر غیر خدا تکیه نماید، ضرر کرده ولی اگر با تلاش و کوشش، وسائل و اسباب رسیدن به مقصود را پدید آورد و بر خداوند نیز تکیه کند؛ از رستگاران خواهد بود.[7]
2. مقام و مال تنها وسیلهای برای سعادت انسان است. این سوره نشان میدهد که اگر کسی دارای مال و مقام بود، لزوماً برتر و محبوبتر نزد خداوند نیست، بلکه حتی از نخستین کسانی است که خداوند آنها را طرد میکند. نمونه این حکم ابولهب است که به لحاظ سیاسی دارای موقعیت مناسب بود و اموال بسیار نیز داشت، اما هیچ کدام از اینها برای او کارساز نبوده[8] و هیچ قربی در نزد خداوند به وسیله این امتیازات به دست نیاورد و تنها آتش جهنم نصیبش گشت و این است وعده الهی: «گرامىترین شما نزد خداوند با تقواترین شما است».[9]
3. نسبت خانوادگی با پیامبران و اولیای خدا، نمیتواند مانعی در مقابل خشم خداوند باشد؛ ابولهب فرزند عبدالمطلب[10] و عموی پیامبر بود، اما این خویشاوندی، هیچ اثری برای رستگاری او نداشت و مانعی نیز بر گمراهی او نشد؛ لذا نمی توان تنها به جهت نسبت خونی، برای کسی احترام قائل بود و او را محفوظ از خطا دانست، بلکه باید به عمل شخص نگاه کرد و براساس نامه اعمال او، در موردش قضاوت کرد.
[1]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 20، ص 384، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
[2]. مسد، 3: «سَیَصْلىَ نَارًا ذَاتَ لهَبٍ»؛ و بزودى وارد آتشى مىشود که داراى شعله فروزان است.
[3]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه: بلاغی، محمد جواد، ج 10، ص 851، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372ش.
[4]. مسد؛،1: «تَبَّتْ یَدَا أَبىِ لَهَبٍ وَ تَبَّ »؛ «دستهاى ابو لهب بریده باد و هلاک بر او».
[5]. مسد، 4 - 5: «وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ *فىِ جِیدِهَا حَبْلٌ مِّن مَّسَدِ»؛ و [نیز] همسرش که هیزمکش است [در آتش زبانهدار در آید.] * [همان که] بر گردنش طنابى تابیده از لیف خرماست.
[6]. برای اطلاعات بیشتر ر.ک: نفرین از نگاه قرآن و احادیث؛ 16782 ؛ لعن و دشنام شیطان؛ 19418.
[7] محى الدین ابن عربى، الفتوحات المکیة (4 جلدى)، ج 2، ص 611، دار صادر، بیروت، بی تا.
[8]. مسد؛ 2: «مَا أَغْنىَ عَنْهُ مَالُهُ وَ مَا کَسَبَ»؛ دارایى او و آنچه به دست آورده بود به حالش سود نکرد.
[9]. حجرات، 13: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ»
[10]. ابن اثیر، أسد الغابة فى معرفة الصحابة، ج 3، ص 465، بیروت، دار الفکر، 1409 ق.