روایات و گزارشهایی حاکی از آن است که بعد از نجات اعجازآمیز حضرت ابراهیم(ع) از آتش، ایشان دوباره پادشاه زمان خود، نمرود را به دین حق دعوت نمود؛ اما نمرود باز هم سرپیچی کرد و در نهایت به عذاب خدا گرفتار شد و توسط پشهای به هلاکت رسید. منابع تاریخی و روایی در این زمینه بسیار گفتهاند:
نمرود به ابراهیم(ع) گفت: من با خدای تو میجنگم و روزی را برای آن تعیین کرد. در روز موعود نمرود با لشکر زیادی بیرون آمد؛ اما ابراهیم(ع) تنها در برابر وی ایستاد. سرانجام خداوند گروه زیادی از پشهها را فرستاد که هوا را تیره کردند و بر سر و روی لشکریان تاختند، و در این نبرد نمرود شکست خورد، ولی ایمان نیاورد. در این نبرد پشه ضعیفی به دماغ(مغز) نمرود رفت و به خوردن مغز سر او مشغول شد، و وی را بیتاب کرد. مشکل او به حدی شدید بود که وی جمعی را مأمور نمود تا بر سر او گرزهای سنگین بزنند[1] و گاهی خود سرش را به زمین میکوبید[2] تا شاید از آن حالت تسکین یابد؛ اما وی از آن بیماری رهایی نیافت و به سبب همین بیماری از دنیا رفت.[3]
امام علی(ع) در پاسخ به سؤال کسی که در مسجد کوفه، از ایشان در مورد علت فال بد زدن و سنگین بودن روز چهارشنبه پرسید، فرمود: «روز چهارشنبه خداوند پشه را بر نمرود مسلط کرد».[4]
امام صادق(ع) در حکمت آفرینش پشه فرمود: «خدا به وسیلهی یک پشه، فرد جبّار و گردنکشی را ذلیل گردانید و ضعیفترین خلقش را بر او مسلط کرد تا قدرت و عظمت خود را نشان دهد. پشه داخل بینی او شد و سپس به دماغش(مغز) رسید و او را کشت».[5]
همچنین ابن عباس میگوید: خدا پشّهای را بر نمرود مسلّط کرد که لبهای وی را بگزد. او برای دفاع از خود قصد گرفتن پشه را داشت، اما پشه به سوراخ بینی او وارد شده و وقتی نمرود میخواست او را از بینیاش بردارد، پشه وارد مغزش شده و خداوند چهل شب او را به وسیله آن پشه عذاب کرد و آنگاه او را هلاک نمود.[6]
مورخان در مورد طول مدت بیماری نمرود بسیار متفاوت نگاشتهاند. چهل شب،[7] چهار سال،[8] هفت سال،[9] چهل سال،[10] و حتی چهارصد سال.[11]
به هرحال چند پرسش ممکن است در این ماجرا وجود داشته باشد. از جمله آنچه در پرسش بدان اشاره شده است که در پاسخ آن باید گفت:
- در این موارد لازم نیست که همواره به راههای عادی و طبیعی اندیشید و ممکن است معجزهای رخ داده باشد، چون خدایی که میتواند دریا را بشکافد و بنیاسرائیل را از آن گذر دهد، باز کردن راهی از بینی به مغز نمرود برای او دشوار نخواهد بود!
- به علاوه، اینگونه نیست که ورود جسم خارجی از بینی به مغز، موضوعی کاملا محال و بسیار غیر عادی باشد؛ زیرا در افرادی که شکستگیهایی در داخل جمجمه دارند، چنین امکانی وجود دارد.
- ممکن است که مراد از دماغ در روایات، سینوسها و حفرههای خالی موجود در استخوانهای پیشانی و صورت باشد.
- این امکان نیز وجود دارد که پشه، نوعی میکروب و یا ویروس را به مغز او منتقل کرده باشد.
پرسش دیگری نیز در این میان مطرح میشود که چگونه نمرود زیر بار گرزهای سنگینی که به سر او میزند، مدتهای زیادی دوام آورده است؟
در پاسخ باید گفت؛ اولا: موضوع گرز زدن تنها در اندکی از گزارشهای تاریخی وجود دارد و در بیشتر روایات و گزارشها از آن خبری نیست. ثانیا: با فرض پذیرش هم باید گفت؛ مراد از گرزی که در آن آمده، چیزی نبوده که کشنده باشد، بلکه چوبی بود که نسبت به چوبهایی که در این دردهای سنگین و برای آرامبخشی مورد استفاده قرار میگرفته، کمی سنگینتر بود.
[1]. علامه مجلسی، حیاة القلوب، ج 1، ص 345، قم، سرور، چاپ ششم، 1384ش.
[2]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 61، ص 320، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[3]. حیاة القلوب، ج 1، ص 345.
[4]. شیخ صدوق، خصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 388، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش.
[5]. بحار الانوار، ج 10، ص 173.
[6]. جزائری، نعمت الله، النور المبین فی قصص الأنبیاء و المرسلین، ص 101، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ اول، 1404ق.
[7]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مصحح، یزدی طباطبائی، فضل الله، رسولی، هاشم، ج 2، ص 636، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[8]. مستوفی قزوینی، حمد الله بن ابی بکر بن احمد، تاریخ گزیده، تحقیق، نوایی، عبدالحسین، ص 30، تهران، امیر کبیر، چاپ سوم، 1364ش.
[9]. منهاج سراج، طبقات ناصری تاریخ ایران و اسلام، تحقیق، عبد الحی، حبیبی، ج 1، ص 26، تهران، دنیای کتاب، چاپ اول، 1363ش.
[10]. حیاة القلوب، ج 1، ص 345.
[11]. مترجمان، ترجمه تفسیر طبری، تحقیق، یغمایی، حبیب، ج 2، ص 495، تهران، توس، چاپ دوم، 1356ش.