قرآن کریم در مورد قدرت و تواناییهای ویژهی قوم عاد و ثمود تصریح میفرماید که آنها ساختمانهای سنگی اعجابآوری ساخته بودند که دیگران از انجام آن ناتوان بودند:
«أَلَمْ تَرَ کیفَ فَعَلَ رَبُّک بِعادٍ؛ إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ؛ الَّتِی لَمْ یخْلَقْ مِثْلُها فِی الْبِلادِ»؛[1] آیا ندیدی پروردگارت با قوم عاد چه کرد؟! و با آن شهر «ارم» با آن ستونها! همان شهری که نظیرش در دیگر مناطق وجود نداشت!
در اینکه «ارم» نام شخص یا قبیله بوده، یا نام محل و شهری است، در میان مفسران گفتوگو است.[2]
برخی معتقدند که «عاد» فرزند «عوص»، فرزند «ارم»، فرزند «سام(ع)»، فرزند«نوح(ع)» است، و از آنجا که گاهی نام یک قبیله، برگرفته از نام اجداد آنها بوده، به قبیلهی عاد نیز «ارم» میگفتند.[3]
بعضی معتقدند که مراد از «ارم» همان مردمان قبیله «عاد اولی» میباشند و گروهی هم معتقدند که «ارم» نام شهر و سرزمین آنها بود،[4] ولی مناسب با آیهی بعد این است که «ارم» نام شهر بینظیر آنها باشد.[5]
بنابر احتمال اول، آیهی بالا اشاره به اندام نیرومند و پیکرهای ستونمانند قوم عاد دارد؛ اما بنابر احتمال دوم، آیه به شهر بینظیر آنها و ساختمانهای با عظمتی که در آن قرار گرفته بود اشاره دارد، و در صدد بیان قامت بلند قوم عاد نیست. و میدانیم که برای ساخت شهرهای بینظیر و آپارتمانهای بلند لازم نیست که تنها انسانهای هیکلمند این کار را انجام دهند.
با این وجود برخی گزارشهای روایی و تفسیری، ویژگیهای خارقالعاده و افسانهای را برای قوم عاد بیان کردهاند که حتی اگر از محالات نباشد، اما پذیرش برخی از آنها دشوار است، به ویژه اگر از سند درستی برخوردار نباشد. صرف نظر از سند به برخی از آنها اشاره میکنیم:
- سلمان فارسی گفت که من به همراه امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و محمد حنفیه، عمار بن یاسر، مقداد بن اسود در کنار امام علی(ع) بودیم. امام حسن(ع) از پدرشان سؤالاتی پرسید و حضرتشان پاسخ داد. سپس امام(ع) ما را به باغی بردند که در آن مردانی بودند که بزرگتر از آنها ندیده بودیم. از آنحضرت پرسیدیم: آنها چه کسانی هستند؟! امام(ع) فرمود: آنها باقیماندهی قوم عاد هستند که کافر بودند و ایمان به خدا نداشتند.[6]
این روایت، تنها به اندام قویتر آن گروه نسبت به دیگر مردم اشاره میکند که در صورت پذیرش سند، محتوای آن را نمیتوان بسیار مبالغهآمیز و افسانهای ارزیابی نمود.
- در برخی تفاسیر به نقل از ابن عباس آمده است؛ قد و اندازه بلندترین افراد قوم عاد، صد ذراع(پنجاه متر) [7] و کوتاهترین آنها شصت ذراع(سی متر) بود.[8]
- از کلبی نقل شده است؛ قامت بلندترین افراد قوم عاد صد و بیست ذراع(شصت متر) و کوتاهترین آنها هشتاد ذراع(چهل متر) بود.[9]
- مقاتل از قتاده نقل میکند که طول قامت آنها دوازده ذراع(شش متر) بود.[10]
- برخی هم پا را فراتر گذاشته و معتقدند طول قامت آنها چهارصد ذراع (دویست متر) بود![11]
- برخی میگویند آنها میتوانستند با دستانشان – و بدون استفاده از هیچ ابزاری - صخرههای بسیار سنگین را حمل کنند.[12]
و ...
گفتنی است؛ این موارد مبالغهآمیز در برخی تفاسیر و کتابهای تاریخی به برخی از مفسران نسبت داده شده است که حتی اگر این نسبتها نیز صحیح باشد، مستند به روایتی از معصومان(ع) نیست تا بخواهیم در صدد تبیین آن باشیم، علاوه بر اینکه به نظر میرسد داشتن چنین ویژگیهای مبالغهآمیز، کمی دور از ذهن میرسد، به ویژه آنکه در قرآن کریم و نیز روایات معتبر، هیچ اشارهای به تفاوت چشمگیر افراد این قوم با دیگر مردم وجود ندارد.
[1]. فجر، 6 – 8.
[2]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 26، ص 451، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دهم، 1371ش.
[3]. زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 4، ص 747، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ سوم، 1407ق
[4]. همان.
[5]. تفسیر نمونه، ج 26، ص 451.
[6]. بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 678، تهران، بنیاد بعثت، چاپ اول، 1374ش؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 27، ص 33 – 39، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[7]. هر ذراع تقریبا نیم متر است.
[8]. سمرقندی، نصربن محمد بن احمد، بحرالعلوم، تحقیق، تعلیق، العمروی، محب الدین ابو سعید عمر بن غرامة، ج 1، ص 526، بیروت، دار الفکر، 1416ق.
[9]. همان.
[10]. همان.
[11]. الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 4، ص 748؛ فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 31، ص 153، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق.
[12]. الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 4، ص 748.