نخست باید گفت؛ بر اساس آموزههای دینی، ائمهی اطهار(ع) دارای علم الهی هستند؛ زیرا به منبع اصلی علم که خداوند باشد متصل بوده و هرچه بخواهند را از خدا دریافت خواهند کرد. در نتیجه هر امام معصوم(ع) به تمام چیزهایی است که لازم است از آن اطلاع داشته باشد، علم دارد؛[i] به ویژه زمانی که در جایگاه مناظره با دشمنان قرار گیرد.
بر این اساس، هر روایت و گزارشی که ناظر به صدور اخبار غیبی و یا معجزاتی از ائمه باشد، موضوعی نخواهد بود که پذیرش آن غیر ممکن باشد؛ اما در مقام نقل باید تنها گزارشهایی را پذیرفت که در کتب معتبر نقل شده و شامل محالات و یا مسائل خلاف دین نباشد.
بعد از این مقدمه باید گفت؛ گزارشی وجود دارد که بر اساس آن، پس از ماجرای صلح امام حسن(ع)، ملاقاتی بین حضرتشان و معاویه در منطقه نخیلهی کوفه صورت گرفت. در آن جلسه بود که معاویه به امام(ع) گفت:
شنیدهام رسول خدا(ص) تعداد خرماهای درختی را تخمین میزد و درست در میآمد. با توجه به اینکه شیعیان معتقدند چیزی از آسمانها و زمین بر شما پنهان نیست، آیا شما هم چنین دانشی دارید؟!
امام(ع) فرمود: رسول خدا(ص) وزن و کیل خرماها را به اصحاب خود میگفت و (اگر بخواهی) من حتی تعداد آنها را به تو خواهم گفت!
معاویه با اشاره به نخلی گفت: این درخت چند عدد خرما دارد؟ امام حسن(ع) فرمود: چهار هزار و چهار دانه!
معاویه دستور داد تا خرماهای آن درخت را بشمارند. تعداد آن چهار هزار و سه عدد بود!
امام(ع) فرمود: من دروغ نگفتم! یک عدد از خرماها را کسی پنهان کرده است! بعد از جستوجو فهمیدند که آن خرمای پنهان شده در دست عبدالله بن عامر بود.
سپس امام(ع) به معاویه فرمود: به خدا قسم! اگر کفر نمیورزیدی تو را از تمام کارهایی که انجام خواهی داد آگاه میکردم. البته پیامبر اسلام(ص) در زمانی بود که اصحابش او را دروغگو نمیپنداشتند، ولی تو مرا تکذیب میکنی و میگویی: چون در زمان جدش کودک بود، از کجا معلوم که از او چیزی شنیده باشد؟!
ای معاویه! به خدا قسم که تو زیاد (بن ابیه) را به خود منتسب خواهی کرد، حجر بن عدی را خواهی کشت و سر عمرو بن حمق خزاعی را نزد تو خواهند آورد![ii]
همانگونه که در ابتدا گفته شد، پذیرش چنین اعجازی از امام حسن(ع) بعید نیست و نیاز به بررسی محتوایی ندارد؛ اما از لحاظ اعتبار سندی، این گزارش را در میان منابع قابل دسترس، ابتدا در تألیفی از سید بن طاووس یافتیم که کتابی معتبر و قابل استناد است؛ اما سلسله سندی که برای این گزارش نقل کرده، سندی منقطع است. علاوه بر آن، شخصی به نام ابی سمینه، محمد بن علی صیرفی در سند این روایت قرار دارد، که راویشناسان او را از غلات و دروغگویان به شمار آوردهاند.[iii]
در نتیجه، سند این گزارش ضعیف است، ولی به این نکته نیز باید توجه داشت در گزارشهای تاریخی از این دست - به ویژه اگر مخالف با عقل و مسلمات دینی نباشد- اعتبار سند چندان مورد توجه نبوده و چه بسا بسیاری از اینگونه گزارشها بدون ذکر هیچ سندی نقل میشود؛ از اینرو بیشتر باید به اعتبار کتاب و مؤلف توجه شود.
[i]. ر. ک :«گستردگی علم امامان(ع)»، 30316؛ «منابع علم امام (ع)»، 3024؛ «پیشرفت علم در عصر ظهور امام زمان (عج)»، 18349.
[ii]. ابن طاووس، علی بن موسی، فرج المهموم فی معرفة نهج الحلال من علم النجوم (تاریخ علماء النجوم)، ص 225، قم، دار الذخائر، چاپ اول، 1368ق.
[iii]. کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، محقق، مصحح، شیخ طوسی، محمد بن حسن، مصطفوی، حسن، ص 545 – 546، مشهد، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، چاپ اول، 1409ق.