بعد از اطلاع مردم کوفه از مرگ معاویه و بیعت نکردن امام حسین(ع) با یزید و خروج آنحضرت از مکه، مردم کوفه در مراحل مختلف نامههایی برای امام(ع) نوشتند و از ایشان خواستند که به سمت کوفه برود. ارسال هزاران نامه برای حضرتشان در منابع تاریخی ذکر شده است که در تعداد دقیق آنها اختلاف نظر وجود دارد. برخی از گزارشها حاکی از ارسال حدود دوازدههزار نامه میباشد که البته ممکن است ذیل برخی نامهها را چند نفر امضا کرده باشند.
ابتدا باید دانست که در نظام قبیلهای عرب، در بسیاری از موارد، رؤسای قبائل و عشایر، همهکاره و سخنگوی تمام آنان بودند. تعهد آنان، تعهد کل قبیله و انکار آنان، انکار قبیله ارزیابی میشد. با توجه به این نکته در جریان قیام امام حسین(ع) اگر رئیس قبیله و یا عشیرهای نامهای برای حضرتشان مینوشت، این تقریباً بدان معنا بود که تمام و یا بخش زیادی از افراد آن قبیله نیز آن نامه را امضا نمودند.
به هر حال، بعد از مرگ معاویه و بیعت نکردن امام حسین(ع) با یزید[1] و خروج آنحضرت از مکه،[2] شیعیان کوفه در خانهی سلیمان بن صرد خزاعى جمع شدند. سلیمان بن صرد به آنها گفت: معاویه به هلاکت رسید و حسین بن علی(ع) از بیعت با بنیامیه خوددارى کرد! شما شیعیان او و شیعیان پدرش هستید، پس اگر به خودتان اطمینان دارید که او را یارى میکنید و با دشمنانش میجنگید و در راه او را از دادن جان دریغ ندارید، به ایشان نامه بنویسید و آمادگى خود را به او اعلام دارید، و اگر از پراکندگى و سستى در یارى او بیم دارید، او را فریب ندهید؟ آنها گفتند: نه، ما با دشمن او خواهیم جنگید و در راه او جانفشانى خواهیم کرد.[3]
به دنبال آن در مراحل مختلف نامههایی برای امام(ع) نوشته شد.
- نامهی اول اهل کوفه
نامهی اول از سوی سلیمان بن صرد، مسیب بن نجبه، رفاعه بن شداد، حبیب بن مظاهر، و ...، نوشته شد. این نامه به وسیله عبداللَّه بن مسمع همدانى(عبیدالله بن سبیع همدانى)،[4] و عبداللَّه بن وال (وداک) سلمى[5] فرستاده شد.[6] این نامه در دهم ماه مبارک رمضان و در شهر مکه به دست امام(ع) رسید.[7] تعداد امضاکنندگان این نامه در گزارشها تاریخی بیان نشده است، اما از قرائن متعددی، مانند خطبهی سلیمان بن صرد که گفت «یا مَعْشَرَ الشِّیعَة»؛[8] ای گروه شیعیان، میتوان فهمید در آن جلسه تعداد زیادی از شیعیان حضور داشتند.
آنها در این نامه نوشتند: «درود بر تو، همانا ما به وجود شما خدایى را سپاس میگوییم که جز او خدایی نیست. حمد برای خداوندى است که دشمن ستمکار سرکش شما را درهم شکست. آن دشمنى که بر این امت یورش برد، و با ظلم و ستم کار خلافت و زمامدارى آنان را براى خود برد، و اموال آنان را به زور گرفت، و بدون رضایت آنان خود را فرمانرواى ایشان کرد. نیکان و برگزیدگان آنان را کشت، و بدکاران و اشرار را به جاى آنها قرار داد. مال خدا را دست به دست در میان گردنکشان و ثروتمندان قرار داد. نابودى بر او باد چنانچه قوم ثمود دور و نابود شدند. همانا براى ما امام و پیشوایى نیست، پس به سوى ما روى بیاور. امید است خداوند به وسیلهی شما ما را به حق گرد آورد. نعمان بن بشیر(فرماندار یزید) در قصر فرماندارى است و ما در روزهاى جمعه براى نماز جمعه با او نمیرویم، و در عیدها با او (براى نماز) به صحرا بیرون نمیرویم، و اگر ما بدانیم که شما به سوى ما حرکت میکنید، او را از شهر کوفه بیرون میکنیم و انشاء اللَّه تعالى او را به شام خواهیم فرستاد.
- نامهی دوم اهل کوفه
دو روز پس از ارسال نامهی اول، کوفیان قیس (بشر)[9] بن مسهر صیداوى را به اتفاق عبداللَّه و عبدالرحمن فرزندان شداد ارحبى و عماره سلولى به سمت امام(ع) فرستادند.[10] تعداد نامههای ارسال شده در این مرحله 150 نامه ذکر شده است که برخی از این نامهها تنها از سوی یک نفر و برخی دیگر از سوی دو نفر یا چهار نفر نوشته شده بود.[11] در برخی از منابع تاریخی تعداد این نامهها را پنجاه[12] و یا پنجاه و سه نامه[13] ذکر کردهاند که از سوی اشراف و رؤسای کوفه نوشته بود.[14]
در مورد متن این نامهها گزارشی وجود ندارد، اما از آنجا که هر نامه از طرف یک الی چهار نفر بود، میتوان احتمال داد سبب اختلاف در بیان تعداد این نامهها شده است.
- نامهی سوم
گروهی از مؤمنان و شیعیان کوفه نامههایی نوشتند که به وسیلهی هانی بن هانی سبیعی و سعید بن عبدالله حنفی به امام(ع) رساندند.[15] تعداد این نامهها پنجاه نامه ذکر شده است.[16] آنها در این نامه نوشتند: «با سرعت و به زودى به سوى ما حرکت کن که همه چشم انتظار شما هستند و به غیر از دیدار تو آرزوى دیگرى ندارند. سپس نامه را با این جمله: «پس بشتاب بشتاب سپس بشتاب بشتاب» پایان دادند.[17]
- نامهی چهارم
یک نامه از سوی شبث بن ربعی، حجار بن ابجر، یزید بن حارث بن رویم، عروة بن قیس، عمرو بن حجاج زبیدی، و محمد بن عمرو تیمی که از رؤسای کوفه بودند به امام(ع) نوشته شد[18] که در آن نامه از حضرت(ع) دعوت شد که به سمت کوفه حرکت کند.[19] آنها در این نامه نوشتند: «پس از حمد و ثناى پروردگار، همانا باغها سرسبز و میوهها رسیده است. پس هر گاه میخواهى به سوى لشکر بسیار و مجهزى - که براى یاری شما آماده شده است- بیا، و السّلام».[20]
البته احتمال دارد که نامههای دیگری نیز نوشته شده باشد که از نگاههای تاریخنویسان دور مانده است.
برخی از گزارشها حاکی از آن است که در یک روز ششصد نامه به امام نوشته شد که در مجموع، تعداد نامهها به دوازده هزار رسید. [21] در برخی از گزارشها آمده است که مردم کوفه در نامههای خود به امام(ع) نوشتند ما یکصد هزار نفر هستیم که همگى یار و یاور شماییم.[22]
بیعت نمودن با امام حسین(ع)
در نتیجهی این تلاشها و علاوه بر نوشتن نامه، برخی از مردم با مسلم بن عقیل به عنوان نماینده امام(ع) بیعت نمودند. ایشان بعد از ورود به کوفه وارد خانه مختار بن ابىعبید شد. در آنجا مردم دسته دسته به دیدار مسلم شتافتند. مسلم نیز نامهی امام حسین(ع) را براى مردم قرائت کرد. آنان با وى بیعت کردند تا آنجا که بر اساس گزارشهای مختلف دوازده هزار،[23] هیجده هزار،[24] حدود بیست هزار و اندی،[25] بیشتر از سی هزار،[26] چهل هزار نفر[27] از کوفیان با وى بیعت نمودند.[28]
[1]. شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 36، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق.
[2]. دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، الاخبار الطوال، ص 229، قم، منشورات الرضی، 1368ش.
[3]. الارشاد، ج 2، ص 36 – 37.
[4]. الاخبار الطوال، ص 229.
[5]. همان.
[6]. الارشاد، ج 2، ص 36 – 37.
[7]. همان، ص 37.
[8]. سید بن طاوس، اللهوف فی قتلی الطفوف، مترجم، فهری زنجانی، سید احمد، ص 32، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1348ش.
[9]. الاخبار الطوال، ص 229.
[10]. الارشاد، ج 2، ص 36 – 37.
[11]. همان، ص 37 – 38؛ اللهوف على قتلى الطفوف، ص 34 – 35.
[12]. الاخبار الطوال، ص 229.
[13]. طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 5، ص 352، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق.
[14]. الاخبار الطوال، ص 229.
[15]. الارشاد، ج 2، ص 38.
[16]. الاخبار الطوال، ص 229.
[17]. الارشاد، ج 2، ص 38.
[18]. الاخبار الطوال، ص 229.
[19]. الارشاد، ج 2، ص 38.
[20]. همان.
[21]. اللهوف على قتلى الطفوف، ص 35.
[22]. ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الأحزان، ص 26، قم، مدرسه امام مهدی عج، چاپ سوم، 1406ق.
[23]. ابن عساکر، ابو القاسم علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج 14، ص 213، بیروت، دار الفکر، بیروت، 1415ق.
[24]. الارشاد، ج 2، ص 41؛ اللهوف على قتلى الطفوف، ص 37؛ مقریزی، تقی الدین، امتاع الاسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، تحقیق، نمیسی، محمد عبد الحمید، ج 5، ص 363، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1420ق.
[25]. امتاع الاسماع، ج 5، ص 363.
[26]. ابن قتیبه دینوری، عبد الله بن مسلم، الامامة و السیاسة، تحقیق، شیری، علی، ج 2، ص ص 8، بیروت، دارالأضواء، چاپ اول، 1410ق.
[27]. مثیر الأحزان، ص 26.
[28]. «علت بیعتشکنی مردم کوفه پس از دعوت امام حسین(ع)»، 65028؛ «به طمع انداختن یزید؛ مردم و خواص کوفه را برای جنگ با امام حسین(ع)»، 50243.