مجرد یعنی چیزی که هیچیک از این ویژگیهای مادی را نداشته باشد. بنابر این، برای شناخت مجرد ابتدا باید موجود مادی را تعریف کنیم: از مجموع سخنان حکیمان در این باب میتوان چند چیز را به عنوان ویژگی و مشخصه امر مادی نام برد:
- داشتن مکان خاص و اشغال فضا،
- اشغال زمان و زمان داشتن،
- قابل اشاره حسی بودن،
- قابلیت انقسام و بخشپذیری،
- استکمال از طریق حرکت؛ یعنی موجود مادی، کمال خود را از راه حرکت به دست میآورد؛ هر فعلیت او مسبوق به ماده، قوه و استعداد است.[1]
- تأثیر و تأثر امور مادی بر یکدیگر منوط به تحقق وضعیت خاص مادی بین مؤثر و متأثر است؛ به همین جهت قرب، بعد و در وضعیت خاص قرار داشتن در اثرگذاری علتهای جسمانی دخالت دارد.[2] البته لازم نیست یک چیز مادی همهی این خصوصیات را داشته باشد، بلکه اگر برخی از این خصوصیات در او باشد نشانهی مادی بودن او است؛ در این صورت مجرد یعنی چیزی که هیچیک از این ویژگیهای مادی را نداشته باشد.[3]
بنابراین، اگر مقصود از اینکه «عقل راهی به شناخت وجود مجردات ندارد»، این باشد که انسان با حواس ظاهری نمیتواند امور مجرد را درک کند، این سخن - صرف از نظر مسامحه در تعبیر - صحیح است؛ و اصلا امور مجرد اگر با حواس ظاهری درک گردد، دیگر مجرد نخواهد بود. اما اگر منظور این باشد که با هیچ نیرویی حتی با نیروی عقل هم نمیتوان مجردات را درک کرد این سخن صحیح نیست؛ زیرا اولین سؤالی که مطرح میشود این است که آیا اموری که به عنوان علم و دانش در ذهن ما موجود است، مادی است؟
روشن است هیچکدام از ویژگیهای ششگانه بر امور علمی موجود در ذهن منطبق نمیشود؛ زیرا امور علمی نه مکانی را اشغال میکنند، نه وزن دارند، نه مخصوص زمان خاص، نه قابل اشاره حسیاند، نه انقسام پذیرند و نه از راه حرکت استکمال میپذیرند و تأثیر و تأثر آن منوط به وضعیت خاص است.[4] علاوه بر اینکه روح و روان انسان نیز مجرد و غیر مادی است.[5]
[1]. طباطبائی، سید محمد حسین، بدایة الحکمة، ص 193، دار المعرفة الاسلامی، چاپ دوم، 1406ق.
[2]. همان، ص 102.
[3]. اقتباس از پاسخ: «تجرد نفس»، 28610.
[4]. ر. ک: «زایل شدن ادراکات حسی و مجرد بودن آنها»، 8190.
[5]. ر. ک: «تجرد نفس»، 28610.