اصل این ماجرا که پیامبر اسلام(ص)، امام علی(ع)، حضرت زهرا(س)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را زیر عباء و کساء قرار داده و آیه تطهیر نیز در همین مورد نازل شد، مورد پذیرش شیعه و اهل سنّت بوده و در منابع معتبر فریقین بدان اشاره شده است؛ هر چند اختلافهایى در الفاظ روایات و برخی جزئیّات مشاهده میشود.
این ماجرا از دو جهت حایز اهمیت است؛ یکی مسئله اثبات امامت و ولایت و دیگری اثبات عصمت.
این رخداد تاریخساز و نزول آیه تطهیر در ماه ذی الحجه و قبل از روز مباهله رخ داده، امّا دقیقا مشخص نیست که در چه روزی بوده است.
با این وجود گفتنی است حدیثى که امروزه تحت عنوان «حدیث کساء» به نقل از حضرت زهرا(س) نقل میشود، قابل اعتماد نبوده و سند معتبرى ندارد.
در پاسخ به این پرسش، باید چند موضوع را بررسی نماییم:
الف. نگاهی کوتاه به سند حدیث کساء
اصل این ماجرا که پیامبر اسلام(ص)، امام علی(ع)، حضرت زهرا(س)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را زیر عبا و کساء قرار داده و آیه تطهیر نیز در همین مورد نازل شد، مورد پذیرش شیعه[1] و اهل سنت[2] بوده و به سندهای مختلف به گونهای متواتر - البته با برخی تفاوتها در الفاظ و جزئیات - نقل شده و شواهد و قراین بسیارى در تاریخ نیز در این مورد وجود دارد. برخی گزارش ها تنها به نقل اصل ماجرا بسنده کرده ولی در برخی دیگر به جزئیات این رخداد نیز پرداخته شده است.
واقعه کساء، مبدأ اصطلاحاتی همچون «اصحاب کساء»[3] و «آل عباء»[4] شده است.
در این رخداد بود که پیامبر(ص) عبایى بر اهل بیت افکنده، و فرمود: خداوندا! اینها خاندان من هستند،[5] رجس و آلودگى را از آنها دور کن، نزول آیه تطهیر نیز همزمان با این رخداد بود:
«إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً»،[6]
تعداد روایاتی که به آیه تطهیر میپردازند، افزون بر هفتاد حدیث است.[7]
علاوه بر ائمه اهل بیت(ع)، بسیاری از صحابه نیز این رخداد را نقل کردهاند، افرادی مانند:
جابر بن عبداللّه، عبد اللّه بن عباس، عبد اللّه بن جعفر الطیار، بریدة اسلمى، عبد اللّه بن عمر، عمران بن حصین، سلمة بن اکوع، ابوسعید خدرى، انس بن مالک، ابوذر، ابو لیلى، ابو أسود دئلى، عمرو بن میمون اودى، سعد بن ابى وقاص، ام سلمه، عایشه، عمر بن ابى سلمه،ابو الحمراء، زینب بنت ابى سلمه، عامر بن سعد، براء بن عازب، واثلة بن اسقع، ثوبان غلام پیامبر(ص)، عطاء بن سیار، ابو هریرة و...[8]
ب. اهمیّت این رخداد
از این رخداد تاریخساز میتوان نکات ارزشمند فراوانی را استخراج کرد، که به دو مورد آنها اشاره میکنیم:
1. اثبات امامت و ولایت: سخن پیامبر(ص) در این ماجرا به نوعی ناظر به مسئله امامت و ولایت اهل بیت بوده و این مقام را در ایشان منحصر میکند.
توضیح آن که حضرتشان در مناسبتهای گوناگون سخن از جانشینی امام علی(ع) را مطرح نموده و از جمله در این رخداد بنابر برخی نقلها، ایشان را برادر، وصی، خلیفه و پرچمدار خود معرفی مینمایند.[9]
در ضمن به مقام و جایگاه ویژه اهل بیت(ع) نیز اشاره فرموده تا مردم بعد از وفاتشان، به خاندان حضرتشان رجوع نموده و با محور قرار دادن آن پیشوایان، حرمت آنان را نیز حفظ نمایند:
«خدایا! اینانند اهل بیت من و خواص و نزدیکانم؛ گوشتشان گوشت من و خونشان خون من است؛ هرکه ایشان را بیازارد مرا آزرده است، و هرکه ایشان را به اندوه درآورد، مرا اندوهگین کرده است. من در جنگم با هر که با ایشان بجنگد، و در آشتی هستم با هر کسی که با آنها در آشتی باشد و دشمنم با هر کس که با ایشان دشمنى کند و دوستم با هر کس که ایشان را دوست دارد. آنان از من بوده و من از ایشانم؛ پس درودها، برکات، رحمت، آمرزش و رضایت تو را بر من و آنان بفرست و پلیدى را از آنان بردار و آنان را پاکیزه کن».[10]
ممکن نیست پیامبر اسلام(ص) کاری را بیهوده انجام دهد.[11] پس این کارشان نیز مبتنی بر حکمتی بوده که با توجه به شواهد پیرامونی و نیز از آیه «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ...» روشن میشود که حضرتشان قصد داشته تا اهل بیتی که مصداق آیه تطهیرند را کاملاً مشخص و جدا از دیگران نماید، مبادا کسى در آینده مصداق آیه را گسترش داده و به دیگر خویشاوندان پیامبر(ص) نیز سرایت دهد!
شیخ عباس قمی در این زمینه میگوید: «شاید سرّ جمعنمودن حضرت رسول اکرم (ص) انوار طیّبه اهل بیت مکرّم [را] تحت کساء براى رفع شبهه باشد که کسى نتواند ادّعاى شمول آیه [تطهیر] براى غیر مجتمعین تحت کساء نماید».[12] بنابر این، اگر پیامبر این کار را انجام نمیداد، ممکن بود تمامی زنان و خویشاوندان آن حضرت از اطلاق آیه استفاده نموده و خود را داخل در مضمون آیه بدانند. لذا در برخی روایات نقل شده که پیامبر (ص) برای تأکید هرجه بیشتر، جمله «خداوندا! اهل بیت من اینها هستند»[13] را سه بار تکرار فرمودند.[14]
و نیز گزارش شده که پیامبر(ص) بعد از نزول آیه - باز هم به منظور تعیین دقیق مصادیق - تا مدتها هر روز نزدیک نماز صبح در خانه علی(ع) و فاطمه(س) را میزد و میفرمود:
«السَّلَامُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ، الصَّلَاةَ یَرْحَمُکُمُ اللَّهُ،إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرا».[15]
2. اثبات عصمت: نکته مهم دیگری که به صورت مشترک هم از این رخداد و هم از آیه تطهیر میتوان برداشت نمود، عصمت اصحاب کساء و پیرو آن، عصمت تمامی ائمه(ع) ازپلیدیها است.
از سوی دیگر، با توجه به این که اراده الاهى تخلّف ناپذیر بوده، و جمله «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ» دلیل بر اراده حتمى اوست، و کلمه «انّما» نیز براى حصر و تأکید میباشد، نتیجه آن مىشود که اراده قطعى خداوند بر پاکبودن اهل بیت از هر گونه پلیدى و گناه قرار گرفته که این همان مقام عصمت است.
این اراده مستمر، اشاره به نوعی امداد الاهى است که اهل بیت را بر عصمت و ادامه آن یارى داده و البته منافات با آزادى اراده و اختیار آنان ندارد.
بر این حقیقت در زیارت جامعه نیز تأکید شده است:
خداوند شما را از لغزشها حفظ کرد و از فتنه انحرافات در امان داشت، و از آلودگیها پاک ساخت و پلیدى را از شما دور کرد، و کاملاً تطهیر نمود.[16]
با توضیح ذکر شده، در دلالت آیه فوق بر مقام عصمت اهل بیت نباید تردید کرد.[17]
ج. «حدیث کساء» به نقل از حضرت فاطمه زهرا (س)
متنی به عنوان «حدیث کساء» و به نقل از حضرت زهرا (ع) در برخى کتابهای معاصر مشاهده شده و گاه در برخی محافل خوانده میشود که در این زمینه باید گفت:
با آنکه اصل رخداد کساء و احادیث مرتبط با آن معتبرند، اما متن یاد شده قابل اعتماد نبوده و سند معتبرى ندارد؛ زیرا:
1. در میان منابع قابل دسترسی، اولین کسى که این متن را - آن هم بدون ذکر سند - نقل کرده، طریحى در قرن یازدهم قمرى میباشد که در کتاب «المنتخب»به نقل آن پرداخته است. شیخ عباس قمّی در این زمینه مىگوید:
«حدیث معروف به حدیث کساء که در زمان ما شایع است، به این کیفیّت در کتب معتبره معروفه و اصول حدیث و مجامع متقنه محدّثین دیده نشده، مى توان گفت از خصایص کتاب منتخب است».[18]
از همین رو، ایشان این متن را در «مفاتیح الجنان» خود نیاورده؛ گرچه سالها بعد از رحلتشان، در چاپهای بعدی مفاتیح و بر خلاف نظر مؤلف، برخی با سلیقه شخصی خود، این حدیث را به مفاتیح افزودهاند!
2. برخی عنوان میدارند که در حاشیه کتاب «عوالم العلوم بحرانی»، این متن به صورت مسند ذکر گردیده است.[19] در این زمینه اما باید گفت که این ادعا نیز نمیتواند دلیلی بر اعتبار متن معروف به «حدیث کساء» باشد، زیرا:
یک. با فرض این که شیخ عبداللّه بحرانى این سند را در حاشیه عوالم نوشته باشد، چگونه تشخیص داده که آنچه مشاهده نموده، همان خط سید هاشم بحرانى میباشد؟
دو. سند یاد شده نیز از ناحیه برخى راویان مانند «قاسم بن یحیى» مشکل داشته و معتبر نیست.[20]
سه. سید هاشم بحرانى در دو کتاب دیگر خود به نامهاى «تفسیر البرهان» و «غایة المرام» با آنکه احادیث فراوانی را ذکر نموده،، پس چرا - دست کم ذیل آیه تطهیر - هیچ اشارهای به وجود چنین حدیثی ننموده است؟!
چهار. در سلسله سند ادعا شده، نام محدّثان بزرگى مانند شیخ کلینى، شیخ طوسى، شیخ مفید و ... مشاهده میشود، با آنکه هیچکدام از آنها در هیچ تألیف خود نه این حدیث را آوردهاند و نه کوچکترین اشارهای به آن کردهاند!
نتیجه آنکه متن معروفی که امروزه با نام «حدیث کساء» شناخته میشود، متن معتبر و قابل اعتمادی نیست و از آنجا که این متن به صورت خبری و گزارشگونه بوده و حالت دعاء و انشاء ندارد، خواندن آن با قصد رجا نیز توجیهی ندارد.
د. زمان نزول آیه تطهیر
اما در مورد زمانی که جمعکردن اهل بیت زیر عبا در آن زمان رخ داده، باید گفت که این رخداد در ماه ذی الحجه و قبل از داستان مباهله رخ داده است، و در اینکه مباهله در چه روزی از ذی الحجه بوده، چند نقل وجود دارد[21] که مشهورترین آن 25 ذى الحجّه میباشد و برخی بزرگان نیز آن را 24 ذی الحجّه میدانند.
[1]. مانند: علامه حلّی، حسن بن یوسف، نهج الحقّ و کشف الصدق، ص 228 و 229، دارالکتاب اللبنانی، بیروت، چاپ اول، 1982م؛ مظفر نجفى، محمد حسن، دلائل الصدق لنهج الحق، ج 6، ص 251، مؤسسة آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1422ق؛ ابن طاووس، على بن موسى، الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، محقق و مصحح: عاشور، على، ج 1، ص 113، نشر خیام، چاپ اول، 1400ق؛ مجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، ج 25، ص 237 – 240، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
.[2] مانند: احمد بن حنبل، مسند، باب بدایة مسند عبدالله بن العباس و باب حدیث واثلة بن الاسقع؛ سنن الترمذی، باب «من سورة الاحزاب»؛ آلوسى، سید محمود، روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم، تحقیق: عبدالبارى عطیة، على، ج 11، ص 195، دارالکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1415ق؛ حسکانى، حاکم، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج2، ص17، نشر مؤسسه طبع و نشر، تهران، 1411 ق.
[3]. حمیری، عبد الله بن جعفر، قرب الإسناد، ص 129، مؤسسه آل البیت (ع)، قم، چاپ اول، 1413ق؛ کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، محقق و مصحح: غفارى على اکبر ؛ آخوندى، محمد، ج 8، ص 93، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[4]. شوشترى، نور الله بن شریف الدین، الصوارم المُهرقة فی نقد الصواعق المُحرقة، بخش الصوارم المهرقة، ص 146، مطبة النهضة، تهران، چاپ اول، 1367ق؛ دلائل الصدق لنهج الحق، ج 5، ص 372.
[5]. ر.ک: نمایه «اهل بیت»، سؤال 829 (سایت: 898).
[6]. احزاب، 33.
[7]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 16، ص 311، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417 ق.
[8]. همان؛ امینى، ابراهیم، بررسى مسایل کلى امامت، ص 192 و 193، مؤسسه بوستان کتاب، قم، چاپ چهارم، 1386ش.
[9]. «وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا اَخى و یا وَصِیّى وَ خَلیفَتى، وَ صاحِبَ لِوائى»؛ عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال، ج 11، قسم 2، فاطمه (س)، ص 932.
[10]. همان.
[11] . نجم، 3 و 4: «و هرگز از روى هوى و هوس سخن نمى گوید، آنچه مى گوید چیزى جز وحى که بر او نازل شده، نیست».
[12]. منتهی الآمال، ج 2، ص 1018.
[13]. «اللَّهُمَ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَیْتِی وَ خَاصَّتِی فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِیراً».
[14]. بحارالانوار، ج 35، ص 224.
[15] . شیخ طوسى، محمد بن الحسن، الأمالی، ص 251،دار الثقافة، قم، چاپ اول، 1414ق؛ روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم، ج 8، ص 592.
[16]. «عَصَمَکُمُ اللَّهُ مِنَ الزَّلَلِ وَ آمَنَکُمْ مِنَ الْفِتَنِ وَ طَهَّرَکُمْ مِنَ الدَّنَسِ وَ أَذْهَبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ طَهَّرَکُمْ تَطْهِیراً»؛ شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه،محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، ج 2، ص 611، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ دوم، 1413ق.
[17]. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 17، ص 297 و 298، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374 ش.
[18]. شیخ عباس قمى، منتهی الآمال، ج 2، ص 1018، نشر دلیل ما، قم، چاپ اول، 1379ش.
[19]. بحرانی اصفهانی، عبدالله بن نورالله، عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال (مستدرک سیدة النساء إلی الإمام الجواد)، محقق و مصحح: موحد ابطحی اصفهانی، محمدباقر، ج 11، قسم 2، فاطمه (س)، ص 930 – 931، مؤسسة الإمام المهدى (عج)، قم، چاپ اول، 1413ق:«رأیت بخطّ الشیخ الجلیل السید هاشم، عن شیخه السیّد ماجد البحرانى، عن...، عن علىّ بن ابراهیم، [عن ابیه ابراهیم] بن هاشم، عن أحمد بن محمّد بن أبى نصر البزنطى، عن قاسم بن یحیى الجلاء الکوفى، عن...، عن جابر بن عبداللَّه الأنصارى، عن فاطمة الزهرا (ع)، بنت رسول اللَّه (ص)، قال: سمعت فاطمة، انها قالت: دخل علىّ أبى رسول اللَّه (ص) فی بعض الایّام، فقال: السلام علیک یا فاطمة...».
[20]. برخی «قاسم بن یحیی»، را ضعیف دانسته و او را توثیق نکردهاند؛ هر چند این شخص در سند برخی از روایات در کتاب «کامل الزیارات» وجود دارد، ولی این یک توثیق عامّی است که تردید و شک را درباره او برطرف نمی کند؛ ر.ک: حائری یزدى، مرتضى بن عبد الکریم، خلل الصلاة و أحکامه، ص 215، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1420ق؛ شهید صدر، سید محمدباقر، بحوث فی شرح العروة الوثقی، محقق و مصحح: هاشمی، سید محمود، ج 4، ص 349، نشر مجمع الشهید آیة الله الصدر العلمی، قم، چاپ دوم، 1408ق؛ امام خمینی، سید روح الله، المکاسب المحرّمة، ج 1، ص 267، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى (قدس سرّه)، قم، چاپ اول، 1415ق؛ فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعة فی شرح تحریرالوسیلة- القضاء و الشهادات، محقق و مصحح: واثقى، حسین و مقدادی، محمد مهدى، ص 529، مرکز فقهى ائمه اطهار (ع)، قم، چاپ اول، 1420ق؛حلّی، حسن بن علی بن داود، رجال ابن داود، ص 494، انتشارات دانشگاه تهران، 1383ق؛ علامه حلّی، حسن بن یوسف بن مطهر، خلاصة الاقوال فی معرفة أحوال الرجال، ص 248، منشورات المطبعة الحیدریة، نجف اشرف، چاپ دوم، 1381ق.
[21]. شیخ مفید روز 24 ماه ذی الحجة را روز مباهله می داند (مسار الشیعة، ص 41، نشر کنگره شیخ مفید، قم، چاپ اول، 1413ق)؛ شیخ طوسی نیز روز 24 از این ماه را روز مباهله دانسته و دعایی را در این زمینه نقل می نماید، (مصباح المتهجد، ج 2، ص 759، مؤسسة فقه الشیعة، بیروت، چاپ اول، 1411ق)؛ همچنین ر.ک: سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، ص 911 – 919، نشر بوستان کتاب، قم، چاپ بیست و یکم، 1385ش.