یکی از شرایط رسیدن به مقام نبوت و رسالت از جانب خداوند، برخورداری از روح قوی، مستحکم و ثابت است. در حقیقت، نبوت ارتقای وجودی و روحی انسان است؛ زیرا نبوت در واقع اتصال یا اتحاد با عوالم ملکوت، جبروت و لاهوت است.[1]
قرآن کریم در مورد شرایط انتخاب برای پیشواى دین میفرماید: «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یُوقِنُونَ»؛[2] و از آنان امامان (و پیشوایانى) قرار دادیم که به فرمان ما (مردم را) هدایت میکردند؛ چون شکیبایى نمودند، و به آیات ما یقین داشتند.
از این آیهی شریفه چنین استنباط میشود که برای رسیدن به مقام پیشوایی دینی(نبوت و امامت) دو شرط اساسی لازم است: یکی صبر و استقامت؛ دیگری برخورداری از یقین و بالاترین درجهی علم.
گفتنی است که یقین سه مرتبه دارد که به ترتیب عبارتاند از: «علم الیقین»، «عین الیقین» و «حق الیقین»؛ بالاترین مرتبهی یقین، حق الیقین است.
در این راستا باید گفت؛ گاهى انسان آثار و علائم چیزى را مشاهده میکند و یا با کمک استدلال، حقیقت ثابتی را مییابد. گاهی هم علاوه بر استدلال عقلی، با روح و جان نیز آنرا درک میکند، و گاهی نه تنها با چشم دل آنرا میبیند، بلکه در حقیقتِ آن فانی و غرق میشود؛ مثلاً در مورد وجود آتش، اگر از راه مشاهدهی وجود دود، به آتش پی برد، آنرا «علم الیقین»؛ و اگر از راه مشاهدهی خود آتش پی برد «عین الیقین»؛ و اگر با افتادن در آتش و لمس گرمای آن پی برد«حق الیقین» میگویند. در مورد وجود باری تعالی نیز، انسان در ابتدا به وسیلهی دلیل و برهان و از آثار و نشانهها، وجود حضرتش را اثبات میکند که از آن به «علم الیقین» تعبیر میشود. در مرحلهی بعد، با تزکیه و تهذیب دل و با صفا و طهارت باطن، با عالم نور ارتباط پیدا کرده، و با چشم دل این حقیقت را میبیند و درک میکند. به این مرتبه از یقین، «عین الیقین» گفته میشود. در مرتبهی بالاتر، انسان چنان فانى در عظمت حق تعالى میشود که غیر او را در آن مرتبه نمیبیند. از این مرتبه به «حقّ الیقین» تعبیر میشود.[3]
بنابراین، پیامبران(ع) دچار تزلزلهای روحی و شک و تردید نمیشدند و در اعتقادات ثابت و استوار بودند.
[1]. ر. ک: «وحی از نگاه دانشمندان غرب»، 37628؛ «پیامبران و انواع وحی»، 4979؛ «پیامبران(ع) و علم غیب»، 104673؛ «دلیل علم غیب داشتن ائمه اطهار(ع)»، 61459؛ «ویژگی علم انبیاء»، 2544؛ «سهو النبی و دیدگاه متکلمان»، 38042.
[3]. ر. ک: «مراتب و مراحل یقین»، 32270.