در نگاهی کلی میتوان گفت هر فردی که با یکی از ویژگیهای منفی انسانهای دوره جاهلیت بمیرد، مرگ او به نوعی مانند مرگ در زمان جاهلیت خواهد بود. البته مواردی نیز اعلام شده است که تنها از باب بیان برخی مصداقها است. بر این اساس باید دید که ویژگیهای منفی مردم جاهلی چه بود که از آنها دوری کرد.
در همین راستا به برخی از روایاتی که به اعلام مصادیق مرگ جاهلی میپردازند، اشاره میکنیم:
نداشتن امام
روایات متعددی وارد شده است که هر کس بمیرد و امامی برای خود انتخاب نکند، به مرگ جاهلی مرده است.
امام صادق(ع) به نقل از رسول خدا(ص) فرمود: «کسی که بمیرد و امامی برای او نباشد، به مرگ جاهلی مرده است».[1]
در منابع اهلسنت نیز مشابه این روایت از پیامبر(ص) نقل شده است: «کسی که بمیرد و بیعتی بر گردن او نباشد، به مرگ جاهلیت مرده است».[2]
و نیز فرمود: «هر کس که بمیرد و در گردن او بیعت امامی نبوده باشد، به مرگ جاهلیت مرده است».[3]
البته تفسیر و برداشت شیعه و اهلسنت از موضوع امام و بیعت، با یکدیگر متفاوت است.
نشناختن امام
بر اساس برخی از دیگر روایات، هر فردی که نسبت به امام خود شناخت کامل نداشته، اما با او دشمنی هم نکند، مرگ او مرگ جاهلی است، اما اگر با امام دشمنی کند فردی مشرک به شمار خواهد آمد.
سلمان، ابوذر و مقداد از پیامبر(ص) نقل کردند: «هر کس بمیرد در حالی که امامی نداشته باشد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است. سلمان گفت: این امام کیست؟ آنحضرت(ص) پاسخ داد: آنان از اوصیای من هستند. هر کس از امّت من بمیرد و امامی که او را بشناسد، نداشته باشد به مرگ جاهلیت مرده است. اگر نسبت به او جاهل باشد و با او دشمنی کند مشرک است، و اگر نسبت به او جاهل باشد، ولی با او دشمنی نکند و با دشمن او هم دوستی نکند، چنین کسی جاهل است ولی مشرک نیست».[4]
فردی از امام صادق(ع) پرسید: منظور از جاهلیت ناشی از عدم شناخت به امام، جاهلیت مطلق است یا جاهلیتی که تنها منحصر به بیمعرفتی نسبت به امام است؟ امام پاسخ داد: عدم شناخت امام، جاهلیت آمیخته به کفر،نفاق و گمراهی را به دنبال خواهد داشت».[5]
بغض و دشمنی با امام علی(ع)
رسول خدا(ص) به امام علی(ع) فرمود: «کسی که بمیرد و تو را دشمن بدارد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است».[6]
نشناختن امام زمان(عج)
عثمان بن سعید (نائباول امام زمان(ع)) گفت: از امام عسکری(ع) در مورد روایت «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیة» پرسیده شد؛ آنحضرت(ع) فرمود: «همانگونه که در وجود روز تردیدی نیست، در این روایت نیز شک و تردیدی وجود ندارد». پرسیده شد: حجت و امام بعد از شما کیست؟! امام(ع) فرمود: «پسرم، محمد! او امام و حجت بعد از من است. هرکس بمیرد و او را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است».[7]
روایتی از رسول خدا(ص) نیز به همین مضمون وجود دارد که فرمود: «هر کس قائم از فرزندانم را در زمان غیبتش منکر باشد، به مرگ جاهلیت مرده است».[8]
وصیت نکردن؛
رسول خدا(ص) فرمود: «کسی که بدون وصیت بمیرد، به مرگ جاهلی از دنیا رفته است».[9]
نوشیدن شراب؛
امام باقر(ع) فرمود: خداوند در هنگام افطار هر شب ماه رمضان، عدّهای را از آتش آزاد میکند، مگر کسی که با ماده مستکننده افطار کند و هرکس ماده مستکننده بنوشد تا چهل روز نمازش محاسبه نخواهد شد. پس اگر در این چهل روز بمیرد به مرگ دوران جاهلی مرده است.[10]
همچنین امام صادق(ع) فرمود: «کسی که مستکنندهای را بنوشد، نماز او تا چهل روز حبس میشود و اگر در(میان) روز چهلم بمیرد، به مرگ جاهلی مرده است و اگر توبه نمود، خداوند توبه او را میپذیرد».[11]
جدا شدن از جماعت اهل حق
رسول خدا(ص) فرمود: «هر کسی از جماعت جدا شود، مرگش چون مرگ جاهلان بود».[12]
البته این حدیث لزوما به معنای پیروی از اکثریت مردم و یا حتی اکثریت مسلمان نیست، بلکه مراد آن است که انسان نباید از جماعت و گروهی که بر حق هستند - اگرچه تعدادشان اندک باشد - جدا شود.
در پایان میتوان نتیجه گرفت که عدم شناخت امام یکی از بنیادیترین مسائلی است که به مرگ جاهلی خواهد انجامید؛ زیرا در این صورت، جهلِ به حقیقتهای دیگر را نیز به دنبال خواهد داشت.
[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 378، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[2]. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلی رسول الله(ص)(صحیح مسلم)، محقق، عبدالباقی، محمد فؤاد، ج 3، ص 1478، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، بیتا.
[3]. ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق، عطا، محمد عبد القادر، ج 5، ص 110، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1410ق؛ و نیز شیخ مفید، الفصول المختارة، محقق، مصحح، میر شریفی، علی، 245، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق.
[4]. هلالی، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، محقق، مصحح، انصاری زنجانی خوئینی، محمد، ج 2، ص 932، قم، نشر الهادی، چاپ اول، 1405ق.
[5]. کافی، ج 1، ص 377.
[6]. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 1، ص 157، قم، کتاب فروشی داوری، چاپ اول، 1385ش.
[7]. خزاز رازی، علی بن محمد، کفایة الاثر فی النصّ علی الأئمة الإثنی عشر، محقق، مصحح، حسینی کوهکمری، عبد اللطیف، ص 296، بیدار، قم، 1401ق.
[8]. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 413، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1395ق.
[9]. شیخ مفید، محمّد بن محمد بن نعمان، المقنعة، ص 666، قم، کنگره جهانی هزاره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق.
[10]. کافی، ج 6، ص 401.
[11]. همان، ص 400.
[12]. بخاری، محمد بن اسماعیل، الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله(ص) و سننه و أیامه(صحیح بخاری)، محقق، الناصر، محمد زهیر بن ناصر، ج 9، ص 47 و 62، بیروت، دار طوق النجاة، چاپ اول، 1422ق؛ قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، المسند الصحیح المختصر(صحیح مسلم)، ج 3، ص 1477 و 1478.