بر اساس گزارش برخی منابع، یکی از کسانی که روز عاشورا در دفاع از امام حسین(ع) به شهادت رسید، عمرو(عُمَر)[1] بن جنادة بن (کعب)[2] حارث (حرث)[3] انصاری بود.[4]
نقل شده است که روز عاشورا جوانی بعد از شهادت پدرش نزد امام(ع) آمد و از ایشان اجازه نبرد خواست؛ اما امام(ع) نپذیرفت و فرمود: این نوجوانی است که پدرش کشته شده و شاید مادرش راضی نباشد. نوجوان گفت: به دستور مادرم آمدهام! امام(ع) اجازه فرمود و او رهسپار میدان شد و این اشعار حماسی را میخواند:
«أمیری حسین و نعم الأمیر سرور فؤاد البشیر النذیر
علی و فاطمة والداه فهل تعلمون له من نظیر
له طلعة مثل شمس الضحی له غرة مثل بدر منیر»؛[5]
امیر من حسین(ع) است و چه خوب امیری! او مایهی شادی دل بشارت دهنده و انذار کننده (رسول خدا ص) است. پدرش علی(ع) و مادرش فاطمه(س) است. آیا شبیهی برای او سراغ دارید. او چهرهای مانند خورشید درخشان و پیشانیای نظیر ماه دارد.
میگویند پس از کشتهشدن این نوجوان، سرش را بریده و به سوی سپاه امام(ع) انداختند. مادرش سر پسر را گرفت و آنرا به سمت دشمن پرتاب کرد و به آنها حمله کرد و دو نفر را کشت و بر سپاه اموی حمله برد و این اشعار حماسی را خواند:
«انا عجوز فی النساء ضعیفة خاویة بالیة نحیفة
اضربکم بضربة عنیفة دون بنی فاطمة الشریفة»؛
من پیرزنی در میان زنان ناتوانم که پوسیده، توخالی و نحیف گشته است؛ اما در دفاع از فرزندان فاطمهی شریف و بزرگوار،شما را ضربهای سخت میزنم.
وی، دو نفر را کشت. اما امام(ع) به سوی وی شتافت و او را به خیمهها بازگرداند.[6]
در برخی منابع متأخر نام این شهید را عمرو بن جناده[7] و نام مادرش بحریِ بنت مسعود خزرجی ذکر کردهاند؛[8] و سن او را نه[9] و یا یازده سال اعلام کردهاند[10] که این گزارشها باید با توجه به گزارش منابع کهن مورد ارزیابی قرار گیرد.
همچنین بر اساس برخی گزارشها، وی غیر از آن جوانی است که پدرش در روز عاشورا به شهادت رسید.[11]
در گزارشهای دیگری آمده که او بعد از پدرش، جنادة بن حارث و قبل از عبدالرحمن بن عروة[12] و یا جوانی که نامی از وی برده نشده است و پدرش در روز عاشورا به شهادت رسید[13] به میدان رفت و اینگونه رجز میخواند:
«أضق الخناق من ابن هند و ارمه من عامه بفوارس الأنصار
و مهاجرین مخضبین رماحهم تحت العجاجة من دم الکفار
خضبت علی عهد النبی محمد فالیوم تخضب من دم الفجار
و الیوم تخضب من دماء أراذل رفضوا القرآن لنصرة الأشرار
طلبوا بثأرهم ببدر إذ أتوا بالمرهفات و بالقنا الخطار
و الله ربی لا أزال مضاربا فی الفاسقین بمرهف بتار
هذا علی الأزدی حق واجب فی کل یوم تعانق و کرار»؛[14]
گلوی پسر هند(معاویه) را فشار بده و به جانب او روانه کن. سواران انصار و مهاجر را که نیزههاشان زیر گرد و غبار از خون کفار در زمان پیامبر محمد(ص) رنگین میبود، امروز هم از خون فاجران رنگین میشود. امروز رنگین میشود از خون مردم فرومایه که در راه یاری بدکاران قرآن را رها کرده در طلب آن خونهایی برخاستند که در جنگ بدر ریخته شد و آمدند با شمشیر تیز و نیزهی جنبنده. به خدا سوگند که پیوسته شمشیر باریک و برّان را بر این قوم بدکار میزنم. این فداکاری بر من که از قبیلهی «ازد» هستم در هر روزی که زد و خورد در کار باشد واجب و لازم است.[15]
برخی شاعران، داستان شهادت او را اینگونه به نظم در آوردهاند:
«به نزد شاه با روی گشاده ستاده بود عمرو بن جناده
پس از رخصت روان شد سوی پیکار نبرد آورد با آن قوم خونخوار
جهاد دشمنان را سخت پرداخت به آسانی خود اندر جنّت انداخت
چو عمرو نوجوان شد سوی یاران سوی میدان روان شد عبد رحمان
چو بود از بندگان عشق سرمد بشد با سرخروئی نزد احمد
بکشت و کشته شد آن بخت آور ابا یاران بشد نزد پیمبر».[16]
در زیارتنامههای معتبر مرتبط با شهدای کربلا، سلامی به وی داده نشده است؛ اما در زیاراتی که در برخی منابع متأخر وجود دارد، اینگونه به وی سلام داده شده است:
«ألسَّلامُ عَلی جُنادَةِ بِنِ کعْب بِنِ الْحَرَث الأَنصاری الْخَزَرجی وَ إبنِهِ عَمرو بن جنادة».[17]
[1]. سماوی، شیخ محمد بن طاهر، ابصار العین فی أنصار الحسین(ع)، ص 159، قم، دانشگاه شهید محلاتی، چاپ اول، 1419ق.
[2]. حسینی حائری شیرازی، سید عبدالمجید، ذخیرة الدارین فیما یتعلق بمصائب الحسین(ع) و اصحابه، ص 435، قم، زمزم هدایت، بیتا.
[3]. همان.
[4]. ابن اعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، تحقیق، شیری، علی، ج 5، ص 110، بیروت، دار الاضواء، 1411ق؛ «زندگینامه جنادة بن حارث سلمانی»، 121616؛ «حضور برخی از خانواده یاران امام حسین(ع) در کربلا»، 107394.
[5]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 45، ص 27، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[6]. کرکی حائری، سید محمد، تسلیة المجالس و زینة المجالس، ج 2، ص 297، قم، مؤسسة المعارف الإسلامیة، چاپ اوّل، 1418ق.
[7]. مقرّم، عبد الرزاق، مقتل الحسین(ع)، ص 264، بیروت، مؤسسة الخرسان للمطبوعات، 1426ق؛ ذخیرة الدارین فیما یتعلق بمصائب الحسین(ع) و اصحابه، ص 435.
[8]. ذخیرة الدارین فیما یتعلق بمصائب الحسین(ع) و اصحابه، ص 435؛محدّثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص 327، قم، نشر معروف، چاپ دوم، 1417ق.
[9]. ذخیرة الدارین فیما یتعلق بمصائب الحسین(ع) و اصحابه، ص 435.
[10]. مقرّم، مقتل الحسین(ع)، ص 264.
[11]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 4، ص 104، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق؛ خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین(ع)، ج 2، ص 25، قم، انوار الهدی، چاپ دوم، 1423ق.
[12]. الفتوح،ج5،ص110؛ مناقب آل أبی طالب(ع)، ج4، ص 104؛ خوارزمی، مقتل الحسین(ع)، ج 2، ص 25؛ بحار الانوار، ج 45، ص 28.
[13]. مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 4، ص 104؛ خوارزمی، مقتل الحسین(ع)، ج 2، ص 25.
[14]. بحار الانوار، ج 45، ص 28.
[15]. این اشعار با کمی تغییر در برخی از منابع دیگر نیز ذکر شده است. ر. ک: الفتوح، ج 5، ص 110.
[16]. ابن طاووس، علی بن موسی، لهوف منظوم یا معارج المحبة (منظوم فارسی اللهوف)، تهرانی، علی بن عبد الحسین، محقق، مصحح، عقیقی بخشایشی، حمید رضا، ص 73، قم، دفتر نشر نوید اسلام، چاپ اول، 1377ش.
[17]. ذخیرة الدارین فیما یتعلق بمصائب الحسین(ع) و اصحابه، ص 434.