خدای متعال در آیهی 14 سورهی تغابن به مؤمنان هشدار میدهد که مراقب برخی از زنان و فرزندانشان - نه تمام آنها – باشند؛ زیرا آنان دشمنی پنهان برای افراد باایماناند: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ وَأَوْلَادِکُمْ عَدُوًّا لَکُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَإِنْ تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ».
شأن نزول آیه
در شأن نزول این آیه، مفسران میگویند: در صدر اسلام اشخاصى به رسول خدا(ص) ایمان آورده و تصمیم به هجرت داشتند؛ اما زن و بچههایشان مانع شده، و میگفتند: از این تصمیم صرف نظر کرده و خانواده خود را بدون سرپرست رها نکنید!
از این جهت برخى به دلیل دلسوزی برای خانواده خود در مکه میماندند و هجرت نمیکردند؛ لذا این آیه نازل شد که اى مؤمنان! برخى از زنان و فرزندان در حقیقت دشمن شما هستند، از ایشان بر حذر باشید.
برخی از مفسران میگویند این آیه در مورد عوف بن مالک اشجعى نازل شد.[1] وی داراى زن و فرزند و مال بسیار بود، خواست از مکه به مدینه هجرت کند. زن و فرزندانش به گریه و زاری افتادند که ما را تنها میگذارى و ما بدون تو توان صبر و شکیبایی نداریم!
احمد بن عبد اللّه شیبانى با اسناد از اسماعیل بن ابیخالد میگوید؛ شخصى مسلمان میشد و زن و فرزند نکوهشش میکردند. قسمت اول آیه به این مناسبت نازل شده است.
عکرمه از ابن عباس نقل میکند، کسانى که زن و فرزند مانع هجرتشان میشدند پس از مهاجرت، و ملاحظهی اینکه دیگران چه قدر در دین پیش رفته و دانا شدهاند، خواستند خانواده خود را مجازات نمایند، قسمت اخیر آیه بدین مناسبت نازل شد که اگر آنها را ببخشید و از اشتباه آنان درگذرید، خدا نیز آمرزنده و مهربان است».[2]
البته ظاهرا آیه عمومیت دارد و شامل تمام کسانى میشود که پایبند زن و بچه و لذتهای دنیایى میشوند و این علاقه و دلبستگى بیش از اندازه، مانع پیشرفت معنوی آنان میشود؛ زیرا که محبّت خدا با محبّت دنیا با هم جمع نمیشود؛ لذا خدای متعال امر فرمود که دل به محبت آنها نبندید و به دلخواه آنها دست از پیامبر برندارید، بلکه رضایت خدا و رسولش را مقدم دارید و با او به مدینه هجرت کنید.[3]
تفسیر
کلمهی «من» در «... إِنَّ مِنْ أَزْواجِکُمْ وَ أَوْلادِکُمْ...»، من تبعیضیه است؛ یعنی تنها بعضى از زنان و فرزندانتان دارای این ویژگی بوده و دشمن شما در دین هستند، پس از ایشان حذر کنید و احتیاط کنید که از آنها پیروى نمایید.[4]
بر این اساس، توصیهی موجود در این آیه شامل مردان مسلمانی نخواهد شد که همسر و فرزندانشان نیز باایمان بوده و خود را مقید به رعایت احکام دین میدانند.
در تفسیر این آیه برخی معتقدند: خدای سبحان این مطلب را براى این فرمود که بعضى از همسران و فرزندان هستند که آرزوى مرگ شوهر و پدر را میکنند که اموال او را به ارث برند و هیچ دشمنى بدتر از این نیست که برای میراثش آرزوى مرگ او را داشته باشد. اینگونه است، بعضى از آنها که تو را براى سود شخصى خود وادار به گناه و معصیت کنند و هیچ دشمنى بدتر از آن نیست که براى سود و منفعت خود به ضرر تو راضی باشد.
برخی هم گفتهاند: منظور گروهی بودند که قصد جهاد داشتند؛ اما زن و فرزندانشان مانع آنها شدند.[5]
به هر حال این آیه در بیان علت دشمنی بعضى از همسران و فرزندان مؤمنان با آنان میباشد؛ یعنی عداوت و دشمنی آنها نمیتواند علتی غیر از این داشته باشد که این زنان بیایمان میخواهند شوهران خود را از اصل ایمان، و یا از اعمال صالحى که مقتضاى ایمان است؛ مانند انفاق در راه خدا و هجرت از دار الکفر، برگردانند و منصرف کنند، و از آنجا که شوهران زیر بار نمیروند، قهرا زنان با آنان دشمنى میکنند، و یا میخواهند کفر و معصیتهاى بزرگ؛ نظیر بخل و خوددارى از انفاق در راه خدا را بر آنان تحمیل کنند؛ چون دوست میدارند شوهران به جاى علاقهمندى به راه خدا، پیشرفت دین خدا و مواسات با بندگان خدا، به فرزندان و همسران خود علاقهمند باشند، و براى تأمین آسایش آنان از ارزشهای الهی دست بردارند.
بر این اساس، خداى متعال بعضى از فرزندان و همسران را دشمن ایمان مؤمنان برشمرده، زیرا آنان شوهران و پدران خود را وادار میکنند تا دست از ایمان به خدا بردارند، و پارهاى اعمال صالح را انجام ندهند، و یا بعضى از گناهان کبیره را مرتکب شوند. و چه بسا مؤمنان در بعضى از خواستههاى زن و فرزند به جهت محبتى که به آنها دارند از آنان اطاعت کنند.[6]
با این وجود، خدای متعال در ادامهی آیه میفرماید: «وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ». اگر از آنها بگذرید و بپوشانید آنچه را که از آنها در گذشته سر زده و اظهار نکنید، و اگر از این کارشان برگشتند، و از کار خود پشیمان شدند و در مقام عذرخواهى برآمدند، و یا بعد از هجرت به شما پیوستند آنها را از خود نرانید، عفو و گذشت پیشه کنید، همانگونه که انتظار دارید خدا هم با شما چنین کند. این تذکر برای آن بود که مؤمنان به دلیل سنگاندازیهای گذشته همسران و فرزندانشان به مجازات و شکنجه آنان نپردازند.[7]
برخی از این بخش از آیه معنای عامی را استفاده کرده و گفتهاند؛ یعنى اگر هرکسى بر شما ستم کرد و از او گذشتید و صرف نظر نمودید، خداوند به سبب این گذشت شما بسیارى از گناهان شما را میبخشد.[8]
خلاصه اینکه آیهی شریفه در صدد بیان یک قانون کلی است و آن اینکه رفتار با زن و فرزند باید به گونهای باشد که اگر تقاضاى کار غیر مشروعى کردند نباید از آنها اطاعت کرد، و در ضمن نباید با آنها برخورد خشن نمود که هر یکی سبب نابودی ایمان و دیگری سبب از هم گسستگی کانون خانواده خواهد بود.
بیان این نکته نیز ضروری است که این توصیه، اگرچه به ظاهر خطاب به مردان است؛ اما اختصاصی به مردان نداشته و زنان باایمان نیز نباید از شوهران بیایمان خود در تمام امور اطاعت کنند، بلکه باید از آنان برحذر باشند، همانگونه که همسر فرعون که یکی از زنان برتر عالم بود، پیرو خواستههای شوهرش که دشمن ایمان او بود نشد.
[1]. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج19، ص 140، تهران، ناصر خسرو، چاپ اول، 1364ش.
[2]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، تهرانی، شیخ آقابزرگ، تحقیق، قصیرعاملی، احمد، ج10، ص 24، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا؛ واحدی نیشابوری، اسباب النزول، ترجمه، ذکاوتی قراگزلو، علیرضا، ص 230، تهران، نشر نی، چاپ اول، 1383ش.
[3]. بانوی اصفهانی، سیده نصرت امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج12، ص 349، تهران، نهضت زنان مسلمان، 1361ش.
[4]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج10، ص 452، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[5]. همان.
[6]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج19، ص 307، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[7]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج10، ص 452.
[8]. همان.