دانشمندان علم اصول در مبحث امر و نهی بر این باورند که طلب و خواستن چیزی از دیگری به چندگونه متصور است:
الف) طلب عالى از دانى: یعنی مقام و جایگاه طلبکننده برتر و والاتر از جایگاه طلبشونده باشد که در این صورت، طلب و خواستن او را «امر» مینامند.
ب) طلب دانى از عالی: یعنی بر عکس مورد قبل، جایگاه طلبکننده پایینتر از جایگاه طلبشونده باشد که در این صورت، چنین درخواستی را «استدعا» میگویند.[1]
البته دو فردی که جایگاهی مساوی و مشابه دارند، میتوانند از یکدیگر درخواستهایی داشته باشند.
در زبان فارسی میتوان گفت که واژههایی؛ مانند «فرمان» و «دستور»، معادل واژه «امر» در اصطلاح علم اصول است و واژههایی؛ مانند درخواست و خواهش معادل «استدعا» و «التماس» است.
آنچه در زبان عربی با نام فعل امر و نهی شناخته میشود، اختصاصی به فرمان و دستور نداشته و در استدعا و التماس نیز از آن بهره گرفته میشود که بر حسب قرائن و شواهد میتوان تفاوت آنها را تشخیص داد.
به همین دلیل ما در مقام دعا و خواهش نیز از صیغههای امر و نهی استفاده میکنیم و این اختصاص به زبان عربی ندارد. به عنوان نمونه در زبان فارسی نیز یک فرد فقیر و یا بیمار میتواند از دیگران درخواست کند که به من کمک کنید و یا مرا درمان کنید و از این قبیل.
دلیل مطلب این است که در ارتکازات عرفی تفاوت بین فرمان و دعا روشن است، هرچند الفاظ و هیئت الفاظ برای این دو مشترک باشد.
[1]. ر. ک: مظفر، محمدرضا، اصول الفقه، ج 1، ص 67– 70، قم، مکتب الاعلام الاسلامى، چاپ چهارم، 1373ش؛ سبحانی، شیخ جعفر، الموجز فی أصول الفقه، ج 1، ص 50 و 51، قم، مؤسسة الإمام الصادق(ع)، چاپ دوم، 1420ق.
البته در کتاب اصول فقه برای طلب قسم سومی نیز ذکر کرده و آن طلب مساوى از مساوی که آنرا «التماس» نامیده است؛ ولی در زبان فارسی نمیتوان برای استدعا و التماس واژههای جداگانه یافت؛ بلکه واژه مانند درخواست و خواهش از واژههایی هستند که برای هر دو به کار میروند.