غزوه «ذی قرد» که نام دیگرش غزوه «غابه» است،[1] در ربیع الاول[2] و یا ربیع الآخر سال ششم هجرت [3] و بعد از غزوه بنیلحیان رخ داد.[4]
علت وقوع این جنگ آن بود که عیینة بن حصن فزاری با چهل نفر از سواران قبیلهی غطفان به اطراف مدینه حمله برده و در جایی موسوم به «غابة»(در یک منزلی مدینه در مسیر شام) بیست شتر از شترهای شیرده رسول خدا(ص) را به سرقت بردند، و فرزند اباذر عفاری را که نگهبان شترها بود کشتند،[5] و همسرش را به اسارت بردند.[6]
نخستین کسی که از این ماجرا آگاه شد سلمة بن عمرو بن اکوع اسلمی بود که به سمت منطقه «غابه» میرفت. وی برای آگاه کردن مردم مدینه از این اتفاق به بالای کوه سلع رفت و مردم مدینه را از جریان مطلع ساخت. آنگاه خود به تعقیب غارتکنندگان پرداخت و وقتی به آنها رسید شروع به تیراندازی کرد و هرگاه عیینه و همراهانش به سوی او حملهور میشدند فرار میکرد و وقتی آنها به سمت جایگاهشان برمیگشتند، دوباره سلمه آنها را تعقیب میکرد و با تیرهای پی در پی در رفتن آنها مزاحمت ایجاد مینمود.[7]
وقتی مسلمانان از جریان مطلع شدند، نزد رسول خدا(ص) آمدند. نخستین کسی که (از مهاجرین) خود را به در خانه آنحضرت رساند مقداد بود. پس از او عباد بن بشر، سعد بن زید، محرز بن نضله و دیگران آمدند. در پی آن بود که حضرتشان مسلمانان را به فرماندهی سعد بن زید به تعقیب آنها فرستاد.[8]
سپس عثمان بن عفان [9] و یا عبداللّه بن ام مکتوم[10] را در مدینه جانشین خود قرار داده و سعد بن عباده را به همراه سیصد نفر از قومش برای محافظت از شهر مدینه گماشته و خود به همراه دیگر مسلمانان به سمت غارتگران حرکت نمود.[11]
سوارانی که از جلو رفته بودند، به غارتگران رسیدند و درگیری رخ داد. در نتیجه آن حبیب پسر عیینه بن حصن و دو نفر دیگر از آنها به نام اوبار و پسرش عمرو بن اوبار به قتل رسیدند.[12] همچنین عکاشه و ابوقتاده موفق شدند قسمتی از شتران غارتشده را از آنها باز پس بگیرند.[13]
در این نبرد وقاص بن مجرز به شهادت رسید.[14]
بعد از ملحقشدن رسول خدا(ص) به سپاه مسلمانان، آنها سپاه دشمن را تا کوه ذی قرد تعقیب کردند، ولی چون عیینه و همراهانش به غطفان رسیدند، لشکریان اسلام به آنها نرسیدند، و در ذی قرد فرود آمدند و یک شبانهروز در آنجا مانده سپس به مدینه بازگشتند.[15]
[1]. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، تحقیق، تدمری، عمر عبد السلام، ج 2، ص 333، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ دوم، 1409ق.
[2]. ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج 2، ص 61، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، 1418ق.
[3]. واقدی، محمد بن عمر، کتاب المغازی، تحقیق، مارسدن جونس، ج 2، ص 537، بیروت، مؤسسة الأعلمی، چاپ سوم، 1409ق.
[4]. ابن سید الناس، عیون الاثر، ج 2، ص 120، بیروت، دار القلم، چاپ اول، 1414ق؛ ر. ک: «غزوه بنیلحیان»، 132718.
[5]. الطبقات الکبری، ج 2، ص 61.
[6]. ابن هشام، عبد الملک، السیرة النبویة، تحقیق، السقا، مصطفی، الأبیاری، ابراهیم، شلبی، عبد الحفیظ، دار المعرفة، ج 2، ص 281، بیروت، چاپ اول، بیتا.
[7]. همان، ص 281- 282.
[8]. همان، ص 282.
[9]. طبری آملی کبیر، محمد بن جریر بن رستم، المسترشد فی إمامة علی بن أبی طالب(ع)، محقق، مصحح، محمودی، احمد، کوشانپور، ص 130- 131، قم، چاپ اول، 1415ق.
[10]. السیرة النبویة، ج 2، ص 284.
[11]. الطبقات الکبری، ج 2، ص 62.
[12]. السیرة النبویة، ج 2، ص 284.
[13]. همان، ص 285.
[14]. همان، ص 283.
[15]. همان، ص 285.