استعداد کلی و جزئی
در عرفان از استعداد اعیان ثابته به استعداد کلی، اصلی و غیر مجعول تعبیر میشود، و در مقابل، استعداد تعینات خلقی را استعدادهای جزئی، فرعی و مجعول مینامند.
از آنجا که اعیان ثابته جعلپذیر نیستند(یعنی بالذات جعل نمیپذیرند و مجعول بالتبع هستند)، به طبع، استعدادشان نیز جعلناپذیر خواهند بود. به همین ترتیب؛ چون تعینات خلقی وجودهای مجعولاند، استعداد آنها نیز مجعول خواهد بود.
رابطه استعداد جزئی با استعداد کلی
تمام استعدادهای جزئی زیر مجموعه استعداد کلی و مندرج در آن هستند؛ از همینرو تمام استعدادهایی که موجودات در مراحل نزولی وجود تا عالم ماده و مراحل صعودی آن تا قیامت از خود نشان دادهاند و آنها را محقق میسازند، بدون استثنا در عین ثابت آنها وجود دارد، و علم حق تعالی به اعیان ثابته به معنای علم به تمام آن استعدادها است که در مراحل مختلف قوس نزول یا صعود، ظهور خود را از حق طلب خواهند کرد.
البته، این به معنای نفی ارادۀ آزاد انسان نیست و منافاتی با آن ندارد؛ زیرا ارادهی آزاد انسان نیز یکی از احوال وجود او است که تحت استعداد کلی نامجعول در عین ثابت است، و علم حق تعالی به عین ثابت انسان، علم به تمام احوال وجودی او، از جمله ارادهی آزاد وی خواهد بود. از همینرو سخن پیامبر اسلام(ص) که فرمود:
«الشَّقِی مَنْ شَقِیَ فِی بَطْنِ أُمِّهِ وَ السَّعِیدُ مَنْ سَعِدَ فِی بَطْنِ أُمِّهِ»؛[i] (شقی در شکم مادرش شقی است و سعادتمند در شکم مادر خود سعادتمند است)، نیز با اختیار و اراده آزاد انسان منافات ندارد.[ii]
[i]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 5، ص 9، بیروت، موسسة الوفاء، 1404ق.
[ii]. ر. ک: یزدان پناه، سید یدالله،مبانی و اصول عرفان نظری، نگارش، انزلی، سید عطاء، ص 383- 385، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1388.