- در ارتباط با آنچه اینروزها با عنوان «زن، زندگی، آزادی» مطرح میشود و ارتباط آن با آموزههای دینی باید گفت؛ دین اسلام، به ویژه قرآن کریم که برگرفته از وحی مستقیم خداوند به پیامبر(ص) است، «زن» را در اصل کرامت انسانی و امکان رشد و پیشرفت، با مرد برابر دانسته، و بر این موضوع در آیاتی؛ مانند آیه 195 سوره آل عمران، آیه 35 سوره احزاب، آیه 13 سوره حجرات و دهها آیهی دیگر تأکید شده است.
- از سوی دیگر، به همان اندازه که مردان حق «زندگی» دارند، زنان نیز از این حق برخوردارند و هیچ فردی را تنها به جرم زنبودن نمیتوان از این حق طبیعی محروم کرد. و همانگونه که اگر مردی کشته شود، امکان قصاص قاتل او وجود دارد، برای قاتل یک زن نیز میتوان درخواست قصاص نمود؛ همچنین زندگی شرافتمندانه و استفاده از منابع کشورها هم حق مردان و هم حق زنان است. البته باید توجه داشت که نگاه اسلام به زندگی، آن گونهای از زیستن است که علاوه بر تأمین نیازهای متعارف انسان در زندگی دنیا، او را به مسیر معنویت، آخرت و سعادت در زندگی جاوید نیز رهنمون شود و آن نوع از زندگی که هدفش تنها خوردن و خوابیدن و بهرهگیری از لذتهای دنیا به هر قیمتی باشد، مورد تأیید اسلام نیست و از همین رو، اسلام چنین نوع از زندگی را زندگی حیوانی اعلام میکند که تنها کافران به دنبال آنند: و افراد ناسپاس، خورد و خوراک و دیگر بهرهگیریهای آنان از لذتهای دنیا مانند چارپایان است و دوزخ جایگاهشان خواهد بود.
- اما در مورد «آزادی» ابتدا باید به این نکته توجه داشت که آزادی، مفهومی بسیار گسترده دارد و دارای سلسله مراتب فراوانی است، و هر فردی که سخن از «آزادی» را مطرح کرده و یا پرسشی در مورد آن دارد، ابتدا باید مشخص کند که منظور او از آزادی به طور دقیق چه نوع آزادی است؟
توضیح: از آنجا که انسانها موجوداتی اجتماعیاند با ورودشان در هر مجموعه و یا هر نهاد، به طور طبیعی از برخی آزادیهای خود دست برمیدارند، و هیچ انسانی به طور کامل آزاد نیست. به عنوان مثال، انسان آزاد نیست که دیگری را بکشد و یا آسیبی به او برساند و اموالش را بدزدد؛ فرزندانش را در بیابان رها کند؛ زبالههای خود را در محیط عمومی بریزد و ...
فردی که در ادارهای استخدام شده، و یا در دانشگاهی مشغول به تحصیل است، در ساعات مشخصی از آزادی خود برای رفتن به مسجد، پارک، سینما و ... صرفنظر میکند.
فردی که رانندگی میکند نیز خود را آزاد نمیداند که برخلاف قوانین رفتار کند. و مواردی از این دست آنقدر واضح و فراوان است که نیازی به مطرحکردن نمونههای دیگر نیست.
به همین ترتیب، اگر فردی خود را شهروند یک کشور و یا پیرو یک دین بداند، طبیعی است که آزادیهای خود را بر اساس قوانین آن کشور و آن دین تنظیم خواهد کرد؛ از همینرو، اگر فردی بخواهد شهروند کشور جدیدی شود و یا پناهندگی آن کشور را به دست آورد، ابتدا تعهد خواهد داد که تمام قوانین آن کشور را رعایت خواهد کرد. قوانینی که بسیاری از آنها محدودکننده بسیاری از آزادیها خواهد بود!
- بعد از این مقدمه باید گفت؛ نگاه دین اسلام به «آزادی» نیز از همین دیدگاه تعریف میشود و انسانها – چه مردان و چه زنان – به طور ذاتی در بیشتر رفتار خویش آزادند، مگر آنکه قوانین محدودکنندهای وجود داشته باشد. به عنوان نمونه، مردان آزادند که به هر کجا میخواهند سفر کنند، مگر آنکه این سفر بدان انجامد که نتوانند هزینهی زندگی خانواده خود را پرداخت نمایند و چنین محدودیتی را نمیتوان به عنوان سلب آزادی از یک مرد ارزیابی نمود.
زنان نیز با بستن عقد ازدواج با یک فرد، در مورد ارتباط جنسی با دیگران دچار محدودیت میشوند، مگر آنکه آن پیمان قبلی را لغو کنند.
البته اسلام نسبت به عنصر زمان و مکان در گستره آزادیها بیتفاوت نبوده و چه بسا این دو عنصر بتوانند برخی آزادیها را گسترش داده و برخی را محدود نمایند.
به عنوان نمونه در گذشته هر فردی – چه مرد و چه زن – میتوانست با سنگچینی و یا دیوارگذاری در زمینهای بایر و بدون کشت و کار، و یا بدون بنای یک ساختمان در آنجا، زمین مورد نظر را آزادانه به تصرف خود در آورد؛ اما آیا امروزه نیز میتوان به چنین قانونی پایبند بود؟ و آیا یک فرد با ابزار و آلات صنعتی مجاز است به تنهایی و در مدتی کوتاه، بخش وسیعی از کشور را به تصرف خود در آورد؟!
بر این اساس، بسیار طبیعی است که حکومت، آزادی موجود در این حکم اولیه اسلامی را محدود نماید.
در مثالی دیگر، بر اساس آیه 282 سوره بقره، خداوند به مسلمانان توصیه میکند تا وامهایی که به یکدیگر میدهند را ثبت و ضبط نمایند و تنها روش پیشنهادی قرآن نیز نگارش بر روی کاغذ توسط فردی مورد اعتماد است؛ اما امروزه با توسعه شبکههای ارتباطات مالی، عاقلانه نیست که خود را تنها در آن روش پیشنهادی محدود کنیم، بلکه آزادیم با بسیاری از روشهای دیگر، مانند استفاده از چکهای الکترونیکی و یا گرفتن کد رهگیری، برای وامی که به دیگران دادهایم، سندی را در اختیار داشته باشیم.
باز هم طبیعی است که دادگاهها باید آزادی گسترش یافته مردم در استفاده از روشهای جدید را به رسمیت شناخته و در صدور احکام، مدعی را تنها موظف به ارائه سند مکتوب پیشنهاد شده توسط قرآن ننمایند.
در پایان البته باید به دو نکته توجه داشت:
الف. محدودسازی و یا گسترش آزادیها در قوانین دینی نباید سلیقهای باشد و هر فردی بدون توجه به روشهای تأیید شده، تغییراتی را در بخشی از مقررات دینی پیشنهاد کند که در نهایت به از هم پاشیدگی دین بیانجامد، بلکه کارشناسان دینی آگاه به جامعه و زمان، باید لزوم چنین تغییراتی را بررسی نموده و مقدمات اجرای آنرا فراهم نمایند.
ب. گاه در جامعه سخنان حقی گفته شده، اما این سخنان درست، پوششی برای اهداف نادرست میباشد، مانند «لا حکم إلّا لله» که مطلبی درست و کاملا منطبق با قرآن بود، اما خوارجی که آن را به عنوان شعار اصلی خود انتخاب کردند، هدف نادرستی از طرح این شعار داشتند!
نتیجه آنکه، شعار «زن، زندگی، آزادی» از دیدگاه دینی شعار نادرستی نیست؛ اما همانگونه که گفته شد، باید مراد از «آزادی» مطرح شده به طور دقیق مشخص شود.[1]
در ضمن، فرزندان - چه پسر و چه دختر - هنگامی که از لحاظ شرعی به سن بلوغ و از لحاظ قانونی به سن 18 سال رسیدند ، دیگر نیازی نیست برای خروج از منزل، مسافرت و ... از پدر و مادر خود اجازه بگیرند، گرچه واضح است تا آنجا که ممکن است نباید رفتاری را در پیش گرفت که موجب آزار آنان شود و نیز اینکه هر فرد مسلمانی موظف است بر اساس قوانین دین رفتار نماید.
[1]. ر. ک: «محدودۀ اختیار و آزادی در اسلام»، 289. «دین و آزادى»، 74.