فاحشه و فحشاء در تفسیری گسترده، شامل هر نوع گناه کبیره میشود و گاه در متون دینی، نوع خاصی از گناهان -مانند روابط جنسی نامشروع - به عنوان مصداق بارزی از فحشاء معرفی شده است. چند روایت از معصومان(ع) که در تفسیر آیه موجود در پرسش نقل شده، غیبت از مسلمانان و سخنگفتن در مورد گناه آنان - حتی اگر قطعا مرتکبش شده باشند - را به عنوان مصداق بارزی از گسترش فحشاء معرفی کردهاند.
به هر حال، بدحجابی و رعایت نکردن پوشش اسلامی - اگرچه گناهی مسلم است - اما در آیات و روایات از آن به عنوان مصداق بارز فحشاء و یا ترویج آن یاد نشده است.
آنان که دوست دارند تا کارهای ناپسند را میان مؤمنان گسترش دهند، برای آنها در دنیا و آخرت عذاب دردناک خواهد بود. و خدا میداند و شما نمیدانید!
برای روشنشدن مفهوم این آیه، اشاره به چند نکته ضروری به نظر میرسد:
- این آیه بیش از آنکه به اصل گناه و یا «فحشاء» بپردازد، به زشتی دامنزدن به گناه توجه دارد، و مرتکبان آنرا به پیامدهای ناگوار این رفتارشان هشدار میدهد.
- نکته قابل توجه دیگر آن است که آیه تنها نمیفرماید کسانى که فحشاء و منکر را نشر میدهند، در انتظار مجازات باشند؛ بلکه میفرماید: هر فردی که این نشر و انتشار را دوست دارد مجازات خواهد شد، و این نهایت تأکید در این زمینه است.
- این آیه اگر چه ممکن است به مناسبت حادثهی خاصی نازل شده باشد؛ اما آنچه در آن بیان شده، اطلاق داشته و توصیه به هر فرد باایمانی است که در معرض چنین رفتاری باشد و تمام آن تأکیدها و اصرارها در مورد او نیز صادق خواهد بود؛ چرا که «به دنبال گسترش گناه بودن»، گناهی است که تنها جنبه شخصى و خصوصى نداشته؛ بلکه پیامدها و آثار اجتماعی مخربی دارد.
در همین راستا باید گفت؛ «اشاعه فحشاء» منحصر به این نیست که انسان تهمت و دروغ بیاساسى را در مورد زن و مرد باایمانى نشر دهد، و آنها را به عمل منافى عفت متهم سازد؛ بلکه این تعبیر، مفهوم وسیعتری دارد که هرگونه نشر فساد و اشاعه زشتیها و کارهای خلاف و کمک به گسترش آنرا شامل میشود.
- آنگونه که لغتشناسان میگویند، واژههای «فحش»، «فاحشه» و «فحشاء» به معناى هرگونه رفتار و گفتارى است که زشتى آن بزرگ باشد.[2] در برخی آیات قرآن نیز همین معناى وسیع به کار رفته است؛ مانند «وَ الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ»؛[3] و کسانى که از گناهان بزرگ و از اعمال زشت و قبیح اجتناب میکنند.
بر این اساس، فحشاء شامل تمام اعمال، رفتار و گفتاری میشود که زشتی آن مسلّم باشد و در دین اسلام از آنها به شدّت نهی شده، و همه کسانی که در گسترش اینگونه رفتارها نقش داشته باشند، مشمول این عذاب دردناک خواهند شد.[4]
البته گفتنی است که در آیاتی از قرآن واژه «فحشاء» در مورد انحرافات جنسى و آلودگیهاى ناموسى به کار برده شده است. به عنوان نمونه آیه 32 سوره اسراء که این واژه را در مورد روابط نامشروع و یا زنا به کار گرفته و یا آیه 28 سوره عنکبوت، که همجنسبازی را از مصادیق فحشا اعلام میکند.
- خداوند برای آنانی که گسترش گناه در جامعه را دنبال میکنند، عذاب دردناکى در نظر گرفته است. این عذاب ممکن است دنیوی باشد که شامل اموری مانند حدود و تعزیرات شرعی، محرومیت از حق گواهیدادن، محکوم بودن به فسق و رسوایى، آثار شوم فردی و عکس العملهاى اجتماعى شده؛ یا عذاب دردناک آخرت که دورى از رحمت خدا، خشم و غضب الهى و آتش دوزخ است.
- در پایان آیه میفرماید: و خدا میداند و شما نمیدانید: «وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ».
او از عواقب شوم و آثار مرگبار اشاعه فحشا در دنیا و آخرت به خوبى آگاه است، ولى شما از ابعاد مختلف این مسئله آگاه نیستید.
هشدار نسبت به اشاعه فحشاء در روایات
در بیان گناهِ «گسترش فحشا در جامعه» و بیان مصادیق بارز آن، روایاتی از معصومان(ع) نقل شده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
- امام صادق(ع) از رسول خدا(ص) این سخن را نقل فرمود: کسى که کار زشتى را نشر دهد، مانند کسى است که آنرا انجام داد. و کسی که مؤمنی را به دلیل انجام کاری سرزنش کند، از دنیا نمیرود مگر آنکه مرتکب آنکار شود.[5]
- امام رضا (ع) میفرماید: کسى که کار زشت دیگران را آشکار سازد خوار میشود، و کسى که آن را پنهان کند آمرزیده خواهد شد. [6]
- همچنین امام صادق(ع) فرمود: هر کس در مورد مؤمنى گناهی را نقل کند که با دو چشم خود دیده، و با دو گوشش شنیده (به آن یقین دارد)، او از کسانى است که خداى(عز و جل) در باره آنها فرمود: «آنانی که گسترش گناه را دوست دارند، دچار عذاب دردناکی خواهند شد».[7]
- شخصی به نام محمد خدمت امام کاظم(ع) رسید و گفت: فدایت شوم! افراد مورد اعتمادی در مورد یکى از دوستانم خبر آوردند که او مرتکب کاری شده که به نظر من ناپسند است؛ اما از خودش پرسیدم و او انکار کرد!
امام فرمود:
اى محمد! در مورد دوستت، حتی گوش و چشم خودت را نیز دروغگو بپندار! و اگر پنجاه نفر هم پیش تو سوگند یاد کنند که او خطایی مرتکب شده؛ اما خودش انکار کند، او را راستگو و همه را دروغگو فرض کن، و به افشای چیزی مپرداز که مایه سرافکندگی او شده و آبرویش را ببرد که در غیر این صورت از افرادی خواهی بود که خدای عز و جل در باره آنها فرمود: «آنان که دوست میدارند که در میان مؤمنان کار منکرى را گسترش دهند، برای آنها در دنیا و آخرت عذاب دردناک خواهد بود».[8]
این روایات به موضوعی اشاره دارند که در دانش اخلاق اسلامی از آن با نام تغافل و خود را به ندانستن زدن یاد میشود؛ از اینرو، اگر میبینیم در قرآن و روایات با موضوع گسترش گناه با لحنى بسیار شدید برخورد شده، دلیلش آن است که اصولا گناه مانند آتش است، و هنگامى که در نقطهاى از جامعه این آتش روشن شود باید تلاش کرد تا آتش را خاموش نمود، و یا دست کم دامنهی آنرا محدود کرد؛ اما اگر به آتش دامن زده و آنرا از نقطهاى به نقطه دیگر انتقال دهیم، همه جا را فرا خواهد گرفت و دیگر کسى نمیتواند آنرا کنترل کند.
گذشته از این، بزرگی گناهان در نظر عموم مردم و حفظ ظاهر جامعه از آلودگیها، خود مانع بزرگى در برابر فساد است، و اشاعه فحشا و گسترش گناه و تجاهر به فسق، این مانع را برداشته و از زشتی گناه میکاهد. و اگر میبینیم که همواره دستور به تغافل و عیبپوشى داده میشود، یکی از دلایلش این است که گناه جنبه عمومى و همگانى پیدا نکند. و دلیل دیگر آنکه راه بازگشت برای گناهکاران را نبندیم.
اما در مورد آنچه در پرسش آمده باید گفت؛ بیحجابی و بدحجابی - با آنکه گناه است - اما در قرآن و روایات به عنوان مصداق بارز فحشا و یا گسترش آن اعلام نشده است (همانگونه که زنا به عنوان مصداقی بارز از فحشا در قرآن مطرح شده است)، مگر آنکه بیحجابی را مقدمهای برای گناهان دیگری بدانیم که از آنها با عنوان فحشا یاد شده است.
البته افراد و گروههایی که به صورت سازمانیافته در صدد ترویج بیحجابی و هر گناه دیگری در جامعه اسلامی باشند، مصداق آن آیه خواهند بود.
به هر حال، آنچه از این آیه و روایات پیرامونی برداشت میشود، آن است که اگر به جای تذکر مهربانانه و مؤمنانه به گناهکاران (از جمله بدحجابان)، در صدد خوار کردن آنان برآمده و با لحنی تحقیرآمیز به سرزنش آنان بپردازیم، چه بسا در آینده، خود یا فرزندانمان نیز درگیر این گناهان شویم.
به عنوان نمونه، اگر دختر مسلمانی را ببینیم که دور از خانواده و دوستانش، اندکی از حجاب خود کاسته است، به دنبال گزارش چنین گناهی به دیگران باشیم، گناه ما بیش از گناه او خواهد بود.
با این وجود، حتی اگر بیحجابی را مصداق این آیه و یا مصداقی از گناهان کبیره ندانیم؛ اما در اصل گناهبودن آن تردیدی وجود ندارد، و حتی اگر گناهی صغیره هم باشد با اصرار و تکرار، تبدیل به گناه کبیره خواهد شد.[9] از اینرو سزاوار است تمام زنان مسلمان به توصیه خداوند در ارتباط با رعایت حجاب - مانند آنچه در آیه 59 سوره احزاب آمده - پایبند باشند.
تذکر این نکته نیز ضروری است که روایات مرتبط با خودداری از افشای گناهان در ارتباط با روابط اجتماعی افراد بوده و ناظر به رسیدگیهای قضایی (در مواردی که نیاز به آن باشد) نیست، مانند موردی که فردی برای ادای شهادت در مورد پروندهای فراخوانده شده باشد که او نباید آنچه در رأی نهایی پرونده - به ویژه در مورد حق الناس - تأثیرگذار است را مخفی نگهدارد.
[1]. نور، 19.
[2]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 626، دمشق، بیروت، دارالقلم، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.
[3]. شورى، 37.
[4]. برای آگاهی بیشتر، ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج14، ص 404- 407، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[5]. شیخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الأعمال، ص 274، قم، دار الشریف الرضی للنشر، چاپ دوم، 1406ق.
[6]. همان، ص 179.
[7]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 357، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[8]. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 247.
[9]. در این زمینه، پاسخی در سایت وجود دارد که میتوانید آن را مطالعه فرمایید.