قرآن کریم در بیان یکی از نعمتهای بهشتی که مؤمنان و پرهیزکاران از آنها برخوردارند، به چیزهایی که بر آنها مینشینند و یا بر آنها تکیه میزنند اشاره میفرماید:
- در یک آیه از تختهای بهشتیان چنین یاد میکند: «مُتَّکِئینَ عَلى سُرُرٍ مَصْفُوفَةٍ وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عینٍ»؛[1] (بهشتیان) بر تختهایى کنار هم چیدهشده تکیه میدهند و آنها را همنشین حوریان خواهیم کرد.
واژه «متکئین» جمع اسم فاعل از باب افتعال بوده و مصدر آن «اتکاء» به معناى تکیهدادن به پشتى، متکا، مبل و ... است. و کلمه «سرر» جمع «سریر» به معناى تخت و مبل است.
واژه «مصفوفة» نیز از ریشه «صفف» به معناى ردیف قرار گرفتن در یک خط است. بر این اساس، مصفوفه یعنی جایگاههای بهشتیان به یکدیگر متصل بوده، کنار هم و در یک صف قرار دارند؛ بر این اساس، معناى آیه این است که بهشتیان با تکیه بر پشتیها و بالشها، به صورت منظم در ردیف هم قرار خواهند گرفت.
گفتنی است؛ بسیاری از مفسران معتقدند منظور از تزویج در «وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عِینٍ»، همنشین شدن دو نفر با هم است؛ بنابر این عبارت «ما مؤمنان را همنشین حوریان کردیم»، معنایش آن نیست که میان آنها عقد زناشویى برقرار نمودیم؛ زیرا که فرمود: «بحور عین»، و تزویج را با حرف «باء» متعدى کرد. و اگر منظور از تزویج، ازدواج بود، به حرف «باء» نیاز نبود.[2]
- در آیهای دیگر از «نَمارِقُ مَصْفُوفَةٌ»[3] و یا پشتیهایى که منظم چیده شدهاند سخن به میان آمده است.
در دانش لغت، کلمه «نمارق» جمع «نمرقه» به معناى بالش و پشتى، یا پشتیهای کوچکی است که به آن تکیه میدهند.[4] و «مصفوفه» بودن آنها بدین معنا است که این پشتیها را در مجلس کنار هم بگذارند، همانطور که در مجالس پادشاهان و بزرگان دنیا چنین میکنند.[5]
در تفاوت میان «سرر» و «نمارق» شاید بتوان گفت که ارتباط آنان، ارتباط عام و خاص مطلق است؛ زیرا «سریر» به معنای تخت و مبل کاملی است که شامل محل نشستن و تکیهگاهها میشود؛ اما «نمرقه» تنها به پشتیها و تکیهگاهها گفته میشود، نه تخت و مبل کامل.
در هر حال تعبیر به «مصفوفة»، در تختها و تکیهگاهها اشاره به نظم خاصى است که در چینش آنها وجود دارد، و این تعبیر بیانگر آن است که بهشتیان هر کدامشان در خلوت خویش نیستند؛ بلکه جلساتی گروهی و خالى از هر گونه لغو و بیهودهگى تشکیل میدهند که در آنجا تنها از الطاف الهى و نعمتهاى بیپایان او، و نجات از درد و رنجهاى دنیا و عذاب آخرت، سخن گفته میشود و چنان صفا و لذتى دارد که چیزى با آن برابرى نمیکند.[6]
- گفتنی است؛ در آیاتی از قرآن نیز مشاهده میشود که بهشتیان بر روى تختها در مقابل یکدیگر مینشینند:
«عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلِینَ».[7]
این آیه با آیات فوق منافات ندارد؛ زیرا در مجالس انس و سروری که از تفاوت و تبعیض دور باشد، صندلیها را در کنار هم و گرداگرد مجلس میگذارند که هم صفِ به هم پیوستهاى را تشکیل میدهد، و هم روبروى یکدیگر قرار دارد.[8]
البته برخی از مفسران نیز معتقدند که تقابل در اینجا، کنایه از آن است که در آنجا مانند دنیا در پى عیبجویى یکدیگر نیستند؛ چون حسادت و کینهها از دلهایشان بیرون رفته است، و عیبجویى به دلیل کینه درونى است.[9]
[1]. طور، 20.
[2]. سور آبادی، ابوبکر عتیق بن محمد، تفسیر سور آبادی، تحقیق، سعیدی سیرجانی، علی اکبر، ج 4، 2440، تهران، فرهنگ نشر نو، چاپ اول، 1380ش؛ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج 18، ص 65، تهران، ناصر خسرو، چاپ اول، 1364ش؛ طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 19، ص، 12، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[3]. غاشیه، 15.
[4]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 10، ص 361، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.
[5]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 10، ص 727، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[6]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 26، ص 424، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[7]. حجر، 47؛ صافات، 44؛ واقعه، 16؛ دخان، 53.
[8]. تفسیر نمونه، ج 22، ص 427- 428.
[9]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 12، ص 177.