اصل وجود شخصیتی به نام زعفر جنی در کتب معتبر اولیه ذکر نشده است، اما ملاقات امام حسین (ع) با جنیان و اعلام آمادگی آنان برای یاری امام (ع) در برخی از کتب روایی آمده است. از این احادیث بر می آید که امام (ع) نمی خواستند با ورود جنیان به صحنه نبرد -با توجه به این که جنیان قدرت خارق العاده ای دارند و می توانند از دید دشمنان پنهان شوند- جنگ یک طرفه شود، بلکه می خواستند روال کار کاملا طبیعی باشد تا بر گمراهان اتمام حجت شده و هدایت یافتگان نیز با تفکر و دلیل عقل به امام بپیوندند نه با ترس از معجزه و کرامت، اما جنگ امیر المؤمنین (ع) با طائفه ای از جنیان که در برخی از روایات به آن اشاره شده است، حضرت علی (ع) با استفاده از قدرت الاهی و بهره گیری از اسمای خداوند که مخصوص ایشان بوده است، جنیان را مشاهده کرده و با آنان مبارزه نموده است. در نتیجه، زمانی که امام (ع) از قدرت قدسی استفاده کرده و بتواند جنیان را ببیند، توازن جنگ برقرار می شود. در غیر این صورت (مانند روز عاشورا) جنیان می توانند از دید انسان ها مخفی شوند و به آنها آسیب برسانند و به همین علت بود که امام حسین (ع) کمک آنها را نپذیرفتند.
اصل وجود شخصیتی به نام زعفر جنی در کتب معتبر اولیه ذکر نشده است، اما ملاقات امام حسین (ع) با جنیان و اعلام آمادگی آنان برای یاری امام (ع) در برخی از کتب روایی آمده است مثلاً: شیخ مفید به سند خود از امام صادق (ع ) این نکته را نقل کرده است: زمانی که امام حسین (ع) از مدینه حرکت کرد، گروهی از ملائکه برای پیشنهاد کمک خدمت آن حضرت آمدند و گروه هایی از مسلمانان و شیعیان جن برای کمک آمدند، اما حضرت در پاسخ جنیان فرمود: "خدا به شما جزای خیر دهد من مسئول کار خود هستم و محل و زمان قتل من نیز مشخص است. جنیان گفتند: اگر امر شما نبود همه دشمنان شما را می کشتیم. حضرت در پاسخ فرمود: ما بر این کار از شما تواناتریم، اما چنین نمی کنیم تا آنها که گمراه می شوند با اتمام حجت باشد و آنها که راه حق را می پذیرند با آگاهی و دلیل آشکار باشد".[1] همچنین امام صادق (ع) فرمودند: "از پدرم شنیدم که مىفرمود: چون امام حسین (ع) با عمر بن سعد تلاقى نمودند و جنگ بر پا شد، خداوند نصرت خود را فرو فرستاد تا آن جا که بر سر حسین سایه گسترد، و آن گاه امام مخیر شد بین پیروزى بر دشمنانش و بین ملاقات و لقاى پروردگارش، او لقاى پروردگارش را برگزید".[2]، [3]
درباره جنگ امیر المؤمنین (ع) نیز با اجنه روایاتی موجود است[4] که از لحاظ اعتبار جای بررسی دارند.
قبول نکردن کمک جنیان توسط امام حسین (ع) به این دلیل بود که ایشان نمی خواستند از معجزه و کرامت استفاده کنند، در حالی که بدون شک همان طور که در حدیث بالا هم ذکر شده است، امام توان و قدرت این را داشت که با معجزه و قدرت ولایی خویش، بر دشمنان غلبه پیدا کند و حتی نیازی به کمک ملائکه و جنیان نداشت، ولی استفاده از معجزه و کرامت با مأموریت آنان در عمل به روش های طبیعی منافات داشت. و در صورتی که امام اجازه می دادند که جنیان به کمک حضرت بیایند جنگ از حالت طبیعی خارج شده و یک طرفه می شد؛ چرا که جنیان می توانستند از دید دشمنان مخفی شوند و آنان را به قتل برسانند، ولی امام (ع) همانطور که خود نیز فرمودند می خواستند هر کس که گمراه می شود در شرایط کاملا طبیعی از امام زمانش سرپیچی کرده باشد و حجت خدا بر او تمام شده و عذری در قیامت نداشته باشد و شخصی هم که هدایت می شود بر حق بودن امام (ع) را از مجرای طبیعی و با به کار گیری عقل و فطرتش دریافته باشد نه از روی ترس از معجزه و کرامت، ارزش و جایگاه امام حسین (ع) که هم میان مسلمانان جایگاه بلندی دارد و هم در میان عدالت و آزادی خواهان، بدان جهت است که بر اساس امور عادی و ظاهری و طبیعی عمل نمود. بردن اهل بیت(ع) توسط امام به یک جنگ نابرابر و اسارت آنان و اهانت به ساحت مقدس شان موجب شد که قیام امام ماندگار و جاودان شود. آیا امام حسین(ع) نمی توانست بدون قیام و با استفاده از کرامت یزید را سرنگون کند؟[5]
اما در مورد واقعه ای که برای حضرت علی (ع) به وقوع پیوست توجه به این نکته ضروری است که حضرت علی (ع) بخاطر داشتن قدرتی الهی و عنایتی قدسی می توانست آن جنیان را مشاهده کرده و آنان را به هلاکت برساند و این دو حادثه از این لحاظ با هم فرق می کند چنانکه در حدیث مربوط به جنگ امام علی (ع) با جنیان ذکر شده است که پیامبر اسلام (ص) هنگامی که حضرت را برای مبارزه با جنیان کافر می فرستد می فرماید، آنان را با قدرتی که خداوند به تو عطا کرده است دفع کن.[6]
نتیجه: زمانی که امام (ع) از قدرت الاهی و قدسی استفاده کند می تواند جنیان را ببیند و در غیر این صورت (مانند روز عاشورا) جنیان می توانند از دید انسان های معمولی مخفی شوند و به آنها آسیب برسانند و به همین دلیل که امام حسین (ع) روال طبیعی را صحیح و به صلاح می دانستند، کمک جنیان و ملائکه را برای جنگ نپذیرفتند.
[1] علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 44، ص 330، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404ق.
[2] سید بن طاووس، اللهوف، ترجمه میر ابوطالبی، سید ابوالحسن، ص 141، دلیل ما، قم، چاپ اول، 1380 ش.
[3]برگرفته از پاسخ، 6983 (سایت: 7503).
[4]شیخ مفید، الإرشاد، ج 1، ص 339، کنگره شیخ مفید، قم، 1413 ق؛ بحار الانوار، ج 60، ص 87.
[5]برگرفته از پاسخ، 6983 (سایت: 7503).
[6]الإرشاد، ج 1، ص 340. «...فادفعه بالقوة التی أعطاک الله عز و جل و تحصن منه بأسماء الله التی خصک بعلمها...».