همچنین درصورت فوت مردی با داشتن مادر، دو خواهر و یک همسر؟
مشابه این سوالات را می توان با بازی با اعداد ذکر شده در این آیات ، طرح نمود و از این جهت اهمیت می یابند که با توجه به انچه در آیات مذکور تصریح شده است، جمع کسرهای سهم الارث بیشتر از "واحد" می شود.
با توجه به این آیات قرآن مجید و روایات معصومین(ع) فقهاء قواعد و اصولی را برای تقسیم ارث استخراج و در رساله های عملیه بیان کرده اند.
برای روشن شدن مسائل مربوط به تقسیم ارث توجه به طبقه هر یک از وارثین و آگاهی از قواعد اصلی و فرعی ارث و همچنین آشنایی با ریاضیات لازم است.
به طور کلی وارثان در سه طبقه قرار دارند:
طبقه اول: پدر و مادر و فرزندان (بى واسطه یا با واسطه).
طبقه دوم: پدر بزرگ و مادر بزرگ (بى واسطه یا با واسطه) و برادر و خواهر و برادرزاده و خواهرزاده (بى واسطه یا با واسطه).
طبقه سوم عبارتند از: عمو و عمّه و دایى و خاله و فرزندان آنها (مراد از عمو و عمه و دایى و خاله ، عمو ،عمه و دایى و خاله ى خود شخص یا عمو، عمه ، دایى و خاله ى پدر یا مادر یا عمو،.... پدر بزرگ یا مادر بزرگ و .. است ، و مراد از فرزندان آنان، اعم از فرزندان بى واسطه و با واسطه مىباشد).
هر طبقه مانع از رسیدن ارث به طبقه دیگر است و با وجود آن ارث به طبقه بعدی نخواهد رسید .
سهم الارث خویشاوندان نسبى و سببى گاه با کسر مشخّصى معیّن شده است، به این کسر «فرض» و به وارثى که به این شکل ارث مىبرد، «صاحب فرض» یا «فرض بر» مىگویند. و گاه سهم الارث بدون کسر مشخّصى تعیین شده است، وارثى که به این شکل ارث مىبرد «قرابت بر» خوانده مىشود.
فرضهاى شش گانه ی ارث عبارتند از: یک دوم، یک چهارم، یک هشتم، یک سوم، یک ششم، دو سوم، که هر یک برای طایفه یا طوایفی از وراث تعیین شده است.
با توجه به این قواعد و با توجه به سهم تعیین شده برای هریک از وارثین ، در صورتی که وارثین میت (مرد) پدر ، مادر ، همسر و 4 دختر او باشند ، سهم همسر او یک هشتم (ثمن) و سهم هریک از پدر و مادر او یک ششم (سدس) و ما بقی اموال به طور مساوی بین چهار دختر او تقسیم می شود. و در صورت دوم که وارثین میت (مرد) مادر، دو خواهر و یک همسر است، سهم همسر او "یک چهارم (ربع)" (اموالی که زن از آنها ارث می برد) و بقیه اموال او به به مادر او می رسد و خواهران او هیچ ارثی نمی برند. زیرا با وجود مادر که در طبقه اول است نوبت به خواهران که در طبقه دوم هستند نمی رسد.
در باره سهام ارث و کیفییت تقسیم آن در آیات13و 14 سوره نساء مطلبی ذکر نشده است اما خداوند متعال در آیات 11و 12 این سوره می فرماید: خداوند در باره فرزندانتان به شما سفارش مىکند که سهم (میراث) پسر، به اندازه سهم دو دختر باشد و اگر فرزندان شما، (دو دختر و) بیش از دو دختر باشند، دو سوم میراث از آن آنهاست و اگر یکى باشد، نیمى (از میراث،) از آن اوست. و براى هر یک از پدر و مادر او، یک ششم میراث است، اگر (میت) فرزندى داشته باشد و اگر فرزندى نداشته باشد، و (تنها) پدر و مادر از او ارث برند، براى مادر او یک سوم است (و بقیه از آن پدر است) و اگر او برادرانى داشته باشد، مادرش یک ششم مىبرد (و پنج ششم باقیمانده، براى پدر است). (همه اینها،) بعد از انجام وصیتى است که او کرده، و بعد از اداى دین است- شما نمىدانید پدران و مادران و فرزندانتان، کدامیک براى شما سودمندترند!- این فریضه الهى است و خداوند، دانا و حکیم است.
و براى شما، نصف میراث زنانتان است، اگر آنها فرزندى نداشته باشند و اگر فرزندى داشته باشند، یک چهارم از آن شماست پس از انجام وصیتى که کردهاند، و اداى دین (آنها). و براى زنان شما، یک چهارم میراث شماست، اگر فرزندى نداشته باشید و اگر براى شما فرزندى باشد، یک هشتم از آن آنهاست بعد از انجام وصیتى که کردهاید، و اداى دین. و اگر مردى بوده باشد که کلاله [خواهر یا برادر] از او ارث مىبرد، یا زنى که برادر یا خواهرى دارد، سهم هر کدام، یک ششم است (اگر برادران و خواهران مادرى باشند) و اگر بیش از یک نفر باشند، آنها در یک سوم شریکند پس از انجام وصیتى که شده، و اداى دین بشرط آنکه (از طریق وصیت و اقرار به دین،) به آنها ضرر نزند. این سفارش خداست و خدا دانا و بردبار است.[1]
با توجه به این آیات و آیات و روایات دیگر فقهاء قواعد و اصولی را برای تقسیم ارث استخراج و در رساله های عملیه بیان کرده اند.
در مسائل مربوط به ارث باید توجه داشت که وارثان در سه طبقه قرار دارند که هر یک از طبقات اول و دوم هر کدام از دو صنف تشکیل مى شود ولی طبقه سوم همگی یک صنف هستند.
دو صنف طبقه اوّل عبارتند از: 1- پدر و مادر. 2-: فرزندان (بى واسطه یا با واسطه).
دو صنف طبقه دوم عبارتند از: 1- پدر بزرگ و مادر بزرگ (بى واسطه یا با واسطه). 2-: برادر و خواهر و برادرزاده و خواهرزاده (بى واسطه یا با واسطه).
طبقه سوم: که همگی یک صنف هستند عبارتند از: عمو و عمّه و دایى و خاله و فرزندان آنها.
مراد از عمو، عموى خود شخص یا عموى پدر یا مادر یا عموى پدر بزرگ یا مادر بزرگ و .. است و همین طور مراد از عمّه و دایى و خاله، و مراد از فرزندان، فرزندان بى واسطه یا با واسطه مىباشد.
در مسائل مربوط به ارث اولا باید به سه قاعده مهم مربوط به طبقات و اصناف وارثان توجه داشت:
قاعده اوّل: هر طبقه بر طبقه بعدى مقدم است و به عبارت دیگر هر طبقه مانع رسیدن ارث به طبقه دیگر است و با بودن یک نفر از طبقه اوّل نوبت به طبقه دوم نمىرسد و با بودن یک نفر از طبقه دوم نوبت به طبقه سوم نمىرسد.
قاعده دوم: در هر صنف، کسى که به میّت نزدیکتر است، بر کسى که از میّت دورتر است مقدم است، ولى خویشاوند نزدیکتر در یک صنف بر خویشاوند دورتر در صنف دیگر مقدّم نیست. بنا بر این فرزند بر نوه و نوه بر نتیجه مقدّم است، ولى پدر بر نوه مقدّم نیست، چون در دو صنف قرار دارند، و نیز پدر بزرگ خود میّت بر پدر بزرگ پدر میّت مقدّم است و برادر بر برادرزاده مقدّم است، ولى پدر بزرگ بر برادرزاده و نیز برادر بر پدر بزرگ با واسطه مقدّم نیست چون در دو صنف قرار دارند.
قاعده سوم: خویشاوند پدر و مادرى، بر خویشاوند پدرى مقدّم است، به شرطى که هر دو در یک فاصله از میّت قرار داشته باشند، ولى اگر فاصله آنها یکى نباشد، خویشاوند پدر و مادرى مقدّم نیست، بنا بر این خویشاوند نزدیکتر بر خویشاوند دورتر مقدّم است، هر چند خویشاوند نزدیکتر از طریق تنها پدر به میّت برسد و خویشاوند دورتر از طریق پدر و مادر.
زن و شوهر در طبقهبندى سه گانه فوق قرار ندارند، بلکه زن و شوهر همراه تمامى طبقات ارث مىبرند و مانع ارث بردن هیچ طبقهاى هم نمىشوند.
سهم الارث
سهم الارث خویشاوندان نسبى و سببى گاه با کسر مشخّصى معیّن شده است، به این کسر «فرض» و به وارثى که به این شکل ارث مىبرد، «صاحب فرض» یا «فرض بر» مىگویند. و گاه سهم الارث بدون کسر مشخّصى تعیین شده است، وارثى که به این شکل ارث مىبرد «قرابت بر» خوانده مىشود.
فرضهاى ارث: یک دوم، یک چهارم، یک هشتم، یک سوم، یک ششم، دو سوم، صاحبان فرض (فرض برها) عبارتند از:
الف) فرض "یک دوم (نصف)": صاحبان فرض "نصف" عبارتند از:
1 - یک دختر (در صورتی که میت تنها یک فرزند دختر دارد و جز او پسر یا دختر دیگری نداشته باشد).
2 - شوهر (در صورتى که میّت، فرزند و لو با واسطه نداشته باشد).
3 - یک خواهر پدر و مادرى یا تنها پدرى (بدون برادر).
ب) فرض "یک چهارم (ربع)": صاحبان فرض "ربع" عبارتند از:
1 -شوهر (در صورتى که میّت، فرزند بى واسطه یا با واسطه داشته باشد.)
2 -زن، در صورتى که میّت، فرزند بى واسطه یا با واسطه نداشته باشد).
ج) فرض "یک هشتم (ثمن)": صاحب فرض "ثمن" همسر میت است، درصورتی که شوهرش، فرزند داشته باشد و لو با واسطه.
د) فرض "یک سوم (ثلث)": صاحبان فرض "ثلث" عبارتند از :
1 -مادر (در صورتى که میّت، فرزند و لو با واسطه نداشته باشد و پدر میّت هم باشد.
2- دو یا چند برادر مادرى، یا دو یا چند خواهر مادرى، یا برادر و خواهر مادرى[2](در صورتى که وارثین میّت فقط برادر و خواهر پدری و چند برادر و خواهر مادر ى باشد که در این صورت ثلث مال میت بطور مساوی بین برادران و خواهران مادری تقسیم می شود.)
ه) فرض "یک ششم (سدس)" صاحبان فرض "سدس" عبارتند از:
1 -مادر (در صورتى که میّت، فرزند داشته باشد.)
2 -پدر (در صورتى که میّت، فرزند داشته باشد.) در این سهم پدر و مادر، فرقى نیست که هر یک به تنهایى باشد یا هر دو با هم باشند.
3 -مادر (در صورتى که میّت، فرزند نداشته باشد و پدر میّت هم زنده باشد).
4 -یک برادر یا خواهر مادرى.
و) فرض "دو سوم (دو ثلث)" صاحبان فرض "دوثلث (دو سوم)" عبارتند از:
1- دو یا چند دختر(بدون پسر) 2- دو یا چند خواهر پدر و مادری یا فقط پدری(بدون برادر).[3]
زن و شوهر همراه با جمیع طبقات از یکدیگر ارث مى برند.[4]به این صورت که ارث زن از شوهر در صورتی که شوهر فرزند داشته باشد "یک هشتم (ثمن)" و در صورتی که شوهر فرزند نداشته باشد" یک چهارم (ربع)"،و ارث شوهر از زن در صورتی که زن فرزند داشته باشد " یک چهارم (ربع)"،و در صورتی که زن فرزند نداشته باشد " یک دوم (نصف)" ارث است.[5]
با توجه به توضیحات بالا ،جواب سؤالات شما کاملا روشن است که در صورتی که وارثین میت (مرد) پدر ، مادر ، همسر و 4 دختر او باشند ، سهم همسر او یک هشتم (ثمن)" (از اموالی که در کتابهای فقهی بیان شده است که زن از آنها ارث می برد[6]) و سهم هریک از پدر و مادر او یک ششم (سدس) و ما بقی اموال به طور مساوی بین چهار دختر او تقسیم می شود. و در صورت دوم که وارثین میت (مرد) مادر، دو خواهر و یک همسر است، سهم همسر او " یک چهارم (ربع)" اموالی است که زن از آنها ارث می برد و بقیه اموال او به به مادر او می رسد و خواهران او هیچ ارثی نمی برند. زیرا با وجود مادر که در طبقه اول است نوبت به خواهران که در طبقه دوم هستند نمی رسد.
[1] نساء،11و 12 ترجمه مکارم شیرازی.
[2] توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج 2، ص 718، مسأله 2747.
[3] توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، (فتوای آیت الله زنجانى)، ج 2، ص 704.
[4] توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، (فتوای آیت الله زنجانى)، ج 2، ص 741، مسأله 2882.
[5] توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج 2، ص 741، مسأله 2770.
[6] توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج 2، ص 741، مسأله 2771.